راه حل غلبه بر شرایط امروز

راه حل غلبه بر شرایط امروز

روز جدید حسین راغوفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه الزهرا: کشور در حال شکل گیری اقتصادی مبتنی بر سوداگری، میانجی گری و فروش منابع طبیعی است.

ابوالقاسم مهدوی زاده، اقتصاددان و استاد دانشگاه تهران: یکی از مشکلات رشد اقتصادی سینوسی نبودن آن است در حالی که چنین روندی نداشته ایم.

واحد اقتصادی فرهنگستان علوم سلسله نشست هایی با موضوع «بررسی تحولات اخیر کشور و ریشه های اقتصادی آن» برگزار کرد.
در دومین نشست این فرهنگستان، حسین راغوفر، استاد دانشگاه الزهرا و اقتصاددان در ابتدای سخنان خود گفت: انفجاری که در روزهای پایانی شهریور 1401 رخ داد، نوعی فوران سرخوردگی هایی بود که در دهه های گذشته انباشته شده بود. و علیرغم پیش بینی ها، هشدارها در این زمینه شنیده نشد، بنابراین باز هم می توان به عوامل اقتصادی این بحران نگاه کرد. ابتدا باید گفت که رابطه تنگاتنگی بین ساختار قدرت و ساختار تولید وجود دارد که یکدیگر را تغذیه می کنند و به یکدیگر نیرو و امنیت می بخشند. چرا ساختار تولید ما به گونه ای شده است که در واقع انرژی را با فروش منابع تامین می کند؟ پاسخ این است که ساختار قدرت چنین تصمیمی گرفته است، بنابراین اقتصاد مبتنی بر سوداگری، واسطه گری و فروش منابع طبیعی شکل می گیرد و در نهایت نهادهای لازم را در دولت تشکیل می دهد. سوء مدیریت اقتصادی (به ویژه پس از جنگ تحمیلی) اقتصاد را به یک اقتصاد رفاقتی تبدیل کرد که در آن توزیع منابع بین صاحبان قدرت و وفاداران به آنها، دسترسی به امکانات کشور و توزیع اعتبارات بانکی به دوستان و رفقا از ویژگی های این نوع سیاست بودند. در سال 1384 بدهی معوق بانکی 12 هزار میلیارد تومان بود اما در سال 1392 این رقم به 260 هزار میلیارد تومان افزایش یافت که نشان از نحوه اعطای وام به دوستان و رفقا دارد. محصول چنین نظام اقتصادی ناکارآمدی و فساد است.
به گزارش جماران، وی افزود: از اقتصاد آزاد حرف می زنند بدون اینکه از الزامات آن چیزی بگویند. آنها یک سیستم مالیاتی رگرسیون ایجاد کرده اند که در آن نرخ مالیات افرادی که سطح درآمد بالایی دارند بسیار کمتر از کسانی است که سطح درآمد پایین تری دارند. همه اینها کافی است تا اقتصاد را وارد یک رکود تورمی مزمن کند. رشد گسترده موسسات و بنیادهای مختلف هر روز فضا را برای بخش خصوصی واقعی تنگ می کند. این یکی از دلایل تسریع فرار مغزها در کشور است. بیش از دو دهه است که شاهد تشدید بی سابقه فرار سرمایه از بخش خصوصی و به دنبال آن بیکاری و تورم مستمر بوده ایم. بیکاری کودکان تحصیلکرده به کابوسی برای خانواده ها تبدیل شد، بنابراین همه اینها انباشت نارضایتی را ممکن کرد.

رشد بی سابقه اقتصاد غیررسمی
راغوفر به رشد بی سابقه اقتصاد غیررسمی اشاره کرد و گفت: دستمزد پایین، مشاغل دلالی و تجارت از آثار اقتصاد غیررسمی است. دولت و مجلس در این موارد نقش اساسی دارند اما متاسفانه همه در مقابل این همه تضییع حقوق مردم سکوت کرده اند. همه اینها با تغییر ایدئولوژی پس از جنگ تحمیلی و تکرار تجربه مشروطیت در کنار هم قرار گرفت که مشروعیت را جایگزین آن کرد. این بی سر و صدا اتفاق افتاد، اما یکی از عواقب آن تعلیق قانون اساسی بود. مجلس از جوهره واقعی خود که انعکاس اراده ملت است تهی شد و شوراهای شهر به دوستان و رفقا ارائه شد و احزاب برای بر عهده گرفتن تعداد زیادی از خصوصی سازی ها با یکدیگر رقابت کردند. اینها دلایل ناکارآمدی اقتصاد و نابرابری در درآمد و ثروت است. مردم قربانی این وضعیت اقتصادی شدند.

