جلیلی، فتح، محصول; مثلثی از سیاستمداران در سایه

جلیلی، فتح، محصول;  مثلثی از سیاستمداران در سایه

مثلث ثبات؛ عبارتی که می توان حضور و نفوذ قوی سه شخصیت در امور داخلی و خارجی کشور را بیان کرد. مثلثی با اضلاع به ظاهر جدا اما در واقع به هم پیوسته که در سال های اخیر نقش عمده ای در صحنه سیاسی ایران داشته اند: مثلث جلیلی-فتح-معشولی.

علیرغم تمام زوایا و مخالفت ها با حکومت کنونی ایران، هر حادثه، رویداد و سیاست تحمیلی که این دولت را کم کار و ناکارآمد می کند، جای اتهام دارد. دولت در سایه به همت مثلث مذکور، با اعمال فشار مضاعف بر دولت ابراهیم رئیسی و تلاش برای تحمیل اهداف و راهبردهای موازی به دولت، سودی جز تضعیف هر چه بیشتر دولت و نابودی آن چیزی ندارد. از قابلیت هایش باقی مانده است.

«سید جلیلی» یکی از چهره های اصلی جبهه پایداری است که سال ها در سمت های مختلف ایفای نقش می کند. جلیلی از عملیات نظامی در لشکر 21 امام رضا(ع) تا تدریس علوم سیاسی در دانشگاه امام صادق(ع) و دبیری شورای عالی امنیت ملی، تمامی خدمات را در رز روشن انجام داد. اما بیشتر فعالیت های او در «سایه» است. فعالیت هایی که او به وضوح تصدیق می کند. جلیلی بارها اذعان کرده است که «دولت سایه» یک گفتمان است نه یک سازمان. اما آنچه از بیرون دیده می شود کمی با این گفته در تضاد است.

جبهه ثبات در واقع متشکل از حلقه‌ای از افرادی است که همواره بر سیاست‌ها در دوره‌های مختلف – چه در داخل و چه خارج از قدرت – تأثیر گذاشته‌اند. از برگزاری جلسات مشترک «دولت سایه» با روسای سازمان ها و وزرای پیشنهادی کابینه گرفته تا اجبار اعضای جبهه به رهبری ارگان های رسمی، همه اینها سوابقی است که در تاریخ نهضت پایدار نوشته شده است. نفوذ و نفوذ سطوح بالای تصمیم گیران سیاست خارجی نیز موضوعی روشن و غیرقابل انکار است.

«پرویز فتح» از اعضای جبهه پایداری و نزدیک به سعید جلیلی است که سال ها از مدیران ارشد کشور بوده است. وی کار جدی خود را در سال 1383 تا 1387 در وزارت نیرو محمود احمدی نژاد آغاز کرد و پس از آن به مدت 6 سال مدیرعاملی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. انتصاب فتح به عنوان رئیس کمیته امداد امام خمینی (ره) در سال 1393 نقطه عطفی در دوران مسئولیت وی بود.

انتصابی در دو سال گذشته توسط دولت اول حسن روحانی که زمزمه‌های ظهور فتح برای نامزدی ریاست جمهوری را برانگیخت. وی با پیروی از الگوی همیشگی این روند با انتشار تصاویری از حضور خود در مناطق آسیب دیده و فعالیت های جهادی در مناطق سیل زده در لباس رئیس کمیته امداد سر و صدای زیادی به پا کرد.

با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری 2016، به نظر می رسید که کار آنطور که باید پیش نرفت و دیگر امید چندانی به تحمیل فتح به پاستور وجود نداشت. چند سال بعد سید پرویز فتاح به ریاست بنیاد مصطفان منصوب شد، در حالی که مانند انتصاب قبلی 2 سال تا پایان دولت باقی مانده بود. شروعی دیگر و پروسه تبلیغاتی دیگر! این بار به نظر می رسد قرار دادن مثلث در سایه برای خشنود کردن مردم با نظرات بحث برانگیز است. همین طور رئیس بنیاد مصطفان در یکی از گفت وگوها حتی تا آنجا پیش رفت که به «غلامعلی حدادعادل» حمله کرد. البته چند روز بعد بنا به دلایلی با عذرخواهی به پایان رسید.

همه این کادرها “در سایه” هستند، اما اهداف بلندمدت را دنبال می کنند. اهدافی که برای تحقق اهداف پایداری در سیاست داخلی و خارجی کشور تعیین شده است. یعنی هر حرف، موضع، حمایت و انتقاد، حضور و حتی عدم حضور اعضای منتسب به این جریان در راستای این اهداف است. به عنوان مثال، سعید جلیلی سال هاست که به عنوان نظریه پرداز نهایی سیاست خارجی ایران شناخته می شود. مخالفت سرسخت جلیلی با هر نوع دیدگاه تعامل‌محور بین‌المللی مدت‌هاست که مورد انتقاد صاحب نظران و فعالان سیاسی بوده است، اما قدرت آقای سای نشین همیشه موفق‌ترین تیغ ​​بوده است.

رسیدن به هر هدفی جدا از نفوذ در شبکه های سیاسی نیازمند حمایت مالی نیز هست. شنیده ها حاکی از آن است که «صادق یک محصول است» از تاریخ مردان سایه حمایت می کند. به گزارش سایت شفاف، علی مطهری نماینده وقت شورای اسلامی در سال 90 گفته است که «قاسم روانبخش» در مناظره خود با علیرضا زاکانی تایید کرده که صدوق مبلغی معادل 450 میلیارد تومان به عنوان خمس اسلامی به مراجع تقدیم کرده است. و از آن برای ترویج جریان ثابت استفاده می شود. دوره نزدیک به یک ساله محمود احمدی نژاد به عنوان «محصول» در وزارت کشور در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات 88 با تحریم های حقوق بشری اتحادیه اروپا به پایان رسید و وی سپس ریاست وزارت رفاه اجتماعی و تامین اجتماعی دولت دهم را بر عهده گرفت. به مدت دو سال

مثلث جلیلی-مذولی-فتاح را می توان به سه بازوی قدرت، پول و اعدام تعبیر کرد. اجرای سیاست های سایه ای که با کمک پول و با تحمیل چهره های اجرایی به ارگان ها و سازمان های تاثیرگذار کشور انجام می شود. مثلثی که لااقل در سال های اخیر نه ایستاده و نه رها می شود و حالا منتظر فرصتی است تا در مکان و زمان مناسب قدرت را در دست بگیرد.

دولت های سایه در سایر کشورها به صورت رسمی و کاملاً سازمان یافته عمل می کنند. این بدان معناست که بزرگترین و قدرتمندترین اپوزیسیون دولتها – که عموماً در سبد آرای دموکراتیک مقام دوم را کسب کردند و نتوانستند دولت را به دست بگیرند – با ارائه اعضای کابینه و مقامات دولتی احتمالی آنها ضمن نظارت بر اجرای قانون دولت حاکم همواره در تلاش برای به دست گرفتن قدرت در کشور اعلام آمادگی می کند. تبدیل «سازمان ها» به «گفتمان» می تواند کل این فرآیند را مانند آفتی خورنده و خورنده کند. فعالیت دولت در سایه سعید جلیلی، بدون شفافیت، بدون ارائه گزارش عملکرد و بدون رعایت سلسله مراتب سازمانی، اکنون کل این به اصطلاح «گفتمان» را به یک باند سایه خطرناک تبدیل کرده است که به راحتی بر سیاست های سرنوشت ساز یک ملت تأثیر می گذارد.

حالا احتمال نفوذ مثلث جلیلی-فتح-مشلویی در دو سال باقی مانده از دولت ابراهیم رئیسی افزایش یافته است. به نظر می رسد اکنون حمایت های مالی صادق کودری به مدد تئوری هایی در سایه سعید جلیلی و یاران رسانه ای اش در شبکه های اجتماعی در خدمت تحمیل پرویز فتح به دولت است. تئوری پایدار ثبات کنونی این است که تحریم های وحشیانه غرب تاثیری بر مدیریت اقتصادی کشور ندارد و این «بی تفاوتی» دولت است که اقتصاد را نابود کرده است. بنابراین مدیران شایسته می توانند دولت را از باتلاق اقتصادی نجات دهند. همین نظریه اکنون راه را برای تحمیل فتح به دولت هموار می کند.

حالا فتح آرام پشت میز رئیس بنیاد مصطفان نشسته و منتظر فرصتی دیگر است. اتفاقی که با چراغ سبز «دولت سایه» و حمایت حامیان این جریان در سطوح بالای سیاسی آشکار می شود. حتی به قیمت گمراه کردن دولت و آسیب رساندن به مردم که در گذشته شاهد آن بوده ایم…

دیدگاهتان را بنویسید