تعیین دستمزد کارگران 1402 غیرقانونی است و باید کنار گذاشته شود

وی در رابطه با بحث فنی لغو دستمزد می گوید: یک ماده قانونی داریم که نحوه افزایش دستمزد را با چند متغیر مشخص می کند که یکی تورم و دیگری سبد معیشتی است. در مورد مولفه اول، اگر ملاک تورم سال گذشته باشد، تورم طبق آمار رسمی بالای 40 یا 50 درصد است. پیش بینی تورم در سال جاری نیز کار سختی نیست، روند اقتصادی از یک منطق ساده پیروی می کند. بر اساس بودجه و مخارج کشور و قدرت و مقدار پول، روند اقتصادی و تورم مشخص می شود.

وی افزود: وقتی از 8 اسفند سال به اول فروردین سال آینده برویم، سیاست های پولی و بانکی یک شبه مانند یک معجزه تغییر نمی کند. بنابراین ساده لوحانه است اگر فکر کنیم که تورم در اسفند 1401 40 یا 50 درصد بوده و در فروردین یا اردیبهشت 1402 به 20 درصد کاهش می یابد. ظرف چند ماه به نصف کاهش می یابد.

اسماعیلی به ارزش واقعی دلار به عنوان عنصر تصمیم گیری اشاره می کند و می گوید: با دستکاری و گفتار درمانی، ارزش واقعی دلار به یکباره تغییر نمی کند. دلار از 55 هزار تومان با سیاست های تکلیفی به 30 هزار تومان نمی رسد و کشش بازار این اجازه را نمی دهد، بنابراین پیش بینی کاهش شدید تورم در سال جدید اصلاً واقعی نیست. بنابراین بند اول ماده 41 قانون کار حتی در صورت پذیرش مولفه هایی به نام «تورم مورد انتظار» رعایت نمی شود و این خود یکی از دلایل اعتراض به تایید دستمزد و مزد کار است. در عین حال دلیل کافی برای لغو آن است. با وجود تاکید قانونگذار مبنی بر اینکه میزان افزایش حقوق باید «مطابق با تورم» باشد، این الزام محقق نشد و می تواند منجر به ابطال حقوق شود.

این حقوقدان با اشاره به متغیر دوم تعیین دستمزد یا سبد معیشت می گوید: سال هاست که موضوع سبد معیشت مورد غفلت قرار گرفته است. یا محاسبه متر و معیار درست نبوده و یا نحوه استخراج اطلاعات از سبد از مجاری علمی و واقعی نبوده است. حتی با همین متره و ضوابط رسمی، رقم سبد معیشتی حداقل 18 میلیون تومان است و این رقم با حقوق مصوب تفاوت زیادی دارد. سبد معیشت جایی است که خانواده های کارگری درک خوبی از نرخ تغییرات تورمی دارند و به طور مشخص می فهمند که چگونه هر سال، یا حتی هر فصل و هر ماه، رشد قیمت قابل توجه و کاهش کمی و کیفی داشته است.

به گفته اسماعیلی، بر اساس ارقام ارائه شده توسط کارشناسان برای سبد معیشت 1402، در تعیین دستمزد به این مولفه توجه نشده است، بنابراین به متغیر دوم ماده 41 توجهی نشده و این امر نیز می تواند موجب ابطال آن شود. حقوق 1402.

وی می افزاید: بحث دستمزد به زندگی و معیشت میلیون ها خانواده پیوند خورده است، بنابراین به اندازه کافی فوریت دارد و آن فوریت می تواند منجر به صدور بخشنامه موقت شود. در واقع، اقدام فوری باید فراتر از لغو ساده باشد. یک دستور موقت باید صادر شود تا امکان مذاکره مجدد در مورد دستمزدها با شرایط منصفانه و عادلانه فراهم شود. این پژوهشگر حقوق کار تاکید می کند: مصوبه مزد 1402 قابل ابطال در شورای عمومی دیوان دادگستری جوامع اروپایی است و شرایط ابطال مشخص است. در واقع این مصوبه نه تنها با قوانین عادی مغایرت دارد، بلکه با قانون مادر یا خود قانون اساسی نیز تناقض جدی دارد.

اسماعیلی در ادامه در سطحی بنیادی به تحلیل می پردازد: الزام و حمایت دو ویژگی است که قانون کار را از قراردادهای توافقی متمایز می کند. به دلیل این دو ویژگی، قانون کار تحت قانون کامن لا است. از این دو ویژگی که بگذریم، به حقوق خصوصی و آزادی توافق می رسیم که البته بسیاری از مردم ایران و سایر کشورها در گذشته این دیدگاه را داشته اند. این دیدگاه در تدوین قوانین کار منسوخ مورد توجه قرار گرفت و امروزه حقوق کار در دنیای مترقی توسط حقوق عمومی تعریف شده است. وقتی می گوییم یکی از ویژگی های قانون کار هنجاری است یعنی الزامات این قانون قابل بحث و داوری نیست و طرفین نمی توانند با بحث و گفتگو در مورد آن به توافق برسند.

این حقوقدان به مثالی اشاره می کند: در موضوع قرارداد کار نمی توانید به داوری مراجعه کنید. داور نمی تواند وسط بنشیند و از طریق داوری و گفتگو، بندهای قانون کار را تعیین کند. مقتدر بودن به این معناست که قانونگذار خطوط قرمزی را تعیین می کند که ناهماهنگ است و آن خطوط قرمز را نمی توان و نباید به زور نقض کرد.

به گفته وی، یکی از آن خطوط قرمز بحث دستمزد است، زیرا شرایط تعیین دستمزد جزو ضوابط اجباری است و وقتی می گوید دستمزد باید هم با مولفه تورم و هم با سبد معیشتی تعیین شود، چانه زنی می شود تا از این موارد جلوگیری شود. الزامات کاملاً بیهوده و غیرقانونی است و در واقع عبور از خط قرمز قانون است.

اسماعیلی مذاکره برای حداقل دستمزد قانونی را رفتاری خارج از چارچوب قانون تعریف می کند و می گوید: قانون کار می گوید تورم را در نظر بگیرید و سطح سبد معیشت را استخراج کنید و سپس بر اساس سبد معیشتی دستمزد تعیین کنید. حتی اگر ملاحظات اجتماعی و اقتصادی اجازه ندهد این الزامات برآورده شود، باید در مصوبه ذکر شود که حق قانونی کارگران بسیار زیاد است و بنا به دلایلی در حال حاضر امکان پرداخت این حق وجود ندارد. توسط قانون به رسمیت شناخته شده است. دستمزد 1402 با ماهیت اجباری قانون کار مطابقت نداشت، به این معنی که نه تنها الزامات اجباری برآورده نشد، بلکه مشخصاً توافق واقعی نیز صورت نگرفته بود و بیشتر زور و اجبار یکی از طرفین برای تصویب ارقام حقوق بود. بنابراین این عدم رعایت قوانین اجباری دلیل اصلی لغو است.

وی با اشاره به حمایتی بودن قانون کار تصریح می کند: کارگران در جایگاه پایین تری نسبت به کارفرما قرار دارند و نیاز به حمایت دارند تا کف ترازو به تعادل برسد و هر دو طرف در یک زمین بازی قرار گیرند. حمایت های قانون کار هرگز رعایت نشد و در دستمزد 1402 هیچ حمایتی از کارگران در تصویب دستمزد وجود نداشت، بنابراین حمایت های قانون کار نیز زیر سوال رفت. بنابراین مصوبه 1402 مزد با اصل حمایت از قانون مغایرت دارد و از آنجایی که این دو اصل اساسی (بقا و الزام قانون) که نص صریح قانونگذار است نقض شده است، بر این اساس می توان مصوبه 1402 مزد را نقض کرد. لغو شود.

دیدگاهتان را بنویسید