نهادهای اقتصادی
آنها مدافع افزایش قیمت هستند
وی با بیان اینکه مدافعان اصلی افزایش قیمت ها نهادهای حاضر در اقتصاد کشور هستند، گفت: ناکارآمدی عامل اصلی سقوط همه قدرت های بزرگ در طول تاریخ بوده است. بدون شک اگر اصلاحات اساسی در اقتصاد ایران شکل نگیرد، ناکارآمدی در کشور ما بار دیگر قربانی خواهد شد. محرک اصلی همه این نابسامانی ها سیستم اداری است، تصمیمات اتخاذ شده توسط آن منجر به شکل گیری ابرچالش های جمعیتی و بیکاری، انرژی، نوآوری، سیاست خارجی و غیره می شود. همه این چالش ها بر یکدیگر تأثیر می گذارند. اگر بخواهیم راه حل هایی برای آن متصور باشیم، راهبردهای برون رفت از شرایط فعلی باید بر تقویت انسجام اجتماعی تاکید داشته باشد. لازم است سیاست های اقتصادی به نسل جدید جامعه ما امیدوار باشد، بنابراین اولین قدم برداشتن نهادهای قدرت از اقتصاد و واگذاری سهام شرکت های آنها به مردم است زیرا هزاران شرکت های مرتبط با آنها که همگی از منابع مالی مردم تامین می شوند شکل گرفته اند و در این صورت فقط می توان امیدوار بود که با فساد برخورد جدی و اساسی صورت گیرد.

بخش خصوصی از جنگ ثروتمند شد
راغوفر افزود: نظام مالیاتی باید اصلاح شود و به نظام مالیاتی تصاعدی تبدیل شود، یعنی کسانی که ثروت و درآمد بالاتری دارند، نرخ مالیاتشان بالاتر باشد. توجه به این نکته ضروری است که هر آنچه که بخش خصوصی به دست آورده است به دلیل نوآوری خود است. در ایران همه آنها با مبارزه به این موقعیت ها رسیده اند، اما صرف نظر از اینکه در آمریکا (که برخی معتقدند مشابه است) به ازای هر دلاری که بخش خصوصی سرمایه گذاری می کند، دولت 1.3 دلار در زیرساخت سرمایه گذاری می کند که بخش خصوصی می تواند سرمایه گذاری کند. کار کند و صاحب ثروت شود. در نتیجه ما نیاز به یک سیستم بازتوزیع داریم که سهمی را برای همه افراد جامعه به ویژه آنهایی که در سه دهه گذشته سهمی نداشته اند، تعیین کند. یکی از راه های خروج از بحران کنونی و امید بخشی به نسل جوان که توسط اقتصاددانان بزرگ دنیا طراحی شده است، اختصاص مبلغ قابل توجهی به جوانانی است که به سن خاصی (مثلاً 20 سال) می رسند. ) از آن برای سرمایه گذاری در آینده استفاده کنند. همچنین تعهدات مربوط به خدمات عمومی آموزش عالی برای همه، خدمات بهداشتی عمومی و غیره که در قانون اساسی مقرر شده است در قبال مردم باید انجام شود. همه این منابع باید از طریق مالیات تامین شود. آیا کشورهای دیگری که این خدمات را به جامعه خود ارائه می دهند، نفت می فروشند یا طلا صادر می کنند؟ آنها مشمول مالیات هستند، بنابراین اصلاح نظام مالیاتی می تواند فرصت های خوبی برای خروج از بحران فراهم کند.
این کارشناس اقتصادی در پایان سخنان خود با تاکید بر اینکه راه حلی برای برون رفت از بحران موجود وجود دارد، تاکید کرد: تقویت انسجام اجتماعی از طریق کارکردهای اساسی نظام بانکی، نظام مالیاتی و خروج برخی نهادها از اقتصاد کشور می توان کشور را نجات داد اما با توجه به واکنش ها این اراده را نمی بینیم. متأسفانه هیچ خبری در مورد بلیط های پشت سر هم وجود ندارد.

چهار چالش ایران
ابوالقاسم مهدوی زاده، استاد اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در ابتدای سخنان خود
وی با اشاره به اینکه نگاه به ریشه های اقتصادی حوادثی که در روزهای اخیر رخ داده است، موضوع اصلی را به حوزه خاصی تقلیل نمی دهد، گفت: بقای یک انسان در هر جامعه ای و این تصور که شهروند آن جامعه دارد. درباره آینده باید با هم در نظر گرفته شود، یعنی زندگی باید به هم متصل شود. اگر انسان آینده بهتری را تصور نکند، احساس ناامیدی می کند.
مهدوی زاده در بخشی دیگر از سخنان خود به ریشه های اقتصادی حوادث اخیر پرداخت و گفت: از سال 55 که هر 5 سال یکبار سرشماری می کردیم، اکنون می بینیم که حدود 76 درصد جمعیت شهری را داریم که این یعنی جامعه ما. مدرن تر شده و درک شهری او افزایش یافته است. جمعیت مردان و زنان تقریبا برابر است که نکته جالبی است. تعداد زنانی که در شعار معترضان حضور داشتند در سال 1355 حدود 5 میلیون باسواد بود، در حالی که در سرشماری سال 1395 حدود 33 میلیون نفر از آنها باسواد بودند. باید دید این زنان شغل دارند؟
در سال 1394 نرخ مشارکت اقتصادی زنان 16.4 درصد بود که در سال گذشته به حدود 13 درصد کاهش یافت. نتیجه کلی تغییرات جمعیتی این بود که به ازای هر 230 دانشجوی پسر یک دانش آموز دختر داشتیم و اکنون به ازای هر 20 دانش آموز پسر یک دانش آموز داریم. ما با اعزام به دانشگاه جامعه را جهانی کردیم. همین دانشگاه آزاد قشر بزرگی از جامعه را محبوب کرد، حالا با چه کیفیتی این کار را می کند موضوع حرف من نیست.

