حقابه هیرمند; چرا آب ایران و افغانستان با هم جاری نمی شود؟!

حقابه هیرمند;  چرا آب ایران و افغانستان با هم جاری نمی شود؟!

مناطق شمال غرب ایران دارای منابع آبی قابل توجهی در داخل هستند که نیاز حوزه آبخیز فرات را کاهش داده است، اما محدودیت منابع آبی در شرق، حق آبه رودخانه هیرمند را بیش از پیش اهمیت داده است. بخش قابل توجهی از زندگی مردم سیستان در گرو حوضه آبخیز هیرمند و اعطای حق آبه ایران از این رودخانه است.

فرارو-ابراهیم رئیسی روز پنجشنبه 8 اردیبهشت در سفر به سیستان و بلوچستان در مورد لزوم ارسال آب به حقاب هیرمند از سوی دولت افغانستان صحبت کرد و به دولت طالبان هشدار داد: حرف مرا جدی بگیرید تا شکایت نکنید. بعداً.» این واکنش همراه با بی اعتنایی مقامات ارشد طالبان و البته تمسخر هشدار شدید رئیسی، موجی از خشم و نارضایتی عمومی و رسانه ای را برانگیخت.

به گزارش فرارو، رسانه های ایران از واژه هایی مانند درگیری در هیرمند، هشدار به طالبان و آتش زیر خاکستر برای توصیف درگیری جدید تهران با کابل استفاده کردند. بازگشت هیرمند به موضوع حق آبه ایران در شرایطی است که این موضوع در سال های اخیر بارها به حاشیه رفته است. حال این که تنش میان ایران و افغانستان بر سر حقاب هیرمند چیست و چرا وجود دارد، پرسشی جدی است که حول آن می توان به محورها و نکات زیر اشاره کرد:

1) 170 سال تنش در اطراف هیرمند

حق آبه هیرمند ایران به ادعای حقوقی ایران برای آب از رودخانه هیرمند در منطقه سیستان اشاره دارد. در گذشته های نه چندان دور این رودخانه به طور کامل در خاک ایران تعریف شده بود، اما در سال 1857 میلادی و بر اساس معاهده پاریس، هرات از ایران جدا شد. پس از این واقعه، دولت افغانستان از جاری شدن رودخانه هیرمند به ایران خودداری کرد و موضوع حق آبه رودخانه هیرمند به یک موضوع مهم سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی بین دو کشور تبدیل شد.

در واقع تنش آبی بین ایران و افغانستان ریشه در تاریخ دارد. معاهده پاریس، دولت ایران را متعهد کرد که تمامی اختلافات خود با دولت افغانستان را به داوری بریتانیا بسپارد و دولت انگلیس نیز متعهد شد که این اختلافات را طبق قانون و با در نظر گرفتن شأن دولت ایران حل و فصل کند، اما در پایان در قرن نوزدهم تغییر کانال هیرمند باعث اختلافات جدیدی شد.

اختلافات و حتی درگیری ها بین ایران و افغانستان ادامه یافت تا اینکه سرانجام در 31 اسفند 1351 گزارش کمیسیون دلتا بین امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت ایران و موسی شفیق نخست وزیر وقت افغانستان در کابل به امضا رسید. در خرداد 1352 هر دو مجلس قانونگذاری هر دو کشور آن را تصویب کردند. این معاهده همچنین سال آبی عادی را که بر اساس ضوابط مرکز سنجش دهراود تعیین می شود، تعریف می کند.

بر اساس این معاهده حق آبه ایران از رودخانه هیرمند در طول یک سال آبی عادی در حوزه دریای هیرمند حدود شش میلیارد و 500 میلیون متر مکعب آب است. بر اساس محاسبات حقبه ایرانی به 820 میلیون متر مکعب در سال می رسد. در ماده پنج معاهده آب ایران و افغانستان آمده است که افغانستان حق دارد با حفظ حقوق ایران از رودخانه هیرمند به هر نحو استفاده کند. همچنین تصریح می کند که ایران مجاز به استفاده بیش از حد تعیین شده نیست (حتی اگر هیرمند پر آب باشد).

2) هیرمند. رودخانه ای در بالادست ایران

مسیر رودخانه هیرمند از رشته کوه هندوکش در افغانستان آغاز و به تالاب هامون واقع در مرز ایران و افغانستان ختم می شود. بالادست رودخانه هیرمند در افغانستان قرار دارد. این رودخانه پس از طی مسافتی در افغانستان در منطقه پایین دست وارد ایران می شود.

