برای نجات جان مجروحان از هیچ تلاشی دریغ نکردیم/ شهید بلاندیان حفاظت کامل از دو خواهر امدادگر

صحنه های اولیه جنگ تحمیلی با صدای پرواز هواپیماهای جنگی آغاز شد و در همان ابتدا زنان اعلام آمادگی کردند و مانند مردان اسلحه به دست گرفتند و به مقابله با دشمن شتافتند و در این راه کشته، زخمی و یا حتی آواره شدند. اگرچه خط مقدم و اصلی‌ترین رویارویی فیزیکی در میدان نبرد در دست مردان شجاع بود، اما پشتیبانی و پشتیبانی همه جانبه در خاکریزهای نیروهای داخلی و رفع نیازهای آنان از جمله پوشاک، غذا و سایر نیازهای زنان انجام می‌شد. برای توانایی و شجاعت بیشترشان.

زنان نیز مانند مردان در عرصه های مختلف جنگی اعم از نظامی، رزمی و خط مقدم حضور داشتند و تمام تلاش خود را برای پاسداری از میهن اسلامی به کار گرفتند و اگرچه این حضور جزو وظایف شرعی آنان نبود، اما در سایه آن حضور و مشارکت، روحیه انقلابی ناشی از تفکر شیعه به خوبی متبلور شد.

کنار آمدن با شهادت عزیزترین فرد زندگیت، چه پدر باشد، چه فرزند و چه پرستار مجروحانی که در راه اسلام به این مقام رسیده اند، سخت است.


حضور زنان در میدان جنگ نشان دهنده روحیه فداکاری و انقلابی گری است

فعالیت زنان در میهن اسلامی از جمله قزوین در جنگ تحمیلی، فعالیت های گسترده ای از جمله کمک، حمایت و جمع آوری کمک های مردمی را در بر می گرفت که رهبری را از مردان ربوده و در راه اسلام از هیچ کوششی دریغ نمی کردند.

در مراسم گرامیداشت دوران دفاع مقدس با خواهران شهربانو و سهیلا چگینی از بانوان فعال دوران جنگ تحمیلی استان قزوین که از سال 50 در بیمارستان کوثر قزوین مشغول به کار بودند و از سال 59 که جبهه ها اعلام کردند، دیداری داشتیم. نیاز به کادر پزشکی، این دو خواهر داوطلبانه در جبهه های جنوب و غرب حضور یافتند و در کمک به رزمندگان نقش داشتند.

این نشست به همت کانون بسیج رسانه خواهران استان قزوین برگزار شد. تجربیات متفاوتی توسط دو خواهر مبارز بیان شد.

شهربانو چقینی در این نشست اظهار داشت: در بخش اداری بیمارستان کوثر مشغول به کار بودم اما به دلیل علاقه ای که به پرستاری داشتم، آن را به صورت تجربی در بیمارستان فرا گرفتم و به عنوان پیراپزشک و پرستار مشغول به کار شدم و به صورت حرفه ای به پرستاری پرداختم.

f5409e54 b281 4400 9f3c 776167d92c64 خبر خاکستری


مقاومت و ایثار شگفت انگیز زنان در دفاع مقدس

در گذشته نسبت به حضور زنان در جامعه حساسیت وجود داشت و برخی خانواده ها برای حضور و فعالیت زنان در جامعه محدودیت قائل می شدند و ادامه تحصیل برای زن برای رسیدن به اهداف عالی اهمیت چندانی نداشت، اما خواهران چگینی با قدرت او نیز روحیه ای قوی داشت و برای رسیدن به اهداف بزرگ این محدودیت ها را شکست.

جگینی با اشاره به اینکه ما چهار خواهر هستیم، دو نفر معلم و دو نفر دیگر پرستار شدند، می‌افزاید: در دهه 1930 در خانواده ما دختران اجازه تحصیل نداشتند، اما پدر و مادرم سواد زیادی نداشتند. افکار روشن ما را تشویق به مطالعه کرد. بعد از اینکه مدرکم را گرفتم به ارتش پیوستم و داوطلبانه در سپاه بهداری مشغول شدم.

وی ادامه می دهد: دوره آموزشی 6 ماهه را در تهران و دوره نظامی را در بیمارستان خیابان سپه قزوین گذراندم و سپس به عضویت بیمارستان کوثر درآمدم.

نمی توان متولد دهه 50 باشد و خاطرات سال 57 و قبل از آن را به یاد نیاورد، این را می توان از صحبت های شهربانو چگینی به خوبی فهمید که گفت: خانواده هیچ گاه ما را از حضور در فعالیت های انقلاب باز نداشت.

وی فعالیت در دوران انقلاب را اینگونه بیان می کند: اعلامیه های امام راحل را در سطح شهر و بین انقلابیون توزیع می کردیم و در دوران رژیم نظامی نیز به دلیل داشتن کارت سفر به منازل مجروحان می رفتیم و مداوا می کردیم. آنها آنها و عده ای نیز در این شهر غریب بودند، آنها را به خانه بردیم و با کمک مادرم از آنها پرستاری کردیم.

شربانو خاطره ای را نقل می کند: یک روز در جبهه مشغول رسیدگی به مجروحان بودم که یکی از آنها مرا به نام کوچکم صدا کرد: آبجی شاهین، آبجی شاهین؟ تعجب کردم و با خودم گفتم احتمالا یکی از اقوام من است. جلوتر که رفتم صدای یکی از مجروحانی را دیدم که قبل از پیروزی انقلاب و دوران حکومت نظامی او را در خانه مداوا کردیم و حالا به عنوان رزمنده مجروح شده بود.

بالاخره این پرستار دوران دفاع مقدس می گوید: زنان اعم از خانه دار، پرستاران و پزشکان نقش عمده ای در پیروزی حراست داشتند. خدمت زنان پشت جبهه در خوزستان و کردستان که در کنار مردان در جنگ شرکت کردند ارزشمند است.

پس از این دیدار، سهیلا چگینی می گوید: در ابتدای حمله عراق به ایران که در بیمارستان کوثر قزوین خدمت می کردم، عملیات گسترده انجام نشد و عراق حمله کرد و ایران فقط از خود دفاع کرد و این روال 6 ماهه اسفند 59 ادامه یافت. این نیاز از حضور کادر پزشکی در جبهه اعلام شد. داوطلبانه اعزام شدم و علیرغم مخالفت های فراوان رئیس بیمارستان، ماموریت یک ماهه ام تایید شد و عازم اندیمشک شدم.

وی ادامه می دهد: به خوزستان رفتم اما در بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک خدمت کردم و خوشبختانه با آمادگی نیروهای ایرانی 14 روز در آنجا ماندیم. اکثر مراجعین ما اسرای عراقی در آغاز جنگ بودند که درمان آنها برای تبادل آنها با اسرای ایرانی ضروری بود.

این رزمنده اذعان می کند: بعد از اتمام عملیات به قزوین برگشتیم و بعد از گذشت دو سه ماه دوباره به عنوان نیروی پرتاب به جبهه اعزام شدیم و دو سه روز آنجا ماندیم. در آن زمان تقریباً 70 تا 80 درصد نیروی پزشکی به صورت داوطلب به جبهه اعزام می شدند و بقیه مجبور به انجام مأموریت های یک ماهه در جبهه می شدند.


اگر این قدرت ها برای شما کار نمی کند، همین حالا در ارتش ثبت نام کنید!

سهیلا تصریح کرد: با وجود دستور ماموریت یک ماهه، حضور من و خواهرم شهربانو در جبهه نزدیک به چهار ماه به طول انجامید. به دلیل حضور طولانی در جبهه، حقوق و مزایای ما مصادره شد، اما با وساطت و اصرار شهید محسن بلندیان مشکل حل شد.

وی ادامه می دهد: شهید بلندیان در پاسخ به رئیس وقت بیمارستان کوثر گفت: به نظر شما خواهران برای چه تفریحی رفتند؟ ما به چنین نیروهایی نیاز داریم و اگر نمی خواهید از ظرفیت آنها استفاده کنید، سریعا به خدمت در سپاه محول شوند. پس از این رهگیری حق ما آزاد شد و در بیمارستان و حضور موقت در مناطق جنگی به کار خود ادامه دادیم.

چگینی ادامه می دهد: من و خواهرم شهربانو برای ارائه خدمات درمانی در اکثر مناطق جنوب خدمت کردیم و خاطرات زیادی از بیمارستان ها، مجروحان و سربازان جبهه غرب در ایلام، سقز، بانه، مریوان و کرمانشاه داریم. با توجه به زمان و تعداد مجروحین در مناطق رزمی حاضر شدیم و مجموع حضور ما در سالهای دفاع مقدس یک سال کامل بود.

برای نجات جان مجروحان از هیچ تلاشی دریغ نکردیم

وی درباره شرایط سخت جنگ و روحیه حساس زنان توضیح می دهد: با دیدن مجروحان به شدت متاثر شدم، اما با جان و دل سعی کردم وظیفه ام را به خوبی انجام دهم. شرایط سخت یا ناهموار برایم فرقی نمی‌کرد و همیشه سعی می‌کردم حتی یک آمپول یا قرص برای جان دادن به یک رزمنده بدهم و او را به آغوش خانواده برگردانم و برای نجات جان از هیچ تلاشی دریغ نکردیم. از مجروحان

این رزمنده یادآور شد: پس از پایان عملیات ما را به بازدید از مناطق آزاد شده توسط رزمندگان اسلام بردند. وقتی وارد مناطق جنگی شدیم به هیچ چیز جز تاثیرگذاری برای رزمندگان فکر نمی کردیم و لبخند رضایت و سلامتی آنها بزرگترین انگیزه ما برای تحمل شرایط سخت جنگ بود.

چگینی با اذعان به اینکه بعد از جنگ تحمیلی گاهی به عنوان تیم پزشکی در قالب ارائه خدمات درمانی بدون مرز در اردوگاه های لبنان حضور داشتم، می گوید: در حال حاضر دو فرزند دارم که در این مسیر با عیادت از مناطق فقیرنشین همراهم می شوند. اگر روزی کسی به در خانه ما نیاید و من گره ای از مشکل کسی باز نکنم، احساس می کنم خدا مرا فراموش کرده است.

به گزارش صبح قزوین ؛ برخورد ما با دو خواهر رزمنده دفاع مقدس پایان می یابد و خاطرات آنان رشادت های رزمندگان را زنده می کند که از زنان و مردان جامعه ادامه داشته و ما را به راهی رساند که هرگز در آن شکست نخوریم. چهره قدرت

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید