آمریکا چگونه ایران را به دست پوتین و شی جین پینگ درآورد؟ / تکرار مدل کوبا در مناظره تهران: کاسترو علاقه ای به شوروی نداشت، بلکه به آن سمت کشیده شد/ اهرم های نفوذ واشنگتن در روابط تهران و مسکو از بین رفت؛ ایران اکنون چیزی برای از دست دادن ندارد/ کاخ سفید دیگر نمی تواند تحریم ها را لغو کند زیرا تهران با دشمنان آمریکا تبانی کرده است.

آمریکا چگونه ایران را به دست پوتین و شی جین پینگ درآورد؟  / تکرار مدل کوبا در مناظره تهران: کاسترو علاقه ای به شوروی نداشت، بلکه به آن سمت کشیده شد/ اهرم های نفوذ واشنگتن در روابط تهران و مسکو از بین رفت؛  ایران اکنون چیزی برای از دست دادن ندارد/ کاخ سفید دیگر نمی تواند تحریم ها را لغو کند زیرا تهران با دشمنان آمریکا تبانی کرده است.

رشد روابط امنیتی یا نظامی بین هاوانا و پکن یا تهران و مسکو بر اساس مسائل ایدئولوژیک نیست. روابط رو به رشد آنها تا حد زیادی ریشه در تلاش های آمریکا برای وادار کردن ایران و کوبا به تسلیم با گرسنگی دادن آنها دارد. این روزها «باز». [جنگ طلب ها]واشنگتن می گوید که ایالات متحده نمی تواند تحریم های گسترده علیه ایران و کوبا را لغو کند، حتی اگر این تحریم ها مانع از دریافت غذا و دارو توسط مردم عادی شود، زیرا هر دو کشور با دشمنان آمریکا شریک هستند. شاید این جنگ افروزان قبل از اینکه این کشورها را با اقدامات خود کنار هم بیاورند باید به این مسائل فکر می کردند.

پیتر بینارت در نیویورک تایمز نوشت: دولت بایدن اخیرا دو خبر بد را اعلام کرد: ایران در ساخت هواپیماهای بدون سرنشین به روسیه کمک می کند و چین پایگاه جاسوسی در کوبا دارد.

این مقاله ادامه می دهد: پیام روشن است: دشمنان آمریکا در حال متحد شدن هستند. آنها اکنون چیزی را تشکیل می دهند که مرکز امنیت جدید آمریکا (CNAS)، یک اندیشکده با نفوذ مستقر در واشنگتن، آن را «محور اقتدارگرا» جدید می نامد. این محور منافع ایالات متحده را از شرق آسیا تا دریای کارائیب و از شرق اروپا تا خلیج فارس تهدید می کند. این عبارت نشان می دهد که آنچه دولت های روسیه، چین، ایران و کوبا را متحد می کند، بیزاری مشترک آنها از دموکراسی است.[غربی] و. این تفسیر روایتی جذاب برای طبقه سیاست خارجی واشنگتن است که اغلب درگیری های ژئوپلیتیکی آمریکا را به عنوان رقابتی بین آزادی و استبداد به تصویر می کشد.

اما یک مشکل وجود دارد. همین چند سال پیش، دولت‌های کوبا و ایران که تحت حاکمیت نظام‌های سیاسی کنونی آن زمان بودند، تلاش کردند روابط نزدیک‌تری با واشنگتن برقرار کنند. آنها به روسیه و چین روی آوردند نه به این دلیل که از دموکراسی متنفر بودند، بلکه به پکن و مسکو روی آوردند زیرا واشنگتن پیشنهاد آنها را برای روابط نزدیکتر رد کرد و آنها را به آغوش دشمنان بزرگ خود هل داد. در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ و بایدن، واشنگتن خود به ایجاد مشارکت های ضد آمریکایی که اکنون آن را محکوم می کند، کمک کرد. این دقیقاً همان کاری است که ایالات متحده در طول جنگ سرد انجام داد.

کوبا را در نظر بگیرید. در بیشتر دوران پس از جنگ سرد، استراتژی دولت کوبا روشن بود: بسته نگه داشتن نظام سیاسی و باز نگه داشتن اقتصاد برای سرمایه گذاری خارجی. کوبا برای اجرای این استراتژی نیاز به روابط نزدیکتر با واشنگتن داشت، زیرا تحریم ایالات متحده نه تنها مانع از دسترسی کوبا به درآمدهای بالقوه گردشگری و تجاری شد، بلکه شرکت های اروپایی را نیز ترساند. ویلیام لئوگرند، کارشناس آمریکای لاتین در دانشگاه امریکن، گفت: «همه اجزای اصلی استراتژی اقتصادی کوبا در دو دهه گذشته مبتنی بر انتظارات بلندمدت بهبود روابط با ایالات متحده بوده است.

