روزنامه اعتماد: محکومیت های شدید فعالان سیاسی و معترضان خیابانی هیچ تاثیری در جلوگیری از گسترش ناآرامی ها نداشت.

روزنامه اعتماد: محکومیت های شدید فعالان سیاسی و معترضان خیابانی هیچ تاثیری در جلوگیری از گسترش ناآرامی ها نداشت.

در چند روز اخیر دو رویداد تصویر جدیدی از گسترش خشونت در جامعه ایران ایجاد کرده است. یکی ماجرای کشته شدن فجیع و جنایتکارانه یک شهروند در انزلی در مراسم تشییع پیکر مهران سومک و دیگری فیلم عذرخواهی یک شهروند سننجی از استقبال ساده رئیس جمهور.

از نظر اخلاقی و حقوقی، هر دو واقعه، چه کشته شدن یک شهروند بی گناه در انزلی به بهانه فیلمبرداری از جمعیت و چه حمله مجازی و واقعی به یک دستفروش مشترک برای سرگرمی رئیس جمهور، محکوم و غیرقابل قبول است. . اما هنگام برخورد با چنین مسائلی، محدود کردن خود به این یک دیدگاه شما را به جایی نمی رساند و نمی تواند راه را برای بهبود وضعیت هموار کند.

برای جلوگیری از گسترش این خشونت، کنترل آن و کاهش گام به گام ابعاد این وضعیت، باید خوانش دقیق تری از چرایی شکل گیری این پدیده داشته باشیم. آنچه بخش مؤثری از جامعه ما را به این برخوردهای خشونت آمیز کشاند و توجیهی برای آن ایجاد کرد.

شکی نیست که ترویج و تبلیغ این نوع اقدامات غیرمدنی و مضر از سوی مقامات خارج از کشور اعم از رسانه ها، گروه ها یا شخصیت های سیاسی و مدنی یکی از دلایل اصلی افزایش رفتارهای خشونت آمیز در جامعه است. آنها به دنبال ایجاد و ایجاد توجیهات اخلاقی، سیاسی و تاریخی برای گسترش خشونت هستند و قطعاً باید مسئولیت و نقش آنها در این زمینه مورد توجه قرار گیرد. اما همانطور که بارها تاکید شده است، حتی ریشه این وضعیت، یعنی. یافتن اقتدار قدرت در خارج از کشور به عنوان بخشی از جامعه را بیش از هر چیزی باید در درون جستجو کرد.

یکی از این ریشه‌ها، ماهیت و مصلحت بخش بزرگی از تصمیمات و آرای دادگاه‌های مربوط به فعالیت‌های سیاسی یا اعتراضی در کشور است. اتفاقی که در ایران افتاده این است که در طول زمان و در یک روند تاریخی که زمینه خاص خود را دارد، معمولاً اقدامات سیاسی انتقادی و اعتراضی با تدابیر شدید امنیتی یا تصمیمات قضایی تند نهادهای مربوطه مواجه می شود.

این فراتر از محدودیت امکان فعالیت آزاد و وجود عدالت سیاسی و اجتماعی در کشور است. به نظر می رسد تصور عمومی در نظام صدور احکام تند یا تدابیر شدید امنیتی با این گونه فعالیت ها، گرانی بیشتر اقدامات و ایجاد فضای بازدارنده در این زمینه است.

اما در عمل تجربه سال های اخیر ثابت می کند که اتفاق دیگری در جامعه متاثر از این رویکرد قضایی-امنیتی رخ داده است. در واقع، صدور احکام سنگین متعدد و عموماً مشکل‌ساز علیه فعالیت‌های سیاسی، مدنی، اجتماعی یا اعتراض‌های عمومی منجر به کاهش شکاف بین اقدام ضد خشونت و مدنی با اقدام خشونت‌آمیز شده است.

در واقع، زمانی که یک جرم سنگین برای عمل عادی مجازات می شود، در دراز مدت اثر عملی آن بازدارنده نیست. نتیجه این است که تفاوت پاسخ تنبیهی بین یک عمل عادی و یک عمل مجرمانه جدی‌تر از بین می‌رود و در چنین شرایطی مردم می‌توانند با خود بگویند: «حالا که در هر صورت مجازات یک عمل سنگین را خواهیم گرفت. . وضعیت، چرا ما این عمل را انجام نمی دهیم؟” فرض کنید دادگاه برای قاچاق یک کیلوگرم مواد مخدر معادل مجازات قانونی قاچاق 20 کیلوگرم همان ماده مخدر حکم صادر کرده است. نتیجه این نوع احکام نه بازدارندگی بلکه تشویق مجرم به حمل 20 کیلوگرم مواد مخدر به جای یک کیلوگرم است. چون مجازات تقریباً یکسان است.

به نظر می رسد تعداد زیادی احکام سنگین علیه فعالیت های سیاسی و اعتراضی این تأثیر را داشته است.

رواج خشونت در جامعه ایران باید دلایل بسیار بیشتری داشته باشد، اما برخورد شدید قضایی و احکام شدید قضایی را باید یکی از دلایل این وضعیت دانست که بازدارندگی مجازات قضایی را ضعیف کرده است.

در عمل، جدا از بحث های تئوریک، شاهد بودیم که احکام سنگین فعالان سیاسی و معترضان خیابانی در سال های اخیر هیچ تاثیری در جلوگیری از گسترش دامنه نارضایتی ها و ناآرامی ها نداشته است. یکی از ریشه های خشونتی که امروز در خیابان ها شاهد آن هستیم را باید در خواست مجازات سنگین فعالان سیاسی و معترضان دانست. احتمالاً منتقدان این پیشنهاد اعتراض دارند که هرکسی که عمل مجرمانه ای دارد باید آزاد شود؟ پاسخ این ایراد این است که پایان این خشونت فزاینده را باید جایی خارج از چارچوب تصمیمات قضایی و جلسات عرفی دید و به ریشه های دیگر آن رفت. اگر این ابزار مؤثر بود، امروز نباید وضعیت از نظر گسترش خشونت در جامعه اینگونه باشد.

دیدگاهتان را بنویسید