ببینید چقدر فساد!
وی با اشاره به شاخص های حاکمیتی ارائه شده از سوی بانک جهانی، خاطرنشان کرد: در تمام سال هایی که بررسی کرده ام، اکثر سال ها در زمینه شاخص های آزادی بیان، اثربخشی دولت، ثبات سیاسی، کیفیت نظارتی، حاکمیت در محدوده منفی بوده ایم. قانون و کنترل فساد فساد فولاد مبارکه 91 هزار میلیارد تومان است در حالی که خالص تشکیل سرمایه ثابت ما در سال گذشته 99 هزار میلیارد تومان بوده است. ببینید چقدر فساد! آیا این یک هدیه نیست؟ همه این معیارها برای یادگیری هستند و اهمیت دارند. شهروندان ما این مفاسد را می شناسند و از بی حجاب ها تا باحجاب ها، از بی سواد تا باسواد، ماجرای برداشتن مچ پای یک زن یهودی و ملاقات ملا علی را به یاد دارند. برادرش، به طوری که طبیعتاً به تناقض تبدیل می شود، زیرا می گویند آنچه را که چهل سال است در منابر و مساجد به ما گفته اند، در همه این مردم می بینیم. چطور روحش خسته نشود؟ چطور ممکن است آن را دوست نداشته باشند؟

رشد اقتصادی لازم نیست سینوسی باشد
مهدوی زاده همچنین گفت: یکی از مشکلات رشد اقتصادی این است که نباید سینوسی باشد در حالی که چنین روندی نداشته ایم. مرکز پژوهش های مجلس می گوید اگر برای شش سال (تا سال 1405) 8 درصد رشد داشته باشیم، به درآمد سرانه سال 2015 می رسیم. درآمد سرانه عربستان سعودی 3.5 برابر ماست و درآمد سرانه در ترکیه. 2 برابر ماست ما چیزی به نام نرخ اشتغال داریم، یعنی تعداد افراد شاغل را نسبت به افراد در سن کار می سنجیم که الان 37.1 درصد است که روند نگران کننده ای است. معنایش این است که جوانان به دنبال اعتیاد می روند و با کوچکترین عوارض آن افسرده می شوند و با حداکثر آثار این نسبت به خودکشی روی می آورند. در تمام سال های پس از 1380 تا 1400، نرخ بیکاری فارغ التحصیلان افزایش یافته و اکنون به 40.3 درصد رسیده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در بخشی دیگر از سخنان خود به شاخص های فرهنگی پرداخت و گفت: حدود 88.5 درصد افراد 15 سال به بالا در واتس اپ، 63.8 درصد در اینستاگرام و 66.2 درصد در تلگرام هستند. 65 درصد از این گروه از افراد در شبکه های اجتماعی حضور دارند. از جمعیت بیش از 84 میلیون نفری ایران، 86 درصد آنها بعد از انقلاب متولد شده اند. 12.5 میلیون نفر نسل بعد از اینترنت هستند که در اواخر دهه هفتاد به بعد متولد شده اند. طبق آمار 95 درصد مردم خیابان از این نسل هستند. بنابراین بیرون انداختن این جوانان از فضای مجازی راه حلی نیست. مشکل گرفتن ماهواره همین است. تکنولوژی دنیای انسان را تغییر می دهد، در نتیجه دیدگاه انسان نسبت به جهان و انسان به گفته هایدگر تغییر خواهد کرد.
وی در پایان سخنان خود گفت: در این چهار چالش، اگر مسائل آب، خاک، اقلیم، ساختار بودجه، ساختار نظام بانکی، خروج سرمایه انسانی و… را در نظر بگیریم، نباید برای جلوگیری از جدید تلاش کرد. چالش ها و مسائل؟ برای اینکه بدانیم چه کاری باید انجام شود باید به نیاز به سرمایه گذاری داخلی و خارجی توجه کنیم. حجم تجارت خارجی باید افزایش یابد. اقتصاد نباید به عنوان یک ابزار سیاسی مورد استفاده قرار گیرد. اگر همه حکمرانی بد موجود به حکمرانی خوب تبدیل شود، با کمبود سرمایه گذاری داخلی و خارجی مواجه هستیم، بنابراین باید تصویر جدیدی ایجاد کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید