خطای تاکتیکی موسادوک روز جدید

روز جدید :

7 مرداد هر سال یادآور سقوط حکومت مقتدری در ایران است که برای حفظ منافع ایران و به خاطر کشور و ملت در مقابل ظلم شاهی ایستادگی کرد. مخالفت او با شاه به حدی بود که محمدرضا پهلوی در شب کودتا از ایران گریخت و هنگام بازگشت به کشور گفت: دیگر نمی خواهم آن پیرمرد را ببینم. دکتر مصدق رجالی قاجار از خاندان مستوفیان و از نوادگان عباس میرزا از نزدیکان شاهان قاجار بود. وی با تلاش رضاخان پهلوی برای نابودی قاجار مخالفت کرد و پس از یک آشتی محدود در زمان نخست وزیری متین دفتری (برادر و داماد مصدق) در آخرین سال سلطنت رضاشاه که متین دفتری خلع و به زندان افتاد، مصدق. همچنین به بجنورد و سپس به احمدآباد تبعید شد. برکناری رضاشاه از سلطنت به مصدق اجازه بازگشت به سیاست را داد. نام محمد مصدق یکی از نام هایی است که در تاریخ ایران جاودانه می ماند و هر ساله اسناد، مصاحبه ها و یادداشت های مربوط به عملکرد او منتشر می شود و ابعاد جدیدی از عملکرد او را در تاریخ ثبت می کند. ، یک وکیل.

مرداد 1332 چه جایگاهی در تاریخ ایران دارد؟ قبل از حوادث امسال، شرایط سیاسی ایران چگونه بود و در نتیجه آنچه کودتا می نامند، چه شرایطی بر ایران حاکم شد؟

اوت 2019 یکی از حساس ترین و چالش برانگیزترین رویدادها از زمان مشروطه است. پس از خروج رضاخان از ایران، دوران سیاسی پررونقی در ایران برقرار شد. شاه تحت نفوذ فرنگ دریافت که مردم ایران از رعایای پیش از مشروطه به ملتی پس از مشروطه تبدیل شده اند. اگر به تاریخ نگاه کنیم، خواهیم دید که مردم ایران هرگز تحولات سیاسی سال های قبل از 7 مرداد را تجربه نکرده اند. اما این تحول آنقدر سریع پیش نرفت که استبداد سلطنتی به محمدرضا پهلوی رسید. پس می توان ادعا کرد که مردم ایران پس از 7 مرداد تا ظهور انقلاب اسلامی این حوادث را تجربه نکردند. از سال 1299 تا 1320 که رضاخان به سلطنت رسید، علی رغم مشروطه بودن حکومت ایران، استبداد پیش از مشروطه در فضای سیاسی ایران ادامه داشت. با فرار رضاخان از ایران از سال 1320 به بعد، تلاش واقعی برای کسب قدرت در مجلس، مطبوعات و احزاب و غیره تجربه شد. پیدایش چنین فضایی منجر به تشکیل دولت دکتر مصدق شد. مصدق همچنین به دنبال افزایش اقتدار دولت ایران در برابر مداخلات خارجی در این فضا بود.

تفاوت شاه و مصدوک از کجا شروع شد؟ آیا شاه به توانایی های مصدق شک داشت یا او را رقیب می دانست؟

طبق قانون اساسی، پادشاهی ودیعه ای است که مردم به شاه می دهند. شاه همچنین دارای اختیارات قانونی از جمله ارائه نخست وزیر به مجلس شورای ملی برای اخذ رای اعتماد بود و از سوی دیگر تا زمان استعفای نخست وزیر یا عزل مجلس شورای ملی در سمت خود باقی می ماند. زمانی که مصدق نخست وزیر شد، اختلافاتی بین دربار و دولت وجود داشت. مصدق این تصور را از وضعیتی داشت که شاه به جای سلطنت قصد حکومت داشت و با او مقابله کرد. اگرچه برخی از اقدامات او به شوخی تشبیه شده است، اما واقعیت این است که طبق قانون اساسی، شاه نباید قدرت زیادی داشته باشد و از این نظر مصدق حق دارد. اقدامات محمدرضا پهلوی بعد از مصدق نیز نشان می دهد که شاه قصد ندارد به تنهایی حکومت کند و حکومت به خواست شاه ایران است.

یک بار محمد مصدق مجلس را منحل کرد. این اقدام موسادوک چقدر منطقی به نظر می رسد؟

به نظر می رسد مصدق با این اقدام مرتکب خطای تاکتیکی شده و مجمعی را که خود تشکیل داده بود منحل کرده است. و با انحلال مجلس، این قانون حدود قدرت با اختیارات مفروض را ایجاد کرد تا بتواند ادعا کند که توسط یک مجلس تصویب شده است. در آن زمان بسیاری از مردم به مصدق توصیه می کردند که خود را از ابزار پارلمان محروم نکند، اما مصدق می ترسید که مخالفانش و حتی تأثیرگذاران بریتانیایی نمایندگان مجلس را بخرند و قانونی تصویب کنند که نتیجه تلاش های او یعنی ملی شدن را از بین ببرد. از صنعت نفت از طرفی شاه نیز می توانست در مقابل انحلال مجلس، نخست وزیر را آزاد کند و باید در مجلس اعلام آزادی نخست وزیر می شد، اما چون مجلس وجود نداشت، دستور آزادی او به او ابلاغ شد. مصدق اثر سرهنگ نصیری. در مورد این فرمان بحث زیاد است چون فاصله متن با امضای شاه بسیار زیاد است و ظاهراً برگه سفید امضای شاه را گرفته و بعداً متن را نوشته اند. اما گروهی دیگر معتقدند زمانی که مجلس ترجیح خود را برای مصدق اعلام کرد و شاه نیز او را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد، کم کم شاه و مصدق از هم جدا شدند و مصدق استعفا داد و شاه علی رغم اینکه از جانشینی راضی نبود. ; وی را در سال 1331 به نخست وزیری ایران منصوب کرد.

پس از این اقدام، چه شد که مصدق مجدداً توسط شاه به نخست وزیری انتخاب شد؟

مصدق پس از استعفا از صحنه سیاسی کناره گیری کرد و با ماشین خود به احمدآباد مستوفی رفت. البته از آنجایی که اجرای مصدق احساسات ناسیونالیستی ملت ایران را زنده کرده بود، مردم به حمایت از او به خیابان ها ریختند و عده ای با 30 گلوله کشته شدند و اوضاع از دست محمدرضا خارج شد. یعنی شاه در این بازی شکست خورد و مجبور شد دوباره مصدق را به عنوان نخست وزیر انتخاب کند و مصدق با قدرت به قدرت بازگشت و با جدیت برای رسیدن به اهداف خود تلاش کرد و از مصدق در برابر استبداد سلطنتی و سنگسار خارجی حمایت خواهند کرد. البته مصدق از کودتای شاه می ترسید. بنابراین مسئولیت وزارت جنگ را از شاه خواست. اقدامی که به نفع موسادوک است و از قدرت شاه می کاهد و قدرت موسادوک را افزایش می دهد.

چه شد که بریتانیا تصمیم گرفت دولت مصدق را سرنگون کند؟ برخی معتقدند ممکن است دلایلی برای خروج کارکنان شرکت نفت از انگلیس پس از ملی شدن صنعت نفت در این زمینه وجود داشته باشد؟

در بریتانیا همزمان با روی کار آمدن مصدق در ایران و بحث ملی شدن صنعت نفت وقایع تاریخی بسیاری رخ داد. چرچیل 80 ساله نخست وزیر بریتانیا شد و ایالات متحده در جنگ جهانی دوم به رهبری مارشال دوایت آیزنهاور، فرمانده متفقین در اروپا پیروز شد. پس از این پیروزی آیزنهاور توانست رئیس جمهور آمریکا شود. در آمریکا و انگلیس دو گروه راست افراطی، یکی در بریتانیا که مستقیماً تحت تأثیر مصدق قرار داشت و دیگری رئیس جمهور جمهوری که سیاستمدار نبود بلکه یک ژنرال بود، موساد را محاصره کردند. این دو تصمیم گرفتند نفت ایران را که ملی شده بود تحریم کنند و در آن سال ها فقط ژاپن توانست یک کشتی نفتی از ایران بخرد، اقدامی که البته سر و صدایی در دنیا به پا کرد اما دوام نیاورد. مصدق می توانست به کشورهای بیشتری نفت بفروشد، قطعا شرایط برای او تغییر می کرد و احتمالاً کودتا نمی شد یا آمریکا او را مجبور می کرد که در کنار او بایستد.

چه شد که مردم نیز بخشی از قرعه و قرعه را علیه موسادوک همراهی کردند؟

فضای نسبتاً باز سیاسی در زمان مصدق در ایران، توده‌ها و روزنامه‌های آن زمان را به مقابله با دولت سوق داد. بازار و کارخانه ها نیز در اعتصاب بودند، بنابراین دولت محمد مصدق در سخت ترین وضعیت قرار داشت. روسیه هم 10 تن طلای ایران را بلوکه کرده بود و یک شمش طلا هم به ایران نداد. اوضاع از نظر اقتصادی به قدری بد شده است که مرحوم پدرم می گفت قدرت اقتصادی ایشان به حدی بد شده که اداره زندگی روزمره برایش سخت شده است. همچنین این احتمال وجود داشت که مردم به دلیل فقر علیه موساد باشند. برخی به دنبال تغییر بودند و هیچ تغییری را در نتیجه عملکرد اقتصادی مصدق مشاهده نکردند. مانند تغییراتی که در عربستان رخ داد. در همان سال ها، عربستان سعودی قرارداد نفتی 50-50 با انگلیس امضا کرد. موساد دریغ نکرد و مقاومت کرد. این مقاومت مصدق در شرایطی صورت گرفت که جیب ملت و خزانه دولت خالی بود. شاید اگر مصدق می توانست نفت بفروشد مردم امید می یافتند، اما او نمی توانست کشتی نفتی را بفروشد، شاید به همین دلیل بود که مردم صبح بر مصدق درود می فریاد می زنند و شب مرگ بر مصدق. البته تحرکات توده ای در این حوزه نیازمند مطالعه دقیق است. در آن سال ها حزب توده مرتباً جلساتی برگزار می کرد و به نام کارگران چپ ها را علیه دولت تحریک می کرد. مصدق از قرارداد عربستان سعودی الگوبرداری شد، شاید سرنگون نمی شد.

بیایید به مواضع چرچیل و تلاش های او در مورد موسادوک بازگردیم. در آن زمان مصدق درخواست هایی برای خرید نفت از آمریکایی ها داشت، چه اتفاقی افتاد که آمریکا با انگلیس هماهنگ کرد تا مصدق برای فروش نفت به آمریکا سفر کند.

چرچیل در جریان جنبش‌های توده‌ای در تهران توانست آیزنهاور را متقاعد کند که اگر جلوی مصدق را نگیریم، تهران به دست کمونیست‌ها خواهد افتاد. بنابراین طرح آژاکس کلید خورد و روزولت، نوه همان روزولت که بدون اجازه دولت ایران برای تجزیه خاورمیانه با دو رئیس جمهور دیگر به تهران آمده بود، مأمور شد تا مردم خسته از امرار معاش را بفرستد. در خیابان ها با پول اندک پور طبق آنچه روزولت بعداً اعلام کرد، یک میلیون دلار پول با خود به تهران آورده بودند تا طبقاتی که از دولت مصدق آسیب دیده بودند، اما با صرف هزینه اندک به خیابان ها بیایند. آنها موفق شدند شعبان، رهبر بی مغز محمدرضا شاه را به مبارزه علیه مصدق و سرنگونی حکومت مشروع مصدق متقاعد کنند. پس از این واقعه محمد مصدق محاکمه و تبعید شد و تا پایان عمر در تبعید ماند تا درگذشت.

آیا محمد مصدوک نمی تواند کاری کند که مردم به کودتا نپیوندند و مانند کودتای قبلی علیه شاه و در کنار او باقی بمانند؟

ببینید، مصدق قرار بود نفت بفروشد. هیچ کشوری حاضر به خرید نفت از او نبود، اما اگر روس ها 10 تن طلای دولت ایران را به ایران تحویل می دادند، بدون شک دولت مصدق می توانست شرایط اقتصادی بهتری را ایجاد کند. از آن زمان، تجربیات زیادی باقی مانده است. چند وقت پیش شنیدم که 90 نفتکش ایرانی برای انتقال نفت روسیه و دور زدن تحریم ها به روس ها داده شده است. یا اینکه ایران با وجود تلاش های آمریکا توانست حداقل 40 درصد نفت خود را به چین بفروشد. اینها چیزهایی است که اجازه نمی دهد اراده آمریکایی ها علیه تهران عملی شود. مصدق باید تلاش بیشتری برای فروش نفت می کرد. و اگر هم کرد نتیجه ای نداشت و مخالفانش به مردم خسته پیوستند و او و کابینه را به تباهی کشاندند.

دیدگاهتان را بنویسید