توپ به زمین ایران افتاد؟

توپ به زمین ایران افتاد؟

روز جدید جاوید قربان اوگلی در یادداشتی می نویسد: آنچه به یقین می توان گفت این است که با مطرح شدن موضوع تدابیر و بسته شدن شرایط پرونده در آژانس، بار دیگر توپ در زمین ایران است و تهران مقصر این موضوع شده است. شکست مذاکرات در ریاضیات و منطق اصولی به نام «موضوعات» داریم. بدیهیات عبارتی است که بدون «اثبات» و به عنوان معیار پذیرفته می شود. آنقدر روشن و بدیهی است که بدون بحث و جدل پذیرفته می شود.

در حساس‌ترین شرایط مذاکرات برای احیای توافق هسته‌ای، سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان در بیانیه‌ای مشترک از ایران به دلیل آنچه «تردید جدی در مورد نیات و تعهد ایران به نتیجه موفقیت‌آمیز برجام ایجاد می‌کند» انتقاد کردند. در آن بیانیه، ایران همچنین متهم شده بود که از «فرصت دیپلماتیک و ادامه توسعه برنامه هسته‌ای خود فراتر از هرگونه توجیه غیر نظامی قابل قبول» استفاده نکرده است.

بیانیه سه کشور اروپایی بازتاب گسترده ای در جهان داشت. برخی از تحلیلگران این اظهارات را پایان ماراتن وین و شکست مذاکرات توافق هسته ای دانستند و تردیدهای جدی در مورد دستیابی به آن ایجاد کردند. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران این بیانیه را «گامی در جهت شکست مذاکرات» توصیف کرد و مسئولیت شکست مذاکرات را به عهده کشورهای صادرکننده این بیانیه گذاشت. این سخنگو همچنین تاکید کرد که ایران همچنان به دنبال نهایی کردن توافق است و در صورت عدم فشار خارجی امکان دستیابی به توافق وجود دارد.

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا از بیانیه سه کشور اروپایی حمایت کرد. اما وی از پاسخ صریح به این سوال که رویکرد آمریکا در نشست شورای حکام صرفا انتقاد از ایران یا ارجاع موضوع به شورای امنیت است، طفره رفت و با اشاره به اینکه تحقیقات تضمین سیاسی نیست و نه ابزار مذاکره.» پرونده از شورای حکام خارج شد. سؤال کرد و افزود: «پس انتظار داریم این پرونده با ایران از دستور کار شورای حکام خارج شود، نه قبل از آن».

در میان دو قدرت شرقی در مذاکرات وین، چین به بیانیه سه کشور اروپایی واکنشی نشان نداد، اما میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در وین، این بیانیه را “بی موقع” توصیف کرد.

در فضای مبهم پس از بیانیه سه کشور اروپایی و تردید در دستیابی به توافق، هیئت مدیره این آژانس از روز گذشته نشست دوره ای خود را آغاز کرد. قطعنامه آن شورا در نشست ژوئن و انتقاد از ایران به گمانه زنی ها در مورد کشاندن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل و استفاده از این اهرم برای افزایش فشار بر ایران در برخی محافل سیاسی دامن زد. اما تحلیل محتوای بیانیه و موضع سخنگوی آمریکایی نشان می دهد که این کشورها نمی خواهند پنجره دیپلماسی را ببندند و ترجیح می دهند ایران را مجبور به تصمیم گیری سیاسی برای نهایی شدن توافق کنند.

اگرچه زمان صدور بیانیه سه کشور اروپایی به گفته نماینده روسیه «به موقع» بود، اما نمی توان نادیده گرفت که جوزپ بورل حیثیت و اعتبار سیاسی اروپا را برای خروج از بن بست مذاکرات به صحنه آورد. با برنامه نهایی خود و بر اساس توافق، ابتدا آمریکا با این طرح موافقت کرد و در حالی که دنیا منتظر سفر وزیر امور خارجه ایران به وین برای امضای توافق بود، شرط جدید ایران در «ضرورت بسته شدن پرونده ایران در آژانس» “طرح کما متفقین را قرار دهید.

بیانیه اروپا در چنین شرایطی تهیه و صادر شد و با هماهنگی آمریکا تعیین شد. نمی توان حدس زد که سناریوی آینده مذاکرات چگونه خواهد بود و باید منتظر بیانیه در جلسه شورای حکام باشیم.

اصرار ایران بر بسته شدن پرونده ایران در آژانس، پاشنه آشیل مذاکرات است که باید جدی گرفته شود. بازی در زمین حریف و دادن پاس گل از این نظر ایده بدی است.

بدون شک فضای مذاکرات بر گزارش مدیرکل تاثیرگذار خواهد بود. من موافقم که این جمله که “تحقیقات تضمین سیاسی و ابزار چانه زنی نیست” در اظهارات رئیس مجلس آمریکا، سخنی نامناسب است که برای هدف خاصی بیان شده است. تصمیمات آژانس و گزارش مدیرکل بدون شک نتیجه دسیسه های سیاسی پشت پرده است. اشتباه ایران این بود که توافق را مشروط به موضوعی کرد که در جریان مذاکرات می‌توان به آن دست یافت. دلیل این امر ضعف دیپلماسی و نبود دیپلمات هایی در سطح ظریف، صالحی و عراقچی در تیم مذاکره کننده کشور است که می دانند چگونه می توانند تضمین های لازم را مدیریت کنند تا موضوع پادمان بدون اختلاف به نتیجه برسد. در مذاکراتی که منجر به برجام توسط همین افراد شد، همین امر محقق شد و امروز نماینده دائم ایران در وین در سخنرانی خود با استدلال علیه مشکلات ادعایی آژانس گفت: «مشکلات پادمان بین ایران و آژانس در قطعنامه وجود دارد. هیئت مدیره در سال 1394 بسته شده است.”

آنچه به یقین می توان گفت این است که با طرح موضوع پادمان و شرط بسته شدن پرونده در آژانس، توپ دوباره در زمین ایران بود و تهران مقصر شکست مذاکرات معرفی شد. در ریاضیات و منطق اصولی به نام «موضوعات» داریم. بدیهیات عبارتی است که بدون «اثبات» و به عنوان معیار پذیرفته می شود. آنقدر روشن و بدیهی است که بدون بحث و جدل پذیرفته می شود. به نظر من چند اصل در مورد پرونده هسته ای کشور و مذاکرات برای احیای برجام کافی است تا ما را به تصمیم نهایی در این مورد سوق دهد.

1- اسرائیل به شدت با توافق هسته ای مخالف است. سران این رژیم بارها مخالفت خود را اعلام کرده و با تمامی کشورهای 1+5 درباره شکست مذاکرات گفتگو کرده اند. در دور جدید مذاکرات، اپوزیسیون روی همان پاشنه می چرخد. تل آویو ترجیح می دهد که ایران در یک تله هسته ای، از نظر سیاسی و دیپلماتیک منزوی و از نظر اقتصادی تحت تحریم باقی بماند. نتیجه سناریوهایی با هدف حل مشکل به هر شکلی برای اسرائیل فاجعه بار است.

2- بایدن قبل از ورود به کاخ سفید گفت که توافق هسته ای را احیا خواهد کرد. با وجود مخالفت اسرائیل و جناح های داخلی، آمریکا همچنان به دنبال توافق با ایران است. مشاهده می شود که مقامات رژیم صهیونیستی پس از ناکامی در قانع کردن بایدن و تیمش برای عدم توافق با ایران، تمام امکانات خود را در داخل آمریکا از طریق کنگره و لابی های آنها و در خارج از کشور از طریق کشورهای اروپایی به کار گرفته اند تا برجام را شکست دهند. توافق.

3- اروپا با وجود وزن کم در مذاکرات، قویا و مشتاقانه به دنبال دستیابی به توافق است. برخلاف تصور رایج در برخی جناح های محلی و رسانه های حامی آنها، موضوع انرژی تنها یکی از دلایلی است که اروپا می خواهد به توافق برسد. در عین حال می دانند حتی در صورت رسیدن به توافق، ورود آرام نفت ایران به بازارهای جهانی تضمینی برای حل مشکل انرژی در زمستان پیش رو نخواهد بود.

4- علیرغم مخالفت گروه «کوچک اما تأثیرگذار» توافق هسته ای در داخل، مقامات عالی رتبه معتقدند که این توافق به نفع کشور است و خواهان رفع شر تحریم های ظالمانه از کشور هستند. تا حد ممکن. یک اجماع نانوشته در داخل معتقد بود که بهبود کشور از شرایط وخیم اقتصادی به توافق هسته ای بستگی دارد. شک ندارم که آقای رئیسی نیز دستیابی به توافق هسته ای را یکی از الزامات مدیریت اقتصادی کشور در دولت خود می داند. الان هم معتقدم مشارکت همه جانبه او در مذاکرات داخلی و مدیریت این مجموعه کوچک اما تاثیرگذار، زمینه ساز توافق خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید