محسن هاشمی یکی از دلایل جنجالی اخیر خود درباره فوت پدرش گفت: با تغییر دولت، رسیدگی به این پرونده رها شده است.

محسن هاشمی یکی از دلایل اظهارات جنجالی اخیر خود درباره فوت پدرش گفت: با تغییر دولت، رسیدگی به این پرونده منتفی شد.

روز جدید برای مردم این سوال پیش می آید که حساسیت و خصومت نسبت به هاشمی چیست و چرا برخی از بدن بی جان او احساس خطر می کنند؟ در رادیو تریبون به آنها داده می شود/ مراسم پنجمین سالگرد درگذشت وی بدون هیچ هزینه ای جز صدقه بر سر مزارش برگزار شد، اما امسال بیش از سال های گذشته که برنامه های متعددی به افتخار وی توسط خانواده هاشمی برگزار شد. . توجه بود.

محسن هاشمی رفسنجانی: انتشار روایت یا روایت دقیق تری از پنجمین سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی با مروری بر سلسله اتفاقات قبل و بعد از رحلت ایشان در رسانه ها و فضای مجازی، با بازتاب ها و واکنش های قابل توجهی همراه بود. مطبوعات می اندیشد.برانگیختن و حتی می نویسد که خارج از متن است.

اگرچه پیش از این نیز ارزیابی مشابه و پراکنده‌ای از نارضایتی خود از مرگ طبیعی یا غیرطبیعی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی داشته‌ام و این موضوع بارها در مصاحبه‌های رسانه‌ها منتشر شده است، اما جزئیات واضح‌تر و جزئی‌تر این مصاحبه توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده است.

زمانی که پرونده درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی در نهاد عالی امنیتی کشور به دستور رئیس جمهور وقت در جریان بود، طبیعی بود که پوشش خبری و مواضع رسانه ای باعث تحریف و تأثیرگذاری بر روند دادگاه رسمی شود، اما در ماه های اخیر با تغییر رییس ظاهراً پرونده رها شده است و دیگر نیازی به صحبت در مورد آن نیست.

نکته مهمی که منعکس کننده این مبهم است، به نظر من، ارائه رسانه های حاکمیتی است که بیش از جذابیت و ارزش خبری مطالب مطرح شده، افکار عمومی را نسبت به موضوع درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی حساس کردند.

زمانی که ارائه، مراحل اصلی و سوابق یکی از مهمترین شخصیت های انقلاب و به تعبیر مقام معظم رهبری، نزدیک ترین یاران امام خمینی (ره) در دوران مبارزه، شورای انقلاب، دوران ترورها، حفاظت مقدس، سازندگی از تاریخ رسمی کشور سانسور ناخوشایند و غیرحرفه ای و حتی در فیلم های رسانه ملی گاهی عکس های او بریده و سانسور می شود این سوال برای مردم پیش می آید که حساسیت و دشمنی با هاشمی چیست و چرا برخی از آنها احساس خطر می کنند. بدن بی جان؟

وقتی برخی از چهره های سیاسی و رسانه ای که به آیت الله هاشمی توهین می کنند و سهواً به ایشان تهمت می زنند یا از برکه شادی یا خودکشی به ایشان تهمت می زنند، نه تنها تذکر نمی دهند، بلکه مورد تشویق و حمایت ویژه قرار می گیرند. آنها به طور زنده از رادیو پخش می کردند و در مقابل، حتی پاسخ کوتاه ما به تخریب و توهین و تهمت را سانسور می کردند.

در تاریخ انقلاب اسلامی شخصیت‌های زیادی وجود داشته‌اند، اما معدود شخصیت‌های زنده و مرده‌ای هستند که همگی در افکار عمومی مورد توجه و تحلیل قرار می‌گیرند و بیشتر دلیل تمرکز بر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به‌خاطر تخریب، صوری و در حالی که آیت الله همیشه خود را انقلابی می دانسته و به دنبال دو قطبی شدن بین خود و حکومت نبوده است.

بازنده این دوقطبی شدن کسانی هستند که می خواهند با توهین، تهمت و شایعه سازی علیه هاشمی چهره او را پاک کنند، اما ناگزیر به برنامه ریزی بیشتر او در جامعه و به ویژه جلب توجه نسل جوان به سوابق خود کمک می کنند و شرایط به گونه ای است که جشن پنجمین سالگرد درگذشت وی به جز خیریه به صورت رایگان بر سر مزارش برگزار شد، اما امسال بیش از سال های گذشته که برنامه های متعددی برای بزرگداشت وی توسط خانواده برگزار شد، هاشمی جالب توجه بود.

امروزه رشد فکری و اجتماعی جامعه به حدی رسیده است که هرگونه تلاش برای دستکاری واقعیات و تحمیل جعلیات بر ذهنیت جامعه نتیجه معکوس دارد و از این رو به نشر اکاذیب هایی مانند مرگ وی در فرح پل در حالی که استخر ساخته شده است. توسط نهاد ریاست جمهوری او در مجموعه ای مربوط به نهاد ریاست جمهوری بازآفرینی می شود یا شایعه کثیف خودکشی او که احتمال غیرعادی بودن مرگ او را افزایش می دهد توسط رسانه ها و شبکه های مجازی مرتبط با برخی نهادها بازنشر گسترده ای شده است که عمق مظلومیت او را آشکار می کند. . یا چند روز مانده به ذکر نماز جمعه، نام هاشمی که در 28 سال بیشترین خطبه را خوانده بود، به طور کامل سانسور شد.

مبهم ماندن مرگ او نیز زیبنده نظام نیست. عدم اطمینان راه را برای قضاوت های بی اساس و اشتباه هموار می کند. سرانجام تاریخ در مورد حقایق قضاوت خواهد کرد، …; پس چه بهتر که با شفافیت ابهامات را برطرف کنیم.

فرضیه مرگ طبیعی وی تنها با پاسخ به سوالات خانوادگی و ابهامات مورد نظر رئیس جمهور وقت، باعث ایجاد اطمینان در کاستی های گزارش رسمی می شود و در فرضیه مرگ غیرطبیعی یکی از گزینه های جدی احتمال ترور است. توسط افراد غریبه یا مردم عادی، خودسرانه با کشتن مخالفان. گویی بالاترین سطح حفاظت از آنها در طول عمرشان ناشی از خطر جدی کشته شدن توسط مخالفان رژیم یا بیگانگان است.

پس در این صورت چرا با پاسخ ندادن به سوالات در خدمت جنایتکاران علیه نظام قرار ندهیم؟! حتی اگر فرض کنیم مرگ به طور طبیعی در استخر نهاد ریاست جمهوری اتفاق افتاده باشد، هاشمی و خانواده اش جزئی از دولت بوده و هستند، خوب است که ایشان مانند هر خدمتگزار انقلاب و اسلام با او برخوردی انسانی و اسلامی داشته باشد. راه صادقانه باشیم، وگرنه هیچکس به امید آن روز نمی‌خواهد مرگ هاشمی را غیر از واقعیت جلوه دهد؟!

دیدگاهتان را بنویسید