در سال 2014، این قمار شروع به نتیجه داد. دولت اوباما به دهه ها خصومت بین ایالات متحده و دولت کوبا پایان داد و به زودی همه از کانن اوبراین مجری برنامه گفتگوی TBS گرفته تا اندرو کومو فرماندار نیویورک و استیو نش ستاره NBA به هاوانا سفر کردند. همانطور که مایکل جی. بوستامانته، کارشناس کوبایی در دانشگاه میامی، در آن زمان خاطرنشان کرد: “پرچم آمریکا حتی به شیک ترین استاندارد ملی تبدیل شده است که روی تی شرت ها، جوراب شلواری ها و تاپ های کوبا ظاهر می شود.”

سپس دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شد و همه چیز خراب شد. او در سال ۲۰۱۹ شدیدترین تحریم‌های اقتصادی را علیه کوبا در بیش از نیم قرن اخیر اعمال کرد. یک ماه بعد، هاوانا شروع به جیره بندی صابون، تخم مرغ، برنج و لوبیا کرد. در همان زمان، به گفته وال استریت ژورنال، شبکه نظارتی چین در این جزیره “تحمل قابل توجهی بهبود یافته است” (وزارت خارجه کوبا و چین گزارش های مربوط به تاسیسات نظارتی چین در کوبا را رد کرده اند). ایوان الیس، تحلیلگر آمریکای لاتین در کالج جنگ ارتش ایالات متحده، گفت که این قرارداد “در اصل امتیازی است که چین می دهد” و افزود: “کوبا به شدت به پول نیاز دارد و چین این پول را در ازای تجهیزات شنود می پردازد. دسترسی از طریق سرزمین کوبا انجام می شود. پاییز گذشته، چین موافقت کرد که پرداخت بدهی به کوبا را به تعویق بیندازد و به این کشور کمک 100 میلیون دلاری بدهد. یکی از دلایلی که کوبا همچنان به پول پکن نیاز دارد این است که دولت بایدن تحریم های کلیدی ترامپ علیه هاوانا را حفظ می کند.

روابط ایران و آمریکا نیز از همین الگو پیروی می کند. زمانی که دو کشور در سال 2015 برجام را امضا کردند، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت ایران، آن را «نه یک سقف، بلکه یک پایه محکم» خواند که «اکنون باید ساختن آن را آغاز کنیم». رهبران ایران مانند کوبا امیدوار بودند که روابط بهتر با ایالات متحده سرمایه‌گذاری غرب در این کشور را افزایش دهد. اگرچه برخی از تندروهای ایرانی نگران بودند که روابط اقتصادی با غرب موجب تضعیف نظام شود، اما ظریف و حسن روحانی، رئیس جمهور وقت ایران، معتقد بودند که بهبود وضعیت اقتصاد کشور باعث تقویت جایگاه ایران در منطقه و کاهش نارضایتی مردم می شود. در نتیجه به تحکیم نظام سیاسی کشور کمک می کند.

اما این اتفاق نیفتاد و ترامپ در حالی که از برجام خارج شد، تحریم های سختی را علیه تهران دوباره اعمال کرد. دولت بایدن به جای پیوستن مجدد به برجام در اولین روز ریاستش، مطالبات بیشتری را مطرح کرد و تلاش‌ها برای احیای برجام را بی‌اثر کرد. با از بین رفتن امیدها برای سرمایه گذاری قابل توجه آمریکا و اروپا در ایران، اهرم واشنگتن بر روابط تهران و مسکو نیز از بین رفت. ایران اکنون چیزی برای از دست دادن ندارد و در حال توسعه مشارکت های خود با روسیه است که سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید آن را “مشارکت دفاعی تمام عیار” خواند.

