عروس به برادر شوهرش پیوست و شوهرش را کشت!

دختر جوان هنوز 20 روز از عروسی اش نگذشته بود که برای رهایی از زندگی اجباری با داماد خیانت کرد و نقشه وحشتناکی کشید.

تراژدی تلخ
اوایل تابستان 1395 صدای فریاد کمک یک جوان 20 ساله به نام اعظم در یکی از محله های شهریار پیچید. این زن فریاد می زد که شوهرش کشته شده است.

یکی از وحشتناک ترین صحنه های جنایت توسط همسایه ها هنگام ورود به خانه تازه عروس ها دیده شد. جسد این داماد 22 ساله به نام عزیز در گوشه خانه روی زمین افتاده بود که جمجمه اش بر اثر ضربات مهیب شکافته بود.

دقایقی بعد ماجرای داماد تازه مقتول به پلیس گزارش شد و مأموران بررسی های میدانی را از کشتارگاه مرجوان آغاز کردند. با دستور قضایی جسد تازه خون آلود داماد به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات همزمان آغاز شد.

عروس 20 روزه
ماموران ماجرا را دنبال کردند و متوجه شدند که عزیز و همسرش تنها 20 روز از عروسیشان مانده و زندگی مشترکشان را در خانه پدری عزیز آغاز کرده اند اما داماد به تازگی در غیاب پدر، مادر و برادرش کشته شده است.

پلیس در اولین گام تحقیقات از اعظم بازجویی کرد.

وی گفت: من و خانواده ام در افغانستان زندگی می کردیم تا اینکه پدر و مادر عزیزم به خواستگاری من آمدند و خانواده ها با ازدواج ما موافقت کردند.

من با پدر و مادر عزیزم به تهران آمدم و با هم ازدواج کردیم و در خانه پدرشوهرم مستقر شدیم. وی ادامه داد: آن روز پدر، مادر و برادر شوهرم در خانه نبودند.

برای خرید رفته بودم، اما وقتی برگشتم متوجه شدم شوهرم کشته شده است.

عروس فرار کرد
در حالی که تحقیقات از دیگر اعضای این خانواده ادامه دارد، پلیس متوجه می شود که اعظم به طرز مشکوکی مفقود شده است. در تحقیقات مشخص شد که وی با کمک خواهرش و همچنین برادر همسرش به نام عظیم به افغانستان گریخته است.

یک راز کثیف
فرار اخیر عروس به پلیس سرنخ جدیدی داده و مشخص شده است که اعظم و دامادش ممکن است رازی کثیف را در سینه خود پنهان کنند.

عروس با دامادش دعوا کرده بود.

در تحقیقات مشخص شد خواهر عروس و برادر داماد از محل اختفای اعظم اطلاع داشتند و همین برای دستگیری زن و مرد کافی بود.

بازگشت به ایران
با دستگیری این زن و مرد، خانواده اعظم که عروس را در افغانستان پنهان کرده بودند، او را به ایران باز می گردانند.

اعظم پس از دستگیری در ایران در حالی که می دانست پلیس از دست داشتن او در قتل داماد جدیدش مطلع شده است، جنایت خانوادگی را افشا کرد.

اعتراف کن
عروس 20 روزه در بازجویی ها در حالی که گریه می کرد گفت: قبل از ازدواج با عزیز هرگز ندیدم. وقتی به ایران آمدم متوجه شدم که اعتیاد وجود دارد.

شوهرم از روز اول ازدواج من را کتک می زد و بدرفتاری می کرد، اما برادر شوهرم آدم خوبی بود که همیشه از من حمایت می کرد.

او از شوهرم خوش تیپ تر و خوش تیپ تر بود، بنابراین من عاشق او شدم. در همین چند روز متوجه شدم که او هم به من علاقه دارد.

بنابراین من و برادر شوهرم قصد داشتیم عزیز را بکشیم تا از شر این زندگی جهنمی خلاص شویم.

جزئیات جنایت
وی در تشریح جزئیات جنایت گفت: روز گذشته شوهرم از سر کار به خانه آمد و من قرص خوابی که برادر شوهرم به من داده بود را در غذایش ریختم و به او غذا دادم.

وقتی شوهرم به خواب فرو رفته بود با چکش از بالای سرش رفتم و چند ضربه به او زدم. شوهرم زنده بود و نفس می کشید که برادر شوهرم آمد و چند ضربه دیگر به او زد.

هر دو طبق برنامه از خانه خارج شدیم و چند دقیقه بعد به خانه برگشتم و سر همسایه ها داد زدم. ما هرگز فکر نمی کردیم که داستان به این زودی فاش شود.

اعتراف برادر داماد
عظیم که با دیدن افشای راز کثیفش از سوی عروس، باور نداشت در بازجویی ها گفت: می دانستم برادرم معتاد و بداخلاق است!

وقتی اعظم با عزیز ازدواج کرد اصلاً او را نمی شناختم تا اینکه دیدم چقدر کتک خورده، گریه هایش را دیدم، دلداریش دادم و سعی کردم برادرم را آرام کنم تا اینکه محبتش را احساس کردم.

می دانستم که این کار بسیار اشتباهی است، اما عاشق اعظم شده بودم و چون چاره ای نداشتیم و باید از شر آزیس خلاص می شدیم، تصمیم گرفتیم او را بکشیم.

هر دو به او زدیم و وقتی آب از آسیاب افتاد، قرار بود خواستگارش شوم و با هم شادی کنیم، به این بهانه که عروسمان نیاز به حمایت دارد.

اظهار پشیمانی
عروس جنایتکار و دامادش در مرحله تعقیب قضایی ابراز پشیمانی کردند و انگیزه آنها را تنها رفتار بد داماد دانستند و تقاضای بخشش کردند.

رهایی از قصاص
پرونده جرایم خانگی در حالی با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد که اولیای دم از عفو دم و اعظم و عظیم از مجازات قصاص آزاد شدند.

بر اساس این گزارش؛ به زودی عروس جوان و دامادش به اتهام همدستی در قتل به ظاهر عمومی جرم محاکمه می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید