شیخ حسین انصاریان: دخترم تو محجبه نیستی. «گرفته» از سر توست / در یک لحظه می تواند برگردد. باور نمی کنی از “حور” بپرس.

شیخ حسین انصاریان: دخترم تو محجبه نیستی.  «گرفته» از سر توست / در یک لحظه می تواند برگردد.  باور نمی کنی از “حور” بپرس.

دختران برهنه! تو محبوب خدا هستی چون خداوند باطن شما را به خودش تبدیل کرده است. اگر حجاب صدیقه کبری(س)، زینب(س) و حضرت مریم(س) را کنار گذاشتی، آن را کنار نگذاشتی، دیگران حجاب تو را کنار گذاشتند. شما خواهران و دختران ما هستید و بسیار مورد احترام.

نیمه های شب همه کسانی که از هیاهوی زندگی شهری در حسینیه جنوب شرق تهران پناه گرفته بودند تا در کمال راز و نیاز با خدا غبار حوادث غم انگیز چند ماه گذشته را بشویند. در عزیزترین شب سال، شیخ محبوبشان را وادار کردند که مرهمی باشد بر خونریزی آنها در کوچه و خیابان. خطیب فوق العاده حسینیه همدانیها همانطور که شنوندگانش انتظار داشتند در خطبه و خطاب اولین شب قدر هنرمندانه از حال و هوای این روزهای گروهی از دختر و پسرهای جوان جامعه که در سردرگمی از خود فاصله می گیرند دوری کرد. جنگ روایات از منشأ آن است.

بر خلاف گروهی از چهره های شناخته شده، حتی برخی از علما، وعاظ و وعاظ که در روزهای پرتلاطم جامعه ایران، برای خدشه دار نشدن محبوبیت خود در بین مردم و در امان ماندن از توهین ها، سکوت اختیار کرده اند. از پیاده مجازی لشکر براندازان، شیخ حسین انصاریان، با استفاده از فرصت پرفیض شب قدر، به مؤمنان دلسوز دستور داد که در مهربانی با جوانانی که از نظر ظاهری با آنها متفاوت هستند و همچنین در پیامی، سنگ تمام بگذارند. به دخترانی که گویا ارزش‌هایی دارند و جامعه و باورها پشت کرده‌اند، یادآور شد که همیشه مورد محبت خدا هستند و هر لحظه منتظر بازگشتشان است.

بیایید همدیگر را دوست داشته باشیم تا همیشه برادر باشیم

«جوانان عزیز! تو خیلی خوبی. اگر امکان داشت می آمدم دست جوانان شما را در سراسر کشور ببوسم. برای شما هم خوبه خودت نمیدونی زیرا در شکم مادرت به تو گوهر نیکو داده شده است. حالا گاهی موج بدی آن ذات خوب را می پوشاند. اما این را می توان رد کرد. ماندگار نیست.» این جملات جرقه سخنرانی سخنران مراسم حسینیه شب قدر همدانی در بحث روز جامعه بود.

شیخ از همان ابتدا به عنوان یک روانشناس خبره به سراغ مخاطبان هدف خود رفت و چراغ امید در دست داشت و گفت: مدام ناامیدی را به خود تزریق نکنید. خداوند آنقدر از ناامیدی بیزار است که در سوره یوسف می فرماید: «لا یأس از روح الله الا کافران». یعنی بین من و خودش پوشش گذاشته است. خب، این پوشش را دور بریز…» و یکراست سر اصل مطلب رفت و ادامه داد: «همه بدی های این مملکت – که من ذاتاً آنها را بد نمی دانم، اما موج می زند – همه آنها قابل اصلاح هستند. می دانی چرا گاهی دست هایشان را از روی ما بلند می کنند؟ چون عشق را ندیده اند. چون مهربانی ندیده اند. زیرا مشکل آنها حل نشده باقی مانده است. وگرنه اگر محبت ببینند، اگر مشکلشان حل شود، قرآن می فرماید: «فَخَوَانُکُمْ فی الدّین»: برادر دینی شما هم هستند. آنها هم «مَعِلَ الْمُؤْمِنِینَ»: با شما مؤمنند. من، خدا، طبیعت آنها را بد خلق نکردم.

ممکن است در یک لحظه بازگردد. باور نمیکنی از هوروس بپرس

شیخ حسین انصاریان در حالی که مکثی می کرد، گویا خطوط شبهه را در چشم شنوندگانش می دید و با لحنی معنادار می گفت: «برای تقویت قلب شما، آیه دیگری از قرآن را بخوانم: «این فطرت است. خداوندی که انسان را برای این الدین قیم آفرید: یعنی من خدا هر مرد و زنی را که آفریدم از درون به سوی خود هدایت کردم. این بدان معناست که نشانگر وجود همه انسانها اعم از زن و مرد به سوی خداوند است. حالا عده ای می آیند و آن دست را از خدا دور می کنند. اگر آزاد شوند، دست به جای خود باز می گردد.

مثلاً دست وجود «آزادی» که به سوی خدا بود به سمت بنی امیه چرخید. خدا رو نشون نمیداد او نماینده قبیله اموی بود. دست سر جایش بود، اما چرخانده بود. و هنگامی که هوروس از خواب بیدار شد، جهت دست را به سوی خداوند برگرداند. او به پسر 18 ساله اش گفت: برو. پسرش گفت: کجا؟ فرمود: قبل از اباعبدالله علیه السلام. پسرش گفت: پدر! از خودت خجالت می کشی؟ آیا در روز دوم محرم بر امام حسین (ع) و اهل بیتش نازل نشدی و سی هزار گرگ را تحویل ندادی؟ او گفت بله. من تخلیه کردم. من اشتباه کردم… اما الان بازو درست کار میکنه. حر دیگر اموی و یزیدی و ابن زیدی نیست.

برای حل مشکل جوانان دست وجودشان به سوی خدا خواهد رفت

«آیا دیدی در نهایت چه شد؟ وقتی دست وجودش به سوی خدا رفت، امام حسین (ع) دو مطلب در مورد او فرمود. در حالی که حر در خون خود می غلتید، گفتند: «هور! تو سعادتمند در دنیا و آخرت: خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت هستی. جمله دیگر این بود: «تو در این دنیا آزاد هستی». این بدان معناست که شما از تمام خطرات قیامت مصون هستید، همانطور که مادرتان شما را حر نام نهاده است.

اگر بتوانیم با عشق دست را به عقب برگردانیم، جوانان دیگر جوان آمریکایی یا انگلیسی نخواهند بود. اینها اهل توحید هستند. آنها فقط ساعت را به عقب برگرداندند. اگر 3 نفر، 10 نفر، 30 نفر و همه را دور هم جمع کنیم و دریایی از عشق برای این جوانان ایجاد کنیم، اگر تلاش کنیم و مشکلات آنها را حل کنیم، دست به سوی خدا باز می گردد. بعد خودشان به شما می گویند: عجب بد کردیم. خیلی زشت بود…”

حجاب را رها نکردی، از تو گرفتند

این نقطه عطف در سخنرانی خطیب شب خضر بود. آنجا که پدرانه رو به دخترانی که حجاب خود را برداشته بودند، می‌گفت: «خواهران! دختران برهنه! تو محبوب خدا هستی چون خداوند باطن شما را به خودش تبدیل کرده است. اگر حجاب صدیقه کبری(س)، زینب(س)، حضرت مریم(س)، آسیا و حضرت نرجس خاتون(علیها السلام) را کنار بگذارید، آن را کنار نگذاشتید، دیگران حجاب شما را کنار گذاشتند. یعنی وجود و دست درونی شما را متوجه زنان آمریکا و انگلیس و اروپا کرده اند.

و آیا ممکن است پدر پس از اخطار آغوش خود را به روی دخترانش باز نکند؟ شیخ در ادامه با یادآوری رحمت بیکران دنیا به این دختران گفت: همان شب دست وجودش را به سوی حضرت زهرا(س)، حضرت زینب(س)، حضرت امالبنین(علیه السلام) و حضرت رباب گرفت. کافی است در درون خود بگویی: خدایا! تو خالق ما هستی، تو قرآن گفتی حجاب، پیغمبرت حجاب گفت، باشه با تو تماس می گیریم، بله برگردیم به حضرت زهرا(س) )… هر چند سال برهنه بودی و دیگران را به گناه واداشتی، اگر امشب این کار را انجام دهی آمرزیده می شوی، شهادت برای او این آیه از قرآن است: «قل اى بندگان اسراف کنندگان عمل کنید. از رحمت خدا خسته نباشید، همانا خداوند همه گناهان را می بخشد.»

شما دختران و خواهران ما هستید…

از دیدگاه شیخ حسین انصاریان در این دنیا کیمیایی جز عشق خداوند به تبدیل مس وجود انسان به طلا نیست. بدین ترتیب آخرین پیام او به دختران و زنان بی حجاب رنگ عشق به خود گرفت و گفت: شما خواهران ما هستید. شما با ما بسیار محترمانه رفتار می کنید. شما دختران، دختران این کشور، بسیار محترم هستید. حالا یک نفر شما را از معامله یک عمر فریب داده است. کاری نداره خیلی راحت میشه از این حقه خلاص شد چون خدا خیلی مهربونه. من چیزی می گویم، اما چون این عشق بی نهایت است، نمی توانم آن را توصیف کنم. «و رحمت و قدرتت». آیا می توانی موجودی را از این «کل چیز» بیرون بیاوری و بگویی که این رحمت شامل حال او نمی شود؟ نه…

در این شب‌ها با کسی روبرو می‌شوی که در پیشگاه خدا، پیامبر (ص)، فرشتگان و همه شفاعت می‌کند، بدون تأخیر می‌پذیرند. وکالت او را لحظه ای به تأخیر نمی اندازند. این شب ها با امیرالمومنین (ع) روبرو می شوید. او برای شما دعا و شفاعت می کند. آیا واقعاً کسی به این فکر می‌کند که به پروردگار بگوید: «خدا رحمتت کند» و خدا او را نبخشد؟!

دیدگاهتان را بنویسید