این اولین بار نیست که ایالات متحده کشورهای کوچکتر را به آغوش دشمنان بزرگ خود سوق می دهد. واشنگتن در دوران جنگ سرد نیز این کار را انجام داد. فردریک لوگال در کتاب خود Embers of War اشاره می‌کند که در اواخر دهه 1940، هوشی مین رهبر ملی‌گرای ویتنامی معتقد بود که ایالات متحده «می‌تواند قهرمان آرمان او» برای استقلال ویتنام از فرانسه باشد. در طول جنگ جهانی دوم، در نبرد آمریکا علیه ژاپن، ویت مین به عنوان ارتش شورشی آقای هوشی مین با دفتر خدمات استراتژیک ایالات متحده (OSS) همکاری کرد. دفتر خدمات استراتژیک یک سازمان اطلاعاتی آمریکایی بود که در طول جنگ جهانی دوم به مدت سه سال از سال 1942 تا 1945 فعالیت کرد و پس از آن آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) جایگزین آن شد.

اما با افزایش تنش‌های جنگ سرد، دولت ترومن نظرات کارشناسان آسیایی خود را که اکثر آنها ویتمین را عمدتاً یک جنبش ملی‌گرایانه می‌دانستند و نه یک جنبش کمونیستی، نادیده گرفت و از تلاش‌های فرانسه برای حفظ امپراتوری خود حمایت کرد.

یک دهه بعد، آمریکا کاری مشابه در کوبا انجام داد. پس از به دست گرفتن قدرت در اوایل سال 1959، فیدل کاسترو شروع به توزیع مجدد ثروت در کوبا کرد و روابط تاریخی واشنگتن و هاوانا را که در واقع رابطه ای مبتنی بر انقیاد کوبا در برابر آمریکا بود، تجدید نظر کرد. اما علیرغم تمایلات چپ کاسترو، ویلیام لئوگراند و پیتر کورن‌بلو در کتاب خود کانال ارتباط مخفی با کوبا می‌نویسند که او «در اولین سال قدرتش هیچ تمایل خاصی به اتحاد جماهیر شوروی نشان نداده است». پس از اینکه فیدل کاسترو مزارع بزرگ کوبا را ملی کرد و دولت آیزنهاور با برنامه ریزی برای سرنگونی دولت کاسترو پاسخ داد، هاوانا برای کمک های اقتصادی و نظامی به مسکو وابسته شد. در واقع، جنگ طلبی ایالات متحده، کوبا را، همانطور که نیکیتا خروشچف گفت، “مانند براده های آهن به یک آهنربا” سوق داد.

جنگ سرد باید به ما یادآوری کند که کشورهایی با سیستم های سیاسی مشابه لزوماً متحد نیستند. در طول جنگ سرد، بسیاری از سیاستمداران آمریکایی تردید داشتند که کشورهای کمونیستی بتوانند مستقل از اتحاد جماهیر شوروی باقی بمانند، اما این دقیقاً همان چیزی است که در یوگسلاوی اتفاق افتاد. در سال 1948، جوسیپ بروز تیتو یوگسلاوی را از اتحاد جماهیر شوروی جدا کرد و پس از آن از کمک های ایالات متحده استقبال کرد. در دهه 1960، اتحاد جماهیر شوروی و چین که از قدرت سیاسی برابری برخوردار بودند، دشمن یکدیگر شدند.

اگر حتی دولت‌هایی که ایدئولوژی مارکسیستی مشترک داشتند همیشه با هم کنار نمی‌آمدند، چگونه می‌توان گفت که کشورهایی مانند چین، روسیه، ایران و کوبا که دارای نظام‌های سیاسی متفاوتی هستند، صرفاً به این دلیل که در موضوع دموکراسی مشترک بودند، گرد هم آمدند.

رشد روابط امنیتی یا نظامی بین هاوانا و پکن یا تهران و مسکو بر اساس مسائل ایدئولوژیک نیست. روابط رو به رشد آنها تا حد زیادی ریشه در تلاش های آمریکا برای وادار کردن ایران و کوبا به تسلیم با گرسنگی دادن آنها دارد.

این روزها “باز”. [جنگ طلب ها] واشنگتن می گوید که ایالات متحده نمی تواند تحریم های گسترده علیه ایران و کوبا را لغو کند، حتی اگر این تحریم ها مانع از دستیابی مردم عادی به غذا و دارو شود، زیرا این دو کشور با دشمنان آمریکا شریک هستند. شاید این جنگ افروزان قبل از اینکه این کشورها را با اقدامات خود به هم نزدیک کنند باید به این مسائل فکر می کردند.

دیدگاهتان را بنویسید