عباس عبدی: قطع کردن اینترنت معنایی جز شکست ندارد

عباس عبدی: قطع کردن اینترنت معنایی جز شکست ندارد

عباس عبدی نوشت: مسدود کردن اینترنت که بیش از 85 درصد افراد بالای 18 سال از آن استفاده می کنند، یعنی تقریباً 100 درصد افراد تحصیل کرده از آن استفاده می کنند، چه معنایی جز شکست دارد؟ هدف این رویکرد، اعلام عیب قبل از تایید آن است.

عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: بیانیه دو نهاد امنیتی کشور درباره اتفاقات 40 روز گذشته جای بحث زیادی دارد.

در این یادداشت سعی خواهم کرد یک نکته محوری در مورد آن را مرور کنم. امیدوارم نویسندگان بیانیه و سایر مراجع محترم به این نکته توجه داشته باشند. این انتقاد مهمی است و باید پاسخ داده شود.

علت یا علل بیش از 40 روز اعتراض که هنوز فروکش نکرده و چشم انداز آن نامشخص است، چه می دانیم؟ برداشت بیانیه این است که این وضعیت محصول توطئه های خارجی و به ویژه برنامه های رسانه ای فرامرزی است. هر چند وجود ضعف ها و کاستی های درونی را انکار نمی کند، اما آنها را در مشکل مؤثر نمی داند و آنها را مشکل یا مسئله فرعی می داند.

رویکرد مخالف دقیقا در جهت عکس است. او اصل وجود نقشه ها و اقدامات و توطئه بیگانگان را رد نمی کند، بلکه آن را بسیار فرعی و بی اثر می داند و ضعف های داخلی را عامل اصلی می داند.

یکی از مهم ترین مصادیق آن ضعف بیش از حد رسانه هاست که رسانه های رسمی بومی را از کارکرد اصلی خود خارج کرده و به شاخ های تبلیغاتی تبدیل کرده است. این دو تحلیل از وضعیت موجود، دو نوع رفتار و دو نوع پیامد استراتژیک به دست می‌دهد.

بر اساس رویکرد اول باید فیلتر شود، مسکوت بماند، روزنامه ها و رسانه های مرتبط تقویت شوند، امکانات زیادی به شبه رسانه ها اختصاص داده شود.

رسانه هایی که اخبار و گزارش های آن به درد مردم نمی خورد و در خدمت «جنگ روایتی» و اقبال مقامات بالاتر است و هیچ گونه اعتبار و اعتمادی برای حقیقت و مردم ایجاد نمی کند که در نتیجه مردم وقتی در نیاز از فیلتر عبور کنید و امواج را بخرید انگل ها از موانع عبور می کنند و به شبکه های خبری دسترسی پیدا می کنند که آنها نیز مشکلات خاص خود را دارند و حق و حلال را در هم می آمیزند.

رویکرد دوم دقیقاً برعکس است. او طرفدار فیلترینگ یا ساکت کردن نیست و اساساً کاری به رسانه های فرامرزی یا به گفته رسانه های مرتبط با سیا و غیره ندارد، زیرا او طرفدار حقیقت است و معتقد است که می توان نیازهای رسانه ای مردم را برآورده کرد. با تکیه بر رسانه های داخلی و رقابتی کردن آنها، حقیقت را در چارچوب قوانین و عرف جامعه ایران تضمین کنید.

در این صورت خبرنگاران حرفه ای کشور جایگاه شایسته خود را در نزد مردم و افکار عمومی خواهند یافت و مانند سایر ملت ها نیازی به رسانه های فرامرزی نخواهند داشت.

اگر در رویکرد اول نیاز به فشار و تهدید یا بازداشت خبرنگار باشد، در این رویکرد خبرنگار احساس امنیت و آزادی می کند و صدای مردم در چارچوب قانون خواهد بود و مردم به صدای دیگری گوش نمی دهند. نسبت به خودشون

این دو رویکرد دو نتیجه مهم دارند. نتیجه رویکرد اول ناامیدی و شکست است. چون می خواهند با عوامل خارجی چگونه برخورد کنند؟ با پیشرفت و جهانی شدن زیرساخت های ارتباطی روز به روز، دسترسی به آنها آسان تر می شود.

کافی است به سرنوشت برخورد با ماهواره و اینترنت روی بیاوریم. قطع کردن اینترنت آنقدر گران است که هیچ کارمندی که به فکر خدمات رسانی به مردم باشد توان پرداخت آن را ندارد.

همچنین، خاموش کردن اینترنت که بیش از 85 درصد افراد بالای 18 سال از آن استفاده می کنند، یعنی تقریباً 100 درصد افراد تحصیل کرده از آن استفاده می کنند، این به جز شکست چه معنایی دارد؟ بنابراین هدف این رویکرد این است که قبل از اعلام شکست اعلام شود. از این رویکرد نمی توان نتیجه دیگری گرفت.

نتیجه رویکرد دوم برعکس رویکرد اول است. یعنی متغیر اصلی و تاثیرگذار در داخل کشور است. کافی است آن را کارآمد کرد و به مردم و جامعه خدمت کرد و مردم را از بیرون رفتن بی نیاز کرد.

البته این کار مستلزم پرداخت هزینه است و باید ظرفیت نقد و اصلاح مطالب را کسب کرد و این به نفع همه است.

انتخاب با شماست که کدام نتیجه را بپذیرید، هر نتیجه معادل انتخاب رویکرد مربوط به خود است.

دیدگاهتان را بنویسید