تبانی چریکی؛ به بهانه اینکه دارند رای را از دست می دهند


ساعت: 13:41
تاریخ انتشار: ۱۳۰۱/۱۰/۱۰
کد خبر: 1921073

روش چریکی حامیان موسوی در خیابان به مدت 8 ماه باعث ایجاد بلاتکلیفی و هرج و مرج در کشور شد که تنها باعث انزجار مردم از روش اعتراضی وی شد و حامیان موسوی کاهش یافت.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به گزارش «راه آرمان»، تاریخ ایران اسلامی همواره درگیر حوادثی بوده است که برخی از افراد و جریانات پس از انقلاب مدعی شده اند که در ایجاد انقلاب سهیم بوده اند و برای رسیدن به آن سهم، آن را به اشکال مختلف بیان می کنند. افرادی در این راه که چون راه و مسیر این افراد و جریان ها را به وضوح نمی دانستند و تا رفتار ظاهری آنها را نمی دانستند هیچ فهم و بصیرت نداشتند، فریب خورده و برای آنها بازی می کردند.



البته مشاهیر محلی همیشه نقش ویژه و پیشرو در این نبردها داشته اند، در حالی که در این هرج و مرج شورشی سال 1988، کسانی که زمانی بر کشور حکومت می کردند و آن را در مسیر پیش رو هدایت می کردند، رمز پیروزی را به زبان آوردند و جریان را هدایت کردند. شورشی که باعث شد کشور 300 هزار میلیارد ریال زیان ببیند و تصمیمی برای فلج کردن اقتصاد ایران در بهار 2018 به دنبال داشته باشد که هنوز هم آثار خود را بر ایران نشان می دهد.


رای ما فتنه کد 88 را برگردانید

شاید کمتر کسی راز فتنا 88 را به خاطر داشته باشد که «رای ما را پس بده.» این شعار امروز با اولین نشست خبری یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، درست زمانی که هنوز آرا به طور کامل شمارش نشده بود، تبدیل به یک ترند شد.

ماجرا از 31 خرداد 88 آغاز می شود، زمانی که میرحسین موسوی، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری، نتوانست رقیب خود محمود احمدی نژاد را شکست دهد که از همان ابتدا شروع به سر و صدا کردن علیه مقبولیت و اصل انتخابات کرد.

موسوی با برگزاری نشست خبری در شب انتخابات و اعلام پیروزی قاطع خود، قیام را رسماً آغاز کرد، هرچند در هیچ مقطعی، حتی در زمان نخست وزیری، مرسوم و قانونی نبود.

موسوی معتقد است که تقلب در انتخابات سال 88 توسط دولت صورت گرفت که رئیس دولت نیز کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بود، در حالی که این رویه نیز رایج است و در دوره آیت الله هاشمی رفسنجانی و خاتمی انجام شد. اینکه دولتی که انتخابات را سازماندهی کرده نیز اعمال کرد، چیز جدیدی نبود.

درست عصر قبل از اعلام رسمی آرای نامزدها، موسوی در یک نشست خبری در حالی رسماً خود را رئیس جمهور اعلام کرد، در حالی که هنوز شمارش وجوه ادامه داشت و آمار ریاست جمهوری رقیب او با اختلاف 20 میلیونی، خلاف این را نشان می داد. کم کم جدی تر شد تا اینکه در خیابان ها و در میان هواداران دو طرف به زمین کشیده شد.


برشی از کتاب فتنه تغلب سال 1367ش

علی آقا محمدی وزیر اطلاعات کشور در سال 1367 در فصل اول کتاب فتنه تقلب داستانی از شکل گیری فتنه را نقل کرده است که در زیر آمده است. برای رفع مشکل داوطلبانه به دیدار موسوی رفتم.

پس از جلسه از موسوی خواستم طرحی برای اعتراض قانونی ارائه کند، اما موسوی من را به دو نماینده خود حشمتی و لری نجفی معرفی کرد و گفت: طرح خود را با این دو نفر در میان بگذارید تا اعتراض من بررسی شود نویسنده: غفاری. ).

من از مدیریت مجوز گرفتم که طرحی را اجرا کنم که 5 روز مهلت می دهد و رئیس جمهور منتخب را معرفی نمی کند و 20 درصد وجوه و برگه های رای و سؤال دست خط را در پایین صفحات می شمارد. و اطلاعات شناسنامه در پایین صفحات نیز بررسی می شود تا آنچه توافق شده بود انجام شود اما در روز بازشماری موسوی مخالفت نکرد بلکه 9 نماینده را معرفی کرد و از ظهر به بعد برنامه خود را اجرا کردیم و شمارش آغاز شد (فتنه تقلب، نویسنده: غفاری).

موسوی عملاً چیزی را امضاء نکرد و انجام آن را به مردم خود واگذار کرد، اما جالبتر این بود که افرادی که نمایندگی داشتند، خود را وکلای موسوی معرفی نکردند و گفتند; ما خودمان به اجرا علاقه داریم نه به عنوان نماینده آقای موسوی.

علی آقا محمدی در فصل اول «کتاب فتنه تغلب» با عنوان «کوشش برای تصدیق» روایت کرده است. در ابتدا شاید تقلب برای ما کمی توهم بود، اما با رفتار جنجالی موسوی و عدم شفافیت و اعتماد او به دولت و نظام اسلامی، مطمئن شدیم که اصلاً رأی نیامده است. از آنجایی که اصل انتخابات و نهادهای نظارتی برای موسوی قابل قبول نبود.