3) چندین دهه سوء نیت توسط دولت های متوالی افغانستان

سیاست دولت افغانستان قبل از ظهور مجدد طالبان در سپتامبر 1400 تفاوت چندانی با سیاست فعلی آن کشور ندارد. حتی قبل از طالبان نیز بارها ادبیات نامناسبی از جانب افغانستان در مورد حقانیت هیرمند استفاده شده است. به عنوان مثال، محمد اشرف غنی، رئیس جمهور پیشین افغانستان در آوریل 1400 در مراسم افتتاح بند کمال خان بر روی رودخانه هیرمند در ولایت نیمروز گفت: کشورش دیگر آب مجانی به کسی نخواهد داد و به ایران توصیه کرد. در ازای دریافت آب به افغانستان نفت بدهید.» در این مرحله، اظهارات غنی واکنش تند مقامات و افکار عمومی ایران را برانگیخت.

افغانستان دارای 5 حوضه آبخیز است که هر 5 حوضه فرامرزی و مشترک با کشورهای همسایه و 2 حوضه مشترک با ایران است. پس از انحطاط اولیه طالبان و شکست نیروهای ائتلاف در سال 2001، طرح های مختلفی برای ساخت بند در هند مطرح شد، اما این واقعیت که افغانستان سدسازی را تنها در حوضه های مشترک با ایران در اولویت قرار داد، تفاوت رفتار این کشور با ایران را نشان می دهد. .

نکته بسیار مهم دیگر این است که اسناد ماهواره ای و اظهارات مقامات افغانستان در مذاکرات فی مابین موید این است که قسمت قابل توجهی از آب بند کمال خان را به سمت شوره زار به نام گودزاره هدایت کرده اند. علیرغم مذاکرات جدی ایران با طرف افغانستانی در سال‌های اخیر، لازم است از انتقال آب هیرمند به شوره‌زار گودزاره خودداری و حق آبه قانونی ایران پرداخت شود، بررسی‌ها نشان می‌دهد که مقامات افغانستان هیچ‌گاه به تعهدات و توافق‌ها پایبند نبوده‌اند.

4) از بیانیه ای آمیخته با تحقیر تا نمایش بطری های TNT زرد

در پی هشدار جدی رئیس جمهور ایران مبنی بر لزوم پرداخت حقوق قانونی ایران بر رودخانه هیرمند، دفتر سخنگوی دولت افغانستان با انتشار بیانیه ای تند واکنش نشان داد. طالبان در بیانیه خود تاکید کردند: به دلیل خشکسالی و کمبود آب عملا قادر به پرداخت حق آبه ایران نیستند… مطالبات مکرر ایران برای آب و اظهارات نابجا در رسانه ها را مضر می دانیم.

این بیانیه که با تحقیر همراه است می گوید که مقامات ایرانی باید اطلاعات خود را در مورد آب در هیرمند به اشتراک بگذارند [هیرمند] را پر کنید و سپس درخواست خود را با کلمات مناسب بیان کنید. سخنگوی طالبان افزود: اگر حقیقت به درستی بررسی نشود و چنین اظهاراتی مطرح شود، ممکن است به فضای سیاسی مردم و کشورهای دو ملت مسلمان آسیب وارد کند که به نفع هیچ کشوری نیست و نباید تکرار شود. “”

به همین ترتیب، اظهارات رئیس دولت سیزدهم باعث شد تا یکی از فرماندهان طالبان در ویدئویی ضمن تمسخر ابراهیم رئیسی، سطل آب را برای ابراهیم رئیسی پر کند و مدعی شود که رودخانه هیرمند (هلمند) آبی برای تامین ایران ندارد. برای دو دهه، این زیارتگاه ها نماد اقدامات انتحاری طالبان علیه حکومت مرکزی افغانستان بود، بنابراین استفاده از این زیارتگاه ها به عنوان تهدیدی برای ایران تلقی می شد.

5) اهمیت حق آبه در زندگی مردم سیستان

آب هیرمند بخش کوچکی از آب سیستان را تشکیل می دهد. چندین دهه است که چالش تهران و کابل با حق آبه ایران از هیرمند مشکلات زیادی را برای مردم این سرزمین به همراه داشته است. به ویژه خشک شدن تدریجی تالاب هامون که از اوایل دهه 70 آغاز شد و در سال های اخیر با شدت بیشتری پیشرفت کرده است، زمینه را برای تغییرات منفی در اکوسیستم منطقه سیستان فراهم کرده است. این حوادث تلخ در شرایطی رخ می دهد که بر اساس داده های ماهواره ای حوزه آبخیز هیرمند، میزان بارندگی در بالادست رودخانه هیرمند در 33 سال گذشته کاهش نیافته است و مفاد عهدنامه 1351 برای تامین آب ایران حقوق حفظ نشده است

محمد درویش، فعال محیط زیست با تاکید بر اهمیت آب هیرمند برای مردم سیستان می گوید: یک ماه پیش که به این استان سفر کردم، چاه ها به پایین ترین حد خود رسید و خبر می رسد که تا آستانه گل آلود شدن آب به این استان می رسند. پایان خرداد و ایستگاه های تصفیه خانه ها قادر به تصفیه آب نخواهند بود.» هیچ کدام وجود نخواهد داشت و شرایط بسیار سخت می شود و عملاً آب برای آشامیدن وجود ندارد. در این یکی دو هفته بیش از 10000 نفر از زابل مهاجرت کرده اند، این مشکل می تواند مانند دهه 40 موج بزرگی از مهاجرت را به دنبال داشته باشد و مردم سیستان و بلوچستان را ترک منطقه کند، مهاجرت آنها تنش های اجتماعی و امنیتی عظیمی را برای ایران ایجاد می کند و نباید اجازه دهیم که به آنجا بیاید. زیرا تأمین آب با تانکر بسیار دشوار است. «بهترین کار این است که دولت ایران در کوتاه مدت با طالبان که شریک تجاری آنها هستند صحبت کند تا آنها از حق آب یک میلیارد مکعبی ایران صرف نظر کنند. متر آب پشت سد کجکی».

6) چرا هیرمند برای ایران مهم است؟

آمارهای ارائه شده از سوی سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) نشان می دهد که تنها حدود 7 درصد از منابع آبی ایران از منابع خارجی تامین می شود، شاید موضوع در مرزهای شمال غربی کشور چندان مهم نباشد، اما ماجرا بسیار است. در مرزهای شرقی ایران متفاوت است. زیرا ایران هیچ سهمی در حوضه آبخیز فرات ندارد و تقریباً 10 درصد در دجله دارد. چنین سهمی اصولا نمی تواند منجر به بحران جدی تقاضای ترکیه برای سهم ایران شود.

علاوه بر این، مناطق شمال غربی ایران دارای منابع آبی قابل توجهی در داخل هستند که باعث کاهش نیاز حوضه آبخیز فرات شده است، اما محدودیت منابع آبی در شرق، حق آبه رودخانه هیرمند را بیش از پیش اهمیت داده است. بخش قابل توجهی از زندگی مردم سیستان در گرو حوضه آبخیز هیرمند و اعطای حق آبه ایران از این رودخانه است.

انتقال آب از هامون برای استفاده در شهر زاهدان از طریق خط لوله و انتقال و ذخیره مقدار زیادی آب از دریاچه هامون به چاه های زابل و همچنین استفاده از آب هامون برای کشاورزی از جمله موارد زیر است. عوامل اصلی خشکسالی در هامون ساخت بند کجکی بر هیرمند، نصب و استفاده از پمپ های مختلف در کنار رودخانه هیرمند برای زراعت افغانستان منجر به خشک شدن دریاچه هامون (هفتمین تالاب بین المللی جهان) شد.

این معضل معیشت 400 هزار سیستانی، کاهش چشمگیر پرندگان بومی سیستان، ناپدید شدن دام های سیستان، فقر و متعاقب آن ناامنی ناشی از قاچاق مواد مخدر و گروه های تروریستی، مهاجرت گسترده سیستانی ها به مناطق شمالی ایران و… و زوال روزافزون صنایع دستی سیستان برخاست

همه این آمارها نشان می دهد که چرا ایران نباید حق آبه خود را از هیرمند بگیرد. برای تهران مشکل فقط فنی و زیست محیطی نیست. بلکه بحث وجود حیات در شرق ایران بود و هنوز هم مطرح است.

دیدگاهتان را بنویسید