رئیس دولت پراید به 3 میلیون رسید باز هم دولت روحانی را مقصر می داند!

رئیس دولت پراید به 3 میلیون رسید باز هم دولت روحانی را مقصر می داند!

روز جدید : ابراهیم رییسی یکی از چهره هایی است که در مصاحبه با صدا و سیما در جریان انتخابات ۹۶ خواستار مناظره روحانی و احمدی نژاد شد تا یک بار برای همیشه به پرونده «دولت قبلی» و «مشکلات» خاتمه داده شود. اما این روزها که ابراهیم رییسی نه به عنوان کاندید بلکه به عنوان رئیس جمهور مقابل افکار عمومی و رسانه ها می نشیند، به جمع کسانی می پیوندد که «دولت های سابق» را ربوده اند و ریشه مشکلات را برجسته می کنند. یکی از مهم ترین دلایل چنین چرخه ای فقدان الگوی رشد و توسعه پایدار در ایران است.

آلبرت بگزیان در یادداشتی می نویسد: در اشعار شیرین سوهان از شاعران پارسی در بسیاری از موارد «اشاره به حکومت» استفاده و به کار رفته است. حافظ در یکی از غزلیات دلنشین خود می گوید: «خواب نیکو دیدم که لیوانی در دستم / تعبیر شد و کار به دولت سپرد…». اما جدای از ادبیات و شعر فارسی، یکی از سنت‌های ناپسندی که در سال‌های اخیر در صحنه سیاسی کشور رایج شده است، مشکل «ارجاع» به «دولت‌های» پیشین است. نوع خاصی از پیش‌بینی که دولت‌های ایران برای پاسخ به انتقادات فزاینده عمومی و انکار نقش خود در مشکلات اقتصادی و تداوم کاهش از آن استفاده می‌کنند.

دولت سیزدهم خیلی زود متوجه شد که بهترین بهانه برای پرهیز از پاسخگویی به مردم و رسانه ها بردن مشکلات به دولت قبل است. در این میان ابراهیم رییسی یکی از چهره هایی بود که در مصاحبه با صدا و سیما در جریان انتخابات سال ۹۶ خواستار مناظره روحانی و احمدی نژاد شد تا یک بار برای همیشه به پرونده «دولت قبلی» و «مشکلات» خاتمه داده شود. اما این روزها که ابراهیم رییسی نه به عنوان کاندید بلکه به عنوان رئیس جمهور مقابل افکار عمومی و رسانه ها می نشیند، به جمع کسانی می پیوندد که «دولت های سابق» را ربوده اند و ریشه مشکلات را برجسته می کنند. یکی از مهم ترین دلایل چنین چرخه ای فقدان الگوی رشد و توسعه پایدار در ایران است.

بررسی مسیر توسعه در جوامع مختلف نشان می دهد که این جوامع در مرحله پیش از توسعه، الگویی از توسعه را تهیه کرده اند که همه گروه ها و احزاب سیاسی بر آن اتفاق نظر دارند. بر اساس این مدل که به دور از نارضایتی فرقه ای و چریکی است، آینده و روند دولت ها تأثیری بر این طرح کلان نخواهد داشت و همه موافق اجرای آن هستند. در ایران اما با روی کار آمدن هر دولت جدید، نوع خاصی از برنامه ریزی عملی و راهبردی اتخاذ می شود که 180 درجه با دولت قبل تفاوت دارد.

تنها دولت اصلاحات کوشیده است که دستاوردهای گذشته خود را ارج نهاده و راهی معقول برای تنش زدایی، شایسته سالاری، حرفه ای گری و مدارا کند. پس از دولت اصلاحات، ناگهان دولتی روی کار آمد که تمام دستاوردهای ارزشمند دولت اصلاحات و 700 میلیارد دلار درآمد نفتی را از بین برد.

سپس به جای ادامه سیاست تنش زدایی دولت اصلاحات اعلام شد که قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل و سایر کشورها کاغذهای بیهوده ای است که دولت نهم به آن علاقه ای ندارد. چرخش زمان نشان داد که این قطعنامه ها نه تنها کاغذهای بیهوده ای بودند، بلکه اقتصاد و معیشت ایران را از هم پاشیدند و ایران را در آستانه یکی از وحشتناک ترین تحریم های اقتصادی تاریخ قرار دادند.

جدای از تحریم ها، در این مدت برخی از مضر ترین تصمیمات اقتصادی کشور مانند بحث تثبیت قیمت ها، هدفمندی یارانه ها و … اتخاذ شد. دولت بعدی تلاش کرد تا آب را به جو بازگرداند و قطار فرماندهی و کنترل کشور را که از سال 84 تا 92 از ریل خارج شده بود، بازگرداند.

امضای برجام در سال های 94 و 95 باعث شد تا اقتصاد کشور دوران جدیدی را تجربه کند. فرصتی که با ورود ترامپ و خروج وی از برجام با محدودیت های زیادی همراه شد. با تغییر دولت در آمریکا و حضور دموکرات ها، موضوع احیای برجام بار دیگر بر سر زبان ها افتاده است تا راه را برای بهبود، اقتصاد و حکمرانی کشور هموار کند.

اما این فرصت به دلایل مختلف از دست رفت تا دولت جدید در ایران سکه احیای برجام را به نام خود ضرب کند. البته گذشت زمان نشان داد که تحریم های اقتصادی به قدری برای تجار مفید است که نمی خواهند به راحتی تسلیم شوند.

فراتر از این واقعیت های خالی به عنوان یک اقتصاددان پیگیر اخبار و برنامه های اقتصادی باید بگویم که با گذشت بیش از 9 ماه از تشکیل کابینه، دولت هنوز برنامه و استراتژی ارائه نکرده است. پس اگر قرار است دلیلی برای مشکلات جدید وجود داشته باشد، عدم برنامه ریزی عملی دولت سیزدهم است.

دولت سیزدهم 30 هزار تن برنج دریافت کرد و اکنون به 110 هزار تن افزایش یافته است. 130000 تن گوشت دریافت کرد و آن را به 200000 تن رساند. پراید از 140 میلیون تن به 210 میلیون تن، 24 هزار دلار به 29 هزار تن و … رسیده است. این روند نشان می دهد که دولت نه تنها نتوانسته تورم را مهار کند، بلکه به دلیل عدم برنامه ریزی صحیح، به تورم در اقتصاد دامن زده است.

البته زمانی که رئیس کل بانک مرکزی از فعالان بازار سرمایه باشد و تحصیلات و تخصص در زمینه ابزارهای مالی و پولی نداشته باشد، طبیعی است که وضعیت اقتصادی کشور چنین شرایطی را پیدا کند.

امروزه بسیاری از کشورهای توسعه یافته برای داشتن یک اقتصاد پویا از مشاوران اقتصادی خارجی استفاده می کنند. به عنوان مثال، رئیس بانک کانادا ممکن است انگلیسی باشد یا بانک آمریکا ممکن است اروپایی باشد. این نشان می دهد که استفاده از تخصص و دانش چقدر مهم است. اما ایران نه تنها از علم روز استفاده نمی کند، بلکه مردی در رأس هرم بانک مرکزی است که تحصیلات اقتصادی مرتبطی ندارد.

به همین دلیل است که بهتر است رئیس جمهور یا سایر مسئولان ریشه مشکل را پیدا کنند تا اینکه آن را طراحی کنند. ریشه مشکل ابتدا در تحریم های اقتصادی است و سپس در ضعف حکمرانی و عدم برنامه ریزی…

دیدگاهتان را بنویسید