حمایت از پشت جبهه ها مهمترین نقش زنان بود/ جوانان ما در کوچه پس کوچه های انقلاب گذشتند


ساعت: 15:27
تاریخ انتشار: ۱۳۰۰/۱۱/۱۱
کد خبر: 1804832

یکی از اعضای ستاد کمکی جنگ گفت: دوران جوانی ما در کوچه پس کوچه های انقلاب سپری شد، تا زمانی که روحمان در بدن است دست از دفاع از امام و انقلاب و آرمان های آن برنخواهیم داشت.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از عصر هامون ، صفحات تاریخ ایران همواره شاهد ایثار و رشادت شیرزنانی بوده که در کنار دلاوران این سرزمین گرانقدر در دفاع از آرمان ها و اهداف والای ایفای نقش کرده اند. انقلاب ارزشمند

آنچه در ادامه می خوانید گفت و گو با یکی از بانوان انقلابی سیستان و بلوچستان است که در سال های حماسه و ایثار یکی از اعضای ستاد پشتیبانی ارتش بوده و اکنون مسئول خیریه حلیمه سعدیه است.

ام الکلثوم موذن یکی از زنان انقلابی زاهدان است که قبل از انقلاب در دبیرستان تحصیل می کرد و تا پیروزی انقلاب با دوستانش در کمپین شرکت می کرد و دستورات ایشان این آموزش را آموزش می داد.

از خانه تا خط مقدم

این بانوی انقلابی با اشاره به اینکه در زمان هجوم متجاوزان به کشور مسئولیت یگان نفاق را بر عهده داشتم، گفت: پیر و جوان برای دفاع از کشور و حفظ آرمان ها و ارزش ها به مرزها رفتند. انقلاب اسلامی «پشت جبهه ماندند.

3aaf3bf0 332f 4f94 94d0 0c4001036728 خبر خاکستری

وی بیان کرد: سیستان و بلوچستان به دلیل شرایط خاص زمان به ندرت زنان را به جبهه اعزام می کرد و ما در صف اعزام به جبهه بودیم. ما احساس می کردیم که ما زنان در این شرایط می توانیم کارهای زیادی انجام دهیم، به همین دلیل تصمیم گرفتیم گروهی به نام ستاد پشتیبانی جنگ تشکیل دهیم.

موذن گفت: در این راستا میزبانان به مدرسه نرگس رفتند و در آنجا نهایت تلاش خود را انجام دادند، اما به دلیل شرایط کاری، جزو ستاد پشتیبانی جنگ جهاد بودم و سعی کردم از مسئولیت و موقعیت خود در این مدرسه استفاده کنم. به این فکر، مقداری نخ و چرخ بافندگی از بسیج گرفتند و به زندان آوردند و زنان زندانی شروع به خیاطی کردند و تعدادی نیز با دست کلاه بافتند و تحویل دادند.

وی با بیان اینکه بعد از جنگ نتوانستیم کار درست را انجام دهیم، افزود: توصیف فضای دوران دفاع مقدس سخت است. این همان لحظه ای است که برای جمع آوری پول و کمک به جبهه ها پیش آنها می روم، شاید باورتان نشود که اتحاد، ایثار و ایثار حرف اول را می زد، نیاز خانواده شان یکی از برنامه ها بود، هرچند که خانواده‌های رزمندگان هرگز نیاز خود را به ما نگفتند.

ما آرزوی ازدواج با یک رزمنده یا نیروی پشتیبانی را داشتیم

این انقلابی در بخشی دیگر از خاطرات خود با اشاره به اینکه همه ما می خواهیم با یک رزمنده یا نیروی حامی ازدواج کنیم، ادامه داد: خداوند این افتخار را به من داد، مراسم ما در مدرسه نرگس برگزار شد و من هزینه حلقه ازدواجم را پرداخت کردم. به عنوان کمک به جبهه ارسال شد.

وی در بخشی دیگر با بیان اینکه هر بار پیکر مطهر شهیدی وارد شهر زاهدان شود، به خانواده وی دلداری می دهیم، گفت: اشرار و ضدانقلاب نیز شهدای زیادی از این خطه پهناور تقدیم کردند و در حالی که استان های دیگر این عنایت را نداشتند، مسئولیت ما در این سرزمین سخت تر از جاهای دیگر بود چرا که باید از خانواده های دیگر حمایت می کردیم.

حلیمه سعدیه کارمند خیریه ادامه داد: آن روزها هرکسی در حد اخلاص هر کاری از دستش بر می آمد انجام می داد و عمل می کرد. فضای خوبی و همدلی در جامعه حاکم بود، همه منصف بودند. مثل امروز نبود که شب بخوابیم و صبح فوران کنیم، جنگ برای ما نعمت و فراوانی بود و شفقت و اتحاد و اتحاد.

ادامه راه انقلاب و تداوم نظام اسلامی

وی در ادامه با بیان اینکه پس از پیروزی در جنگ تسلیم نشدم و در کنار زنان دیگر در میدان حمایت بودیم، افزود: هر کاری که در روزهای جبهه انجام دادیم اگر در آن زمان برای سربازان لباس بپوشیم همچنان ادامه دارد. زمان «امروز علاوه بر نگهداری از کودکان بی سرپرست و ایجاد شغل برای 70 زن سرپرست خانوار، با راه اندازی موسسه خیریه حلیمه سعدیه برای ماموران حراست نیز لباس می دوزیم.

وی گفت: اگر در آن زمان در جنگ سرد بودیم، امروز زمان مبارزه با جنگ نرم است. بسته های بهداشتی و معیشتی در اختیار کردها قرار دادیم.

وی ادامه داد: زمانی که وصیت شهدا آمد، در خانه ها تحولی ایجاد شد. دشمن فکر می‌کرد از شهادت جوانان ناامید می‌شویم، اما کور و ناامید شد زیرا با شهادت رزمندگان دیگران به ادامه راه تشویق شدند: «بیلی.

ece027e5 040a 4611 8f1a 8ebcea57a553 خبر خاکستری

وی در بخشی دیگر از سخنان خود با بیان اینکه امروز دشمن خانواده های ما را هدف قرار داده است، گفت: در روزهای بعد از جنگ خانواده شهدا نیز به دلیل اینکه به رسالتی که پس از وصیت نامه بر دوششان بود، انجام ندادند، سقوط کردند. شهید در مدارس خوانده نشد و در جاهای دیگر حضرت زینب(س) پیام کربلا را پس از واقعه به گوش جهانیان رساند.

عجایب جنگ واقعاً زیاد بود

مؤذن در ادامه به بازگویی جنگ پرداخت و گفت: وقتی می خواستیم خبر شهادت را به خانواده ها بگوییم احساس کردیم خبر شهادت خود را برای ما آورده اند. یک روز برای اعلام خبر فوت شهید به منزل ایشان رفتم و همسر شهید گفت: دیشب بچه ام را از شیر گرفتم و او هم خیلی بی حوصله بود و گریه می کرد و همسرم تا صبح به من کمک کرد تا از فرزندمان مراقبت کنم. شگفتی های جنگ واقعاً زیاد بود.

این بانوی انقلابی خاطرنشان کرد: جوانی ما در کوچه پس کوچه های انقلاب سپری شده و این بار هم ادامه دارد تا زمانی که در بدن زنده هستیم دست از دفاع از امام و انقلاب و آرمان های آن برنخواهیم داشت.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید