سیاست های تکراری از اشغال سفارت تا ضبط کشتی

سیاست های تکراری از اشغال سفارت تا ضبط کشتی

روز جدید اسلام ذوالقدپور در یادداشتی درباره دیپلماسی ایرانی می نویسد: ایران در چهار دهه گذشته چرخه ای از تدوین و اجرای تاکتیک های تکراری و تبدیل تاکتیک های تکراری به سیاست های راهبردی داشته است. جلوه‌های چنین سیاست‌گذاری آشفته‌ای را در ابعاد مختلف سیاست عمومی ایران می‌توان دید، اما سیاست خارجی و روابط بین‌الملل ایران در چهل سال گذشته پناهگاهی برای سیاستمدارانی شده است که گرفتار تاکتیک‌های تکراری و راهبردی شده‌اند.

یکی از مظاهر بی نظمی در سیاست گذاری عمومی و حکمرانی خوب را می توان فرآیند تبدیل تاکتیک های موقت به سیاست راهبردی دانست که آسیب های زیادی به حوزه سیاست گذاری مربوطه وارد می کند. سیاستمدارانی که به طور مکرر از تاکتیک‌های خاصی استفاده می‌کنند که تنها در یک موقعیت و بر اساس یک نیاز خاص در همه حوزه‌های سیاست خود موفق می‌شوند، در نهایت در دام تکرار گرفتار خواهند شد.

برخی از تاکتیک ها و سیاست ها صرفاً بر اساس شرایط و نیازهای زمانی و مکانی خاص که مختص آن شرایط و نیاز است، دارای مزایا و کاربردهای خاصی هستند. اما سیاستمدارانی که ابزار و منابع کمی دارند همواره به تکرار تاکتیک ها و سیاست های قبلی خود متوسل می شوند و به زمان و مکان اجرای این سیاست ها توجهی ندارند. سیاستمدارانی که در شرایط خاص از یک تاکتیک منتفع شده و بهره برده اند، علاوه بر اینکه این تاکتیک را به عنوان یک سیاست راهبردی در سیاست گذاری خود معرفی می کنند، این تاکتیک را در سایر زمینه ها و حوزه های سیاست گذاری نیز تکرار خواهند کرد. آنها آن را به عنوان یک اصل استراتژیک تثبیت می کنند و آن را به همه حوزه های سیاستی تعمیم می دهند.

در چهار دهه گذشته، ایران چرخه ای از تدوین و اجرای تاکتیک های تکراری و تبدیل تاکتیک های تکراری به سیاست های استراتژیک داشته است. جلوه‌های چنین سیاست‌گذاری آشفته‌ای را در ابعاد مختلف سیاست عمومی ایران می‌توان دید، اما سیاست خارجی و روابط بین‌الملل ایران در چهل سال گذشته پناهگاهی برای سیاستمدارانی شده است که گرفتار تاکتیک‌های تکراری و راهبردی شده‌اند.

تصرف دو نفتکش یونانی Prudent Warrior و Delta Poseidon از ایران در خلیج فارس را می توان در همین روند تاکتیک های تکراری و تبدیل تاکتیک های خاص و مناسب به سیاست راهبردی مشاهده کرد. :

اول، شگردهای اشغال سفارتخانه های خارجی: یکی از شگردهایی که در چهل سال گذشته در ایران تکرار شده و البته خسارات قابل توجهی به ایران و شهروندانش وارد کرده است، تاکتیک تهدید و اشغال سفارتخانه های خارجی در ایران است.

نقطه عطف این تاکتیک به 13 آبان 1358 و اشغال سفارت آمریکا در تهران برمی گردد که تاکتیکی موقت تلقی می شد. اما این تاکتیک انقلابی اشغال سفارت و تهدید دولت آمریکا با دانشجویان ایرانی بیش از دو سال است که به موضوعی اساسی در سیاست عمومی به ویژه سیاست خارجی ایران تبدیل شده و آثار آن تا به امروز ادامه دارد.

تاکتیک های اشغال سفارت در ایران با تسخیر سفارت انگلیس در تهران در 8 آذر 1390 بار دیگر تکرار شد و ظاهراً این بار دانشجویان ایرانی برای ابراز مخالفت خود با سیاست های دولت انگلیس به سفارت حمله کرده و آن را اشغال کردند. تاکتیک اشغال سفارت در حال حاضر به یک سیاست راهبردی تبدیل شده است، چرا که علیرغم مخالفت شدید دولت و شخص محمود احمدی نژاد با چنین اقداماتی، برخی افراد و گروه های خاصی با قدرت مخفی خود به دنبال چنین سیاست هایی هستند که منجر به شکایت برای خسارت وارده به سفارت می شود. حدود 27 میلیارد دلار دولت انگلیس از ایران است.

تکرار تاکتیک تهدید و اشغال سفارت در 12 آذر 1394 به اشغال و آتش زدن سفارت عربستان در تهران انجامید. در این حادثه، گروهی از ایرانیان خشمگین از اعدام شیخ نمر باکر النمر، روحانی بانفوذ شیعه سعودی، با حمله و آتش زدن سفارت عربستان در ایران، روابط ایران و عربستان و جهان عرب را قطع کردند. موضع گیری علیه ایران

به صراحت می توان گفت که تاکتیک های کمتر مؤثر و مطلوب برای اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 که در نهایت به روندی بسیار طولانی و زیانبار منجر شد، به سیاست راهبردی و انقلابی ایران در برابر برخی از دولت های رقیب تبدیل شد. . سیاستی که ضررهای آن بسیار بیشتر از منافع آن است.

دوم، تاکتیک‌های توقیف قایق‌ها و کشتی‌ها در خلیج فارس: خلیج فارس و تنگه هرمز همواره یکی از حوزه‌های قدرت بین‌المللی ایران محسوب می‌شود و بخشی از سیاست خارجی ایران و روابط بین‌المللی و منطقه‌ای ایران معطوف به خلیج فارس بوده است. خلیج تا دریای عمان.

حضور برخی رقبای سیاسی و اقتصادی مانند عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی در کنار حضور برخی از رقبای جهانی مانند آمریکا، انگلیس و حتی ترکیه و مصر در خلیج فارس را می توان از مولفه های آن دانست. اهمیت استراتژیک در حوزه جغرافیایی این امر مستلزم یک سیاست سیستماتیک و جامع است.

خلیج فارس و دریای عمان به عنوان دو آبراه بین المللی همواره مورد توجه قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای به ویژه در بخش های اقتصادی و امنیتی تجارت نفت بوده اند. ایران در دهه های اخیر از خلیج فارس به ویژه تنگه هرمز به عنوان اهرم فشار بر دیگر بازیگران منطقه ای و جهانی یاد کرده و حتی آن را بخشی از سلاح استراتژیک خود برای تهدید و اخلال در تجارت جهانی نفت معرفی کرده است.

در سال‌های اخیر، برخی تهدیدات خلیج‌فارس منجر به اقداماتی شده و تعدادی از نفتکش‌های خارجی دچار حوادثی مانند انفجار و درگیری شده و یا توسط نیروهای منطقه به‌ویژه ایران بازرسی و تصرف شده‌اند. البته برخی از کشتی‌های ایرانی در سایر آبراه‌های بین‌المللی نیز در معرض همین روند سوانح و توقیف توسط دولت آمریکا و متحدانش قرار گرفته‌اند.

طی دهه گذشته، ایران از تاکتیک‌هایی برای تهدید و تصرف کشتی‌های خارجی در خلیج فارس برای پاسخ به برخی تهدیدات نظامی، حتی سیاسی و اقتصادی از سوی دیگر بازیگران جنوب غرب آسیا، به‌ویژه دولت‌های غربی مانند ایالات متحده و بریتانیا استفاده کرده است. نمونه بارز این تاکتیک در تصرف و تصرف ناوهای جنگی انگلیسی و آمریکایی (23 آوریل 2007 با دستگیری 15 سرباز انگلیسی و 13 دسامبر 2015 با دستگیری 10 سرباز آمریکایی) در خلیج فارس است.

در دو سال گذشته تهدید و مصادره نفتکش های خارجی با پرچم ها و ملیت های مختلف: پانامایی، پاکستانی و غیره. و انگلیسی ها از نیروی دریایی ایران به عنوان مظهر اقتدار و برتری ایران در خلیج فارس مورد استفاده سیاستمداران خارجی قرار می گیرد.

توقیف و توقیف دو ماهه نفتکش بزرگ انگلیسی در تیرماه 1398 که برخی آن را تاکتیکی برای رهاسازی نفتکش ایرانی گریس 1 در تنگه جبل الطارق می دانستند، به تصرف کشتی های خارجی به ویژه نفتکش های بزرگ نیز منجر شد. تهدیدی برای استراتژی خارجی دستور سیاستمداران ایرانی.

در ژانویه 2016، در حالی که جامعه جهانی و افکار جهانی به شدت نگران رویدادهای جنوب غربی آسیا به ویژه تهدیدات آمریکا و ایران علیه یکدیگر بودند، نیروی دریایی ایران نفتکش هانکوک شیمی را در خلیج فارس توقیف کرد. این به چالشی تحریک آمیز برای ایران تبدیل شده است. واکنش دولت کره جنوبی و کشورهای غربی به ویژه آمریکا به توقیف این کشتی و اصرار آنها بر متهم کردن ایران به دزدی دریایی و اعزام ناوگان کره جنوبی به دریای عمان و خلیج فارس را شاید بتوان کمترین خسارت دانست. فارس به این تاکتیک های تکراری ایران در نظر گرفت. توقیف یک نفتکش کره جنوبی بر خلاف پروتکل های زیست محیطی خلیج فارس ممکن است تاکتیک موفقی برای تحریک اذهان شهروندان ایرانی باشد، اما چنین رویکردی در مواجهه با دولت هایی مانند کره جنوبی که سابقه دوستی دارند نمی تواند مناسب باشد. و همکاری با ایران اگرچه ممکن است موضوع آزادسازی مطالبات چند میلیارد دلاری (حدود 9.2 میلیارد دلار اصل و ده ها میلیارد دلار سود و زیان مسدود شده) توسط ایران از کره جنوبی در شرایط تحریم آمریکا علیه ایران، یکی از دلایل آن تلقی شود. برای توقیف نفتکش کره ای، پیامدهای ناخوشایند چنین اقدامی در روابط دو کشور و حتی در روابط بین المللی ایران اجتناب ناپذیر بود. آیا کره جنوبی قدرت و حتی اراده ای داشت که از تحریم های آمریکا سرپیچی کند و ارز بلوکه شده ایران را در ازای آزادسازی نفتکش آزاد کند؟ دولت کره جنوبی نتوانسته تحریم های همه جانبه آمریکا علیه ایران را دور بزند و خواسته های ایران را آزاد کند و با وجود چندین دور مذاکره برای انتشار ارز ایرانی و گزارش های خبری، هیچ پولی به ایران اختصاص داده نشده است. بنابراین توقیف نفتکش تاثیری بر آزادسازی پول بلوکه شده ایران ندارد و اراده دولت کره جنوبی برای میانجیگری و حل مشکلات اقتصادی ایران را تضعیف می کند. نفتکشی که یکی از اهداف آن توقیف آزادسازی پول های بلوکه شده و تحریم شده ایران در بانک های کره جنوبی بود، سرانجام پس از مذاکرات بی شمار و بدون انتشار پول های بلوکه شده ایران، در اواسط فروردین 1400 آزاد شد و توقیف آن صورت نگرفت. برای ایران خوب بود !!

*

تاکتیک های اضطراری که صرفاً برای شرایط زمانی و مکانی خاص طراحی و اجرا می شود، به روندی تکراری در میان سیاستمداران ایرانی تبدیل شده است، به طوری که این تاکتیک ها به دلیل تکرار بیش از حد به نوعی سیاست راهبردی تبدیل شده است. تاکتیک تسخیر و تسخیر کشتی های خارجی در خلیج فارس که در مواردی به نفع ایران بوده، اکنون به سیاست راهبردی ایران برای نمایش قدرت در برابر رقبا و دشمنان و حتی فراتر از آن، تهدید دوستان ایران تبدیل شده است.

**
سیاست خارجی ایران فرآیند مشارکت افراد و نهادهای خاص و قدرتمندی است که هر یک در حوزه خود نقشی کاملا متفاوت دارند.

نشان دادن اقتدار نیروی دریایی ایران در خلیج فارس که یک اصل اساسی در راهبرد نظامی و دفاعی است، نباید برای برخی حربه‌های تکراری در سیاست خارجی و تحریک افکار عمومی علیه این نیروی دفاعی ایرانی مورد استفاده قرار گیرد. زیرا عواقب ناخوشایند احتمالی این تاکتیک توقیف نفتکش کره ای و نفتکش یونانی در نهایت تنها بر عهده نیروی دریایی ایران خواهد بود. همانطور که اشغال سفارت آمریکا منجر به قطع کامل روابط ایران و آمریکا و دشمنی 40 ساله دو کشور شد، اشغال سفارت انگلیس نیز به غرامت 27 میلیاردی انگلیس منجر شد، اشغال سفارت عربستان قطع شد. روابط ایران و عربستان سعودی و برخی کشورهای عربی دیگر …، توقیف نفتکش کره جنوبی فایده چندانی برای ایران نداشت.

سیاستمداران خارجی ایرانی که نتوانسته‌اند تاکتیک‌ها و سیاست‌های سیستماتیک و مؤثری برای مقابله و اجتناب از تحریم‌های آمریکا ایجاد کنند، باید سیاست‌های هوشمندانه و هوشمندانه را بر سیاست‌های تکراری با پیامدهای نامشخص و چالش‌برانگیز و دوستان ترسو یا نالایق ترجیح دهند. کره جنوبی، یونان و دیگران را برنگردانید. در دشمنان ایران در منطقه و جهان.

دیدگاهتان را بنویسید