درخواست مهم یک پرسپولیس از انزلی چیها

درخواست مهم یک پرسپولیس از انزلی چیها

در حالی که گفته می شد دیدار خداحافظی سیدجلال حسینی بین دو تیم ملوان انزلی و پرسپولیس برگزار می شود، این دیدار لغو شد! یعنی باشگاه ملوان که برای برگزاری دیدار تدارکاتی و همچنین خداحافظی رسمی حسینی از زمین به عنوان حریف پرسپولیس انتخاب شده بود، از این اظهارات سره پوشان ناراحت شد و از این بازی کنار رفت.

چهارشنبه هفته گذشته باشگاه پرسپولیس در کانال تلگرامی خود اعلام کرد که دیدار خداحافظی جلال حسینی در روز 23 مردادماه با بازی دوستانه مقابل ملوان برگزار می شود. قرمزها در این بیانیه اعلام کردند که شان حسینی آنقدر بالاست که باید با یک تیم بزرگ خارجی روبرو شوند که به درد مدیران ملوان نمی خورد.

در این بیانیه آمده است: «در حال حاضر برنامه ریزی برای برگزاری یک بازی خداحافظی مناسب به افتخار سیدجلال حسینی در دست اجراست. اگرچه سیدجلال حسینی آنقدر بزرگ است که بهتر است بازی خداحافظی او مقابل یک تیم بزرگ خارجی برگزار شود، اما به دلیل کمبود وقت و بازی های آینده لیگ برتر امکان پذیر نشد.

پس از این اطلاعیه کوتاه باشگاه ملوان اعلام کرد به احترام هواداران پرسپولیس و تیمش از این بازی کناره گیری می کند.

با این اوصاف، فکر کردیم بد نیست با مرتضی کرمانی مقدم، ستاره دهه 60 پرسپولیس صحبت کنیم.

خبر لغو دیدار خداحافظی پرسپولیس و ملوان انزلی را شنیدید؟

من تا حدودی آگاهم. انزلیچ افراد آگاه هستند و به هر حال اتفاقی افتاد که باعث سوء تفاهم شد و امیدوارم ملوان برای خداحافظی سیدجلال حسینی بازی کند.

اما از آنجایی که در بیانیه مطبوعاتی باشگاه پرسپولیس آمده بود سیدجلال به قدری بزرگ است که بازی خداحافظی او باید مقابل یک تیم بزرگ خارجی برگزار شود، باشگاه ملوان انزلی ناامید شد.

شاید عبارتی که در این جمله به کار رفته درست نباشد، اما مطمئنم عمدی نیست. خطایی وجود داشت که باعث این سوء تفاهم شد. البته شنیده ام که پرسپولیس عذرخواهی کرده است. درست است، واقعی؟

بله، باشگاه پرسپولیس عذرخواهی کرد اما ظاهرا ملوان قبول نکرد؟

ملوانان بسیار خوب و آگاه هستند. رهبر همه علما مرحوم سیروس ساتاران بود. فکر نمی کنم فوتبالیستی با شناخت کوروش به دنیا بیاید.

خاطره ای از مرحوم حاتکران دارید؟

خاطرات زیادی دارم من چیزی می گویم و شما چیزی می شنوید. آدمی مثل او دیگر در فوتبال ما متولد نمی شود. یادم هست کوروش همیشه از شمال کشور مهمان داشت. سرمربی تیم ملی می آمد و درخواست می کرد و باور کنید هر چه در چنته داشت می داد! پیراهن، ژاکت یا یکی مریض بود و می خواست عملش کند و … خلاصه، لاتی شخصیت و مشت بود، خیلی! باورتان نمی شود وقتی بفهمید دختری جهیزیه ندارد یا پدر و مادرش نمی توانند او را به خانه بخت بفرستند، تنها راه می رود و به بازار انزلی می رود، اعتبارش را خرج می کند تا برای آنها یخچال، بنزین بخرد. فرش، تلویزیون و غیره اگر بخواهم از مردانگی کوروش صحبت کنم، باید شبانه روز حرف بزنم.

حافظه شخصی چگونه است؟

من و زنده یاد سیروس دوستان خیلی خوبی بودیم. یادم هست یک بار در اردوی تیم ملی در مجموعه ورزشی آزادی استراحت داشتیم. من تازه نامزد کرده بودم و کوروش ماشین نو خریده بود. ماشینشو ازش قرض گرفتم که برم و چند ساعت بعد برگشتم ولی نگران نباش تصادف کردم! ماشین سیروس آسیب دیده بود و از آنجایی که ما کمپ می زدیم هیچ راهی وجود نداشت که بتوانم آن را تعمیر کنم و بعداً آن را برگردانم. به کمپ برگشتم و ماشین را پشت و جلوی مجتمع پارک کردم. وقتی کوروش من را دید شروع به جستجوی ماشین کرد و من سعی می کردم بفهمم چه بگویم. ولی خدا ببخشه سیروس اجازه نداد ادامه بدم و گفت مرتضی اگه جرقه زدی فدای سرت! او واقعاً چنین روحیه ای داشت. هر کاری کرد برای مردم و دوستانش و… خدا رحمتش کند.

از نمایش خداحافظی سیدجلال حسینی به زندگی سیروس ساعتیران می رسیم. جالب بود!

خواستم بگم انزلی همچین آدمایی داره. مطمئنم همشهریان سیروس ذاتکاران به خاطر یک اشتباه افتراآمیز اجازه نمی دهند بازی خداحافظی سیدجلال حسینی لغو شود. ماجرای تصادف با ماشین پاروزن را گفتم که بگویم سیروس و مردم انزلی چقدر با گذشت هستند و حالا از همه این عزیزان و پرسنل باشگاه ملوان بخصوص پیمان نوری و مازیار زارع عزیز که می شناسم خواهش می کنم. ارادت زیادی به خدا داشته باش، به سیروس رحم کن. تصمیم به برگزاری این بازی خداحافظی گرفت. سیدجلال حسینی بازیکن بزرگ و پرافتخاری است که بیش از 100 بازی ملی دارد و همه همشهریان به او افتخار می کنند.

به یقین می دانیم که شما، مجتبی محرمی و چند ملی پوش تهرانی به خاطر سیروس ساعتکاران با یک بچه تهرانی و هموطنتان در اردوی تیم ملی دعوا کرده اید. می توانید این داستان را توصیف کنید؟

بیا ادامه بدهیم! خدا خود کوروش را بیامرزد، او مشت و حریف و شهر بزرگی بود. او نیازی نداشت که من بخواهم از او حمایت کنم، اما اتفاقی افتاد که کوروش را مجبور به جانبداری کرد. البته ما بچه های تهران و همه ملی پوشان کوروش را دوست داشتیم. او کاپیتان و تیم ملی ما نبود، اما برادر بزرگ همه ما بود. روحش شاد و یادش گرامی باد.

دیدگاهتان را بنویسید