درخواست شرم آور شوهر از همسر برای شرکت در مهمانی های ناجور

خلاصه بعد از 2 سال نامزدی وارد خانه بخت شدم و زندگی مشترک ما از آنجا شروع شد که به رفتار شوهرم با خانم های ناشناس بسیار مشکوک بودم و احساس می کردم او با برخی از مشتریان مغازه اش رابطه غیرعادی دارد. او فروشنده لوازم آرایشی بود و با تماشای همسرم متوجه خیانت هایش شدم. کم کم عشق دوران نوجوانی در وجودم کمرنگ شد، روزی وارد مغازه او شدم و زنی را دیدم با آرایش سنگین و لباس های زشت که صدای خنده اش در مغازه پیچید. «شاهین» سعی می‌کرد این رفتارهای غیرعادی را در کارش عادی جلوه دهد، اما مطمئن بودم که تماس‌های تلفنی مرموز و دیر رسیدن او به خانه، ریشه در ارتباطات او در خیابان دارد. وقتی پسرم «شاهین» به دنیا آمد، نه تنها به خیانت ها ادامه داد، بلکه حالا شروع به نوشیدن مشروبات الکلی و قلیان کشیدن کرد و با بهانه هایی مثل «کسب درآمد» تا دیروقت پیش دوستانش بیدار ماند، من جرات اعتراض نداشتم.

بالاخره کار به جایی رسید که یک روز جلوی من ایستاد و از من خواست که در شب های بیرون رفتن با دوستانش راحت باشم و در این مهمانی های سخیف شرکت کنم، اما من به خاطر این فریادهای وحشتناک خیانت را تحمل نکردم. عشق خیابانی در من اثری باقی نگذاشته بود و دوست نداشتم پسرم در آینده شاهد فسق و خیانت پدرش باشد. به همین دلیل تصمیم به طلاق گرفتم و راز 3 سال دوستی پنهانی ام با شاهین را برای خانواده ام فاش کردم و سپس به کلانتری آمدم تا با جدایی از همسرم خود را از این وضعیت وحشتناک نجات دهم اما می خواهم. ..

با صدور دستور ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبر (رئیس کلانتری شفا)، بررسی های کارشناسی و اقدامات مشاوره ای در خصوص این پرونده به گروه مشاوران نخبگان معاونت مددکاری اجتماعی محول شد.