مردم در کدام کشورها بیشتر از دولت خود عصبانی هستند؟

مردم در کدام کشورها بیشتر از دولت خود عصبانی هستند؟

روز جدید مردم کدام کشور بیشتر به کشورشان خیانت می کنند؟ مردم کدام کشور بیشتر مورد جاسوسی دشمن هستند؟

تمایل مردم هر کشور به ترک کشور خود و زندگی در کشور دیگری در مقایسه با سایر کشورها چگونه است؟ چه اتفاقی می‌افتد اگر سیستم امنیتی کشور الف با عملیات برابر، جاسوسان بیشتری را به کشور ب جذب کند؟ در واقع، چرا مردم کشور B بیشتر به کشور خود خیانت می کنند و کشور B شانس بسیار کمتری برای جاسوسی از کشور A با همان عملیات دارد.

یکی از مؤثرترین ضرایب برای پاسخ به تمام سؤالات بالا، ضریب خشم است. عصبانیت و ناامیدی..

منظور ما خاطره خشم و استرس ناشی از مراجعه نهادهای دولتی به افراد جامعه برای تنبیه آنهاست. جریمه ای که شاکی خصوصی ندارد. این یکی از اقداماتی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است و البته ده ها اقدام موثر دیگر وجود دارد که در این مقاله به آنها پرداخته نشده است. نهادهای هر کشور بر اساس یک سری دستورات، قوانین و تسهیلات برای مجازات آنها (اعم از دستگیری، دادگاه، جریمه نقدی، مصادره اموال یا پلمپ کسب و کار یا تعهد) به آنها مراجعه می کنند.

اگر از هر هزار نفر در هر کشوری بپرسیم در دو سال گذشته چند بار توسط یکی از نهادهای دولتی مجازات شده اید؟ مثلا قاضی یا موسسه ای فروشگاه شما را جریمه کرده است؟ آیا به دلیل رفتار اجتماعی یا فردی بدون شکایت دستگیر شده اید؟ آیا انبار شما پلمپ شده است؟ آیا به دلیل پوشیدن شلوار و نپوشیدن دامن (زنان کره شمالی) جریمه یا بازداشت شده اید؟ آیا به خاطر سازماندهی یک کنفرانس یا مهمانی دستگیر شده اید؟ آیا خودروی شما توقیف و به پارکینگ منتقل شده است؟ به طور کلی خاطره ای از جریمه و جریمه شدن توسط ارگان های مختلف دولتی بدون شاکی خصوصی در دو سال اخیر دارید؟

در هر کشوری از دنیا اگر از هر هزار نفر این سوال را بپرسیم چند نفر جواب مثبت می دهند… این همان ضریب احتمالی عصبانیت مورد نظر ما خواهد بود.
فرض کنید این سوال را از هزار نفر در سه کشور مختلف بپرسیم:
کشور شماره یک، 190 نفر از هزار نفر
کشور شماره دو، 25 نفر از هزار نفر
کشور شماره سه از هر هزار نفر 11 نفر دارد
بر اساس نتیجه، کشور شماره یک بر اساس این معیار در بدترین وضعیت قرار دارد. ممکن است بر اساس معیارهای دیگر وضعیت روابط دولت و مردم و حس وطن دوستی مردم کشور شماره یک بهتر از سایر کشورها باشد. اما گفتیم که معیارهای دیگر هدف این مقاله نیست.

نکته این است که همه کشورها باید بدانند که صرف نظر از سایر عوامل و معیارها باید سعی کنند نسبت جمعیت حاصل از این معیار را تا حد امکان کاهش دهند. این به این معنی است که در 2 سال گذشته که توسط دولت مورد بازجویی و مجازات قرار گرفته اند، افراد کمتری این خاطره را با خود حمل می کنند. تعداد خاطرات استرس زا در ذهن افراد کمتری به دلیل ارجاع و مجازات حکومت باید کمتر باشد.
دولت ها دلایل موجهی برای نزدیک شدن به مردم و مجازات آنها دارند و معتقدند که منفعت آن مجازات بر اساس هزینه و فایده برای جامعه بیشتر است. اگر این مجازات یا جریمه انجام نشود، جامعه دچار بحران های بیشتری می شود.

ما می گوییم آنچه دولت ها می گویند 100 درصد درست است، اما به هر حال کشورها را باید در این ضریب با کشورهای دیگر مقایسه کرد. کشور شماره یک، باید بگویید درست است که من دلایل منطقی برای مجازات از هر هزار نفر در دو سال گذشته 190 نفر دارم و برای کشورم لازم است، اما باید آن کشور شماره 3 را به خاطر داشته باشم که من است. دشمن، فقط می تواند مجازات و جریمه کند یازده نفر از هزار نفر بر کشورشان حکومت کنند. چرا این نسبت در کشور من 190 است و در کشور شماره 3 فقط یازده نفر… من هر چقدر هم دلایل منطقی برای این موضوع بیاورم، کشور را در موقعیت بسیار خطرناک تری نسبت به کشور شماره 3 قرار داده ام. خشم متوسط ​​مردم جامعه این چیزی است که می تواند آسیب های اقتصادی زیادی به کشور من وارد کند و فرصت سوء استفاده و جاسوسی را برای دشمن فراهم کند…

موقعیت کشور شماره 1 از هر نظر بهتر از کشور 3 است، اما ضریب دولت شماره 1 در ارتباط با مردم هجده برابر کشور شماره 3 است و این خود بحران امنیتی محسوب می شود. تعداد افرادی که در کشور شماره 1 خاطره ای از ارجاع و مجازات توسط دولت دارند و با این استرس زندگی می کنند هجده برابر بیشتر از کشور شماره 3 است.

ممکن است کشور شماره یک فکر کند مردم توجیه دولت برای دیدار و تنبیه آنها را درک کرده و عصبانی نشوند. باید به یاد داشته باشیم که مردم در تمام نقاط دنیا در موقعیت های کیفری دچار بحران های مشابه و استرس های مشابهی می شوند و روحیات مردم در سراسر دنیا بسیار متفاوت است و توجهی به یکدیگر ندارند. استرس چنین مجازات هایی در آینده برای بخش بزرگی از آنها باقی می ماند.

در عین حال به یاد داشته باشیم که اگر مردم کشور شماره یک این را به عنوان یک تنبیه منطقی و ضروری می پذیرفتند، این تعداد 190 نفر در سال های بعد تکرار نمی شد و باید شاهد کاهش چشمگیر این بودیم. تعداد در سال های بعد وقتی تعداد مجازات ها و ارجاعات