مدیریت از ابتدا با ما بوده تا حق کسی ضایع نشود، زیرا در ابتدای امر که این طرح را مطرح کردیم، همان شب اول، مدیریت صراحتاً اجازه ورود و اجرا را به ما داده بود. حتی هر طرحی را که برای اجرای قانون می دهند اجرا می کنند و نیکوکاری اسلامی با آنها در تضاد بود، اما قصد موسوی فقط بازشماری همه آرا بود.

برای ما بدیهی بود که برای بازشماری همه صندوق ها حتی اگر با یک میلیون رای منفی که قسمت پایین برگه ها با شناسنامه قابل خواندن نباشد، کل سیستم با برچسب تقلب زیر سوال می رود. و آن چه که موسوی می خواست اتفاق بیفتد، حتی زمان کاندیداتوری و پس گرفتن رأی مورد نظر نرسیده بود و اصل نظام مورد هجمه قرار گرفته بود.

وزیر اطلاعات در پایان خاطرات خود می گوید؛ ما از موسوی خواستیم که هواداران خود را به صورت مسالمت آمیز از خیابان ها جمع کند و مسیر روشنی را به آنها نشان دهد، زیرا در مدتی که داشت هیچ مسیر قانونی را طی نکرد و اکنون دولت جدید سر کار است و عملاً کار اجرایی خود را انجام می دهد. از این رو او باید به این غائله پایان می داد، اما با روشی حزبی به دنبال حقوق ناعادلانه ای بود که اصلاً متعلق به او نبود.


از راهپیمایی خاموش تا داشتن خواص شورش آفرین

فتنا 88 تازه شروع شده بود، در 4 خرداد ماه، هواداران موسوی در تجمعی موسوم به راهپیمایی خاموش، اعتراض خود را به نتایج انتخابات اعلام کردند و هر روز دسته دسته در خیابان های اصلی تهران که بیش از هدایت خوانده می شد تجمع کردند. سلبریتی ها و سلبریتی ها بودند، اما کم کم حامیان موسوی متوجه شدند که خبری از تقلب در انتخابات نیست و این موضوع نه تنها دروغ نیست، بلکه اتهامی بیش نیست. از آنجایی که در همان زمان عباس آخوندی، رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، به صراحت اعلام کرد که در انتخابات تقلب نشده است، این موضوع باعث شد که همه بویژه حامیان موسوی متوجه شوند که مشکل اعتراضات نتیجه ریاست جمهوری نیست. انتخابات

با کاهش حامیان موسوی در کف خیابان، شعله های اعتراض خاموش شد، اما این امر برای سرویس های ضد انقلاب و جاسوسی از جمله MI6، سیا، موساد و اطلاعات کشورهای مرتجع عربی نوید خوبی نداشت. از این رو با آموزش نیروهای داخل و خارج از کشور قصد داشتند آتش اعتراض را زنده نگه دارند و حتی برای جریحه دار کردن احساسات مردم، افراد واقعی یا ساختگی را که رنگ انقلاب را نشان می داد، می کشتند.

از آنجایی که فتنه گران از گرما جان خود را از دست ندادند، دختری به نام ندا آقا سلطان در خیابان های تهران کشته شد که یکی از کشتارهایی بود که در آن زمان به دست گروهک تروریستی انجام شد و مشخص نبود چگونه کشته شد. اما دلیل اوج اختلافات و حتی درگیری ها سکوت موسوی در دوران شکل گیری آن بود، حتی در زمانی که مردم خاتمی و آیت الله رفسنجانی را همدست این اتفاقات می دانستند و حتی دختر هاشمی رفسنجانی، فائزه، در جریان اغتشاشات دستگیر شد.

فتنه 88 مثل فتنه 78، 98، 1402 همه یک نقشه دارند، قتل ها از یک زن شروع می شود، مشکلات اجتماعی است، براندازان در خیابان ظاهر می شوند، اموال عمومی به آتش کشیده می شود یا تخریب می شود. خط رسانه ای ویزا علیه نظام اسلامی ایران شکل می گیرد، خیابان ها خطرناک می شود و زنان و دختران احساس ناامنی می کنند و بالاخره ولایت فقیه نشانه اصلی همه تهمت ها و هجمه ها خواهد بود.


از دست دادن اموال جاهلانه مردم انقلابی

با این حال، اگر هیچ کس دیگری متوجه نشود که چه کسی پشت این حوادث است و آنها به دنبال چه هستند؟ باید گفت تاریخ ایران عزیز را مطالعه نکرده است.

داستانی که در آن نخبگانی که اساس حکومت بودند متهم به کلاهبرداری شدند و برای براندازی ایران مقتدر جان خود را فدا کردند، اما این مردم بصیر ایران هستند که هرگز روستا را ترک نکردند و از جمله نخبگانی هستند که به میدان آمدند. با تمام قوا نظام را براندازند، اما مردمی که انقلاب را به وجود آوردند این اجازه را به آنها نمی دهند.

نهم دیماخوس زمانی بود که مردم پاهای املاک جاهلی را که در این کشور اثری از خود بر جای گذاشتند و مدعی انقلاب بودند، قطع کردند.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید