انتقاد صریح عباس عبدی از خدمت سربازی; کدام یک از فرزندان صاحبان قدرت به سراوون یا جاهای مشابه می روند؟

انتقاد صریح عباس عبدی از خدمت سربازی;  کدام یک از فرزندان صاحبان قدرت به سراوون یا جاهای مشابه می روند؟

عباس عبدی می گوید: نکته مهم در مورد سربازی اجباری این است که احساس سربازی در این سمت بسیار ناخوشایند است. حتی مافوق به آنها به عنوان یک نیروی بیگانه نگاه می کنند و خود سرباز نیز احساس بیگانگی می کند.

عباس عبدی نوشت: خبر شهادت 5 تن از مرزبانان جوان در روزهای گذشته مایه تاثر بود و بازخوردهای زیادی در افکار عمومی به همراه داشت، لذا این محل تسلیت به خانواده آنان است.

باید اعتراف کنم که من در مورد سربازی اجباری ننوشته ام و این یک انتقاد جدی است، زیرا بخش مهمی از زندگی پسران این کره خاکی را گرفتار کرده است و عجیب تر این است که برخی خانواده ها برای رهایی از شر آن دست به ترفند می زنند. این دوره که آنها آن را تخطی از زندگی عادی فرزندشان می دانند چیز عجیبی را وارد می کنند. از جمله تحصیل کودک در مؤسسات آموزش عالی بی کیفیت، بدون اینکه او علاقه ای به تحصیل داشته باشد.

اعزام فرزند به خارج از کشور، اقدام به طلاق های صوری که در برخی موارد به طلاق قطعی ختم می شود!! و کوپن و خرید کارت بازنشستگی جعلی و… از عوارض این سیاست است. یا بسیاری به سربازی نمی روند (گفته می شود چند میلیون نفر هستند) و عواقب ناشی از نداشتن گواهی پایان خدمت را متحمل می شوند، در ترس زندگی می کنند و از حقوق شهروندی محروم می شوند در بسیاری از مناطقی که آنها را احاطه کرده است عوارض زیادی دارد.

حتی برخی برای مرخصی با مشکلات جسمی مواجه می شوند و… در این یادداشت با در نظر گرفتن شهادت 5 نفر از جوانان مرزی سراوان که 3 نفر از آنها سرباز بودند، سعی می کنم به منطق معیوب این سیاست اشاره کنم.

سربازی اجباری یک سنت قدیمی است و مربوط به زمانی است که ارتش حرفه ای وجود نداشت و هر زمان که نیاز می شد از استان ها، استان ها و قبایل خواسته می شد تا عده ای سرباز را برای مدت محدود به مرکز بفرستند. حتی می رفتند و جوری «عضو» می کردند که انگار به شکار سرباز می رفتند و بعد از درگیری و جنگ، اگر زنده می ماندند، به کارشان باز می گشتند. از طرفی امور نظامی چندان حرفه ای و تخصصی نبود و از همه مهمتر رابطه دولت ها و دولت ها قراردادی نبود بلکه بر اساس زور بود. البته این سنت هنوز در برخی از کشورهای پیشرفته رواج دارد، اما بسیار اصلاح شده و محدود به دوره کوتاه مدت تحصیل و ادامه تحصیل برای چندین سال و پرداخت کامل دستمزد و حقوق توسط محل کار یا دولت است. مردم اغلب تمایل کافی دارند. وارد این دوره می شوند. با این حال، این جریان در این کشورها نیز در حال ضعیف شدن است. پس چرا این سنت هنوز در برخی کشورها ادامه دارد؟

به نظر من چند دلیل مهم است. اولاً چون احساس تعلق به دفاع از کشور ضعیف می شود، در نتیجه ممکن است مردم حاضر به دفاع داوطلبانه از کشور نباشند. کار داوطلبانه در ارتش بسیار مهم است. اگر زمان جنگ را به خاطر بیاوریم این سوال مهم می شود. دلیل دوم اقتصادی است. برای داشتن یک ارتش حرفه ای تمام وقت به افراد بیشتر و بودجه بیشتری نیاز است که نیاز به بودجه دارد.

اگر اقتصاد ضعیف باشد، طبیعتا تامین این منابع امکان پذیر نیست، بنابراین در کشورهایی که اقتصاد ضعیفی دارند، خدمت اجباری نوعی مالیات گرفتن از مردم به صورت نیروی کار است. اتفاقاً کسانی که از سربازی اجباری به عنوان عدالت دفاع می کنند، نادیده می گیرند که بی عدالتی از اینجا شروع می شود و کسانی که پول، قدرت و حزب دارند می توانند مشکل را به روش خود حل کنند. در حال حاضر کدامیک از فرزندان صاحبان قدرت به ساران یا جاهای مشابه می روند؟ همه دکور دارند و سربازی زیر کولر و کنار اجاق با پول کافی و خوش گذرانی با دوستان همجنس و مخالف خود ساعت 4 در شهر.

یا حتی برخی کارها تحت عنوان محافظ پدر یا افسری در دفتر پدر که نماینده است. اما این سربازان شهید فرزندان سرخس و چناران بودند که بالاترین رتبه استان خراسان بودند. نکته مهم در مورد سربازی این است که احساس سربازی در این سمت بسیار ناخوشایند است. حتی مافوق به آنها به عنوان یک نیروی بیگانه نگاه می کنند و خود سرباز نیز احساس بیگانگی می کند. روز شماری تا پایان قطعا ناخوشایند است. نکته دیگر اینکه کار می کنند و ارزش افزوده ایجاد می کنند اما هیچ وقت در محاسبات اقتصادی لحاظ نمی شوند و همچنین کار خانم ها در خانه که محاسبه نمی شود. دلایل دیگری برای بقای پیش نویس وجود دارد که ممکن است مهمتر از دلایل قبلی باشد. دولت ها بر این باورند که از این طریق بر جوانان به ویژه پسران مسلط خواهند شد و آنها را تحت کنترل خود در می آورند. این شیوه تسلط بر جامعه حتی از نظر روانی و سیاسی نیز مضر است. بنابراین راه حل را باید در جای دیگری جستجو کرد.

در وهله اول باید آموزش نظامی محدود برای همه اجباری شود و ارتش ذخیره با سلسله مراتب خاص و حتی امتیازات خوبی که در برخی کشورها وجود دارد ایجاد شود. با آموزش های سالیانه البته جدی نه رسمی و سطحی و با امکانات مناسب خانگی تا در زندگی مردم اغتشاش ایجاد نشود. در مرحله بعد ایجاد منابع مالی پایدار از طریق مالیات برای استخدام افرادی به عنوان مثال سربازان 5 ساله با حقوق کافی که در صورت تمایل می توانند به عنوان نیروی نظامی ادامه دهند. وقتی جوانان کشور در سن 19 سالگی و بدون اعتماد به نفس کافی به سربازی برده می شوند و در مرزها با بدها یا نیروهای دیگر روبرو می شوند، این وضعیت پایدار و قابل قبول نیست.

دیدگاهتان را بنویسید