مذاکرات هسته ای به بن بست رسید چرا ایران و آمریکا «احیای برجام» را کنار گذاشتند؟!

مذاکرات هسته ای به بن بست رسید  چرا ایران و آمریکا «احیای برجام» را کنار گذاشتند؟!

روز جدید : شاید اگر زمستان گذشته در روزهای قبل از جنگ در اوکراین از کارشناسان پرسیده می شد که سرنوشت مذاکرات برای احیای برجام چه می شود، بسیاری با خوش بینی می گفتند که این مذاکرات با وجود تمام اصطکاک هایی که بین این دو وجود دارد، تکمیل خواهد شد. که در آن زمان من خودم معتقد بودم که احیای برجام دیر یا زود می تواند باشد، اما سوخت نیست و در نهایت این جاده پر پیچ و خم به آبادی ختم می شود!

شاید اگر زمستان گذشته در روزهای قبل از جنگ در اوکراین از کارشناسان می پرسیدند که در پایان مذاکرات برای احیای برجام چه اتفاقی می افتد، بسیاری از آنها با خوش بینی می گفتند که این مذاکرات با وجود همه اصطکاک بین آنها به پایان می رسد. دو کشور . اعتراف می کنم که در آن زمان من هم معتقد بودم که احیای برجام دیر یا زود می تواند باشد، اما سوخت نیست و بالاخره این جاده پر پیچ و خم به آبادی ختم می شود!

اما امروز باید اعتراف کنم که دنیای سیاست همیشه چیزی برای غافلگیری در آستین دارد و به همین دلیل است که می گویند پیش بینی سیاست کار دشواری نیست، کار غیرممکنی است، همین غیرقابل پیش بینی بودن است که سیاست را بخشی از آن می کند. علوم انسانی. علوم.

اما در اینجا این سوال مطرح می شود که چرا مذاکرات احیا به بن بست رسید و دوباره وارد حالت منجمد شد؟! برخی درخواست جمهوری اسلامی ایران برای حذف نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را دلیل این اتفاق می دانند، برخی دیگر به خواسته هایی اشاره می کنند که مسکو بلافاصله روی میز گذاشته است، امروز هم ایران و هم آمریکا کمتر نشان می دهند. علاقه به احیای برجام و به نظر می رسد دلیل آن را باید در توسعه نظام بین الملل در 6 ماه اخیر، جنگ اوکراین و تغییر اولویت های دو کشور بر اساس این شرایط جدید دانست.

صرف نظر از بحث های ارزشی، اخلاقی یا هنجاری، باید پذیرفت که حمله روسیه به اوکراین جبهه مهم و جدیدی را در برابر غرب گشوده بود، موضوعی که در بیانات اخیر مقام معظم رهبری در گفتگو با پوتین به وضوح مشهود بود، اما این جبهه باعث شد چی بود؟! به نظر من، جنگ در اوکراین در درجه اول از نظر سیاسی به نفع ایران و چین پایان یافت، زیرا پکن به نوعی موضوع تایوان و مشکل هسته ای تهران را تحت الشعاع قرار داد.

موضوع را حداقل در مورد جمهوری اسلامی ایران و تاثیر جنگ اوکراین بر احیای برجام باز کنیم، معتقدم دخالت غرب به ویژه آمریکا در جبهه اوکراین باعث ایجاد این باور درست شده است. در تصمیم گیرندگان ما حتی در صورت شکست احیای برجام، جبهه غرب فشار جدیدی علیه ایران وارد نخواهد کرد و مهمتر از همه، سطح تقابل روسیه و چین با جبهه لیبرال به حدی رسیده است که ایران می تواند تا حدودی باشد. از حمایت این دو کشور در شورای امنیت راضی هستند، بنابراین خطری از سوی این کشور وجود دارد یا احتمال اقدام نظامی کشور را به خطر نمی اندازد.

نکته دوم در مورد اثرات اقتصادی برجام است، به دلیل عدم تصمیم گیری برای ادغام در اقتصاد جهانی، ایران به این باور رسیده است که احیای برجام بسیاری از مشکلات را حل نخواهد کرد و تنها می تواند موقتی باشد. تسکین می گیریم زیاد می گیریم یا قرار نیست در اقتصاد جهانی ادغام شویم، چرا موافقیم؟!

در این میان نکته دیگری هم وجود دارد و آن نحوه زنده ماندن در تحریم ها است، ایران در 40 سال گذشته به خوبی یاد گرفته است که چگونه در شرایط تحریم دوام بیاورد و الان هم برای امرار معاش نفت می فروشد، از طرفی حالا که روسیه و روسیه را می بیند و می بیند. به نظر می رسد سایر کشورهای عضو باشگاه تحریم، تحریم های بیشتر چیزی نیست که ایران را به تسریع مذاکرات ترغیب کند.

نکته سوم در کاهش انگیزه ایران مربوط به شرایط طرف مقابل یعنی آمریکایی ها، ضعف دولت بایدن در داخل و عدم اطمینان از ادامه حکومت دموکراتیک در 4 سال دوم، جمهوری اسلامی ایران شد. خیلی حاضر به مذاکره در آستانه انتخابات میان دوره ای نیست. اوه آمریکا، و در عرض 2 سال از انتخابات ریاست جمهوری.

طرف دیگر این معادله آمریکاست، امروز به نظر می رسد که دولت بایدن دموکرات دیگر تلاش و اشتیاق لازم برای احیای برجام را ندارد. مشکلات داخلی این کشور، از افزایش قیمت بنزین و افزایش تورم گرفته تا بحران های بین المللی با دو رقیب اصلی خود، روسیه و چین، تا حد زیادی توجه واشنگتن را از موضوع احیای برجام منحرف کرده است.

به نظر من دلیل دوم کاهش توجه آمریکا به موضوع برجام و علیرغم همه لفاظی ها، اعتقاد مقامات آمریکایی با استناد به گزارش های آژانس ها و گزارش های اطلاعاتی آنهاست که ایران قصد ساخت و ساز ندارد. تسلیحات هسته ای و ادعای مقامات اسرائیلی و آمریکایی ها چیزی بیش از لفاظی های سیاسی در مورد نزدیکی ایران به بمب هسته ای نیست.امروزه آمریکایی ها به مراتب بیشتر از برنامه هسته ای ایران نگران برنامه موشکی و پهپادی ایران هستند و ممکن است ترجیح دهند در این زمینه مذاکره کنند. به جای نشستن بر سر میز مذاکره برای احیای برجام.

آنچه مسلم است تمرکز جمهوری اسلامی ایران بر پیشبرد مذاکرات منطقه ای با عربستان و امارات و تقویت روابط اقتصادی و سیاسی با روسیه و چین است. از سوی دیگر، ایالات متحده آمریکا عمدتاً بر مهار روسیه و چین، پیشبرد توافقات عادی سازی بین رژیم صهیونیستی و اعراب و حل بحران اقتصادی متمرکز بود.

و مهم ترین نکته به نظر من عدم وجود برنامه ای برای دوره احیای پس از برجام در تهران و واشنگتن است. در سال 2015 خوش‌بینی‌های زیادی وجود داشت که شاید امضای برجام بتواند سرآغاز مذاکرات جامع‌تر بین دو کشور باشد، اما وعده بد ترامپ و تغییر رژیم، جامعه جهانی همه آن آرزوها را به باد داد، امروز نه ایران و نه آمریکا. انگیزه پایان دادن به یک بحران و شروع گفت و گو در مورد یک بحران جدید را دارد، بنابراین شاید، البته، شاید ترجیح دهند به همان بحران هسته ای به شکل منجمد ادامه دهند.

به هر حال در این شرایط نمی توان چشم انداز چندان خوش بینانه ای را برای احیای برجام متصور شد و به نظر می رسد حیات نباتی پیکر بی جان برجام حداقل تا پس از انتخابات آمریکا ادامه داشته باشد. حل بحران اوکراین، به عبارت دیگر، هم ایران و هم آمریکا برای شرایط بدون برجام آماده شده اند و دیگر نگران مرگ برجام نیستند، بنابراین دیگر عجله ندارند و حتی ممکن است تمایلی نداشته باشند. برای احیای برجام!

دیدگاهتان را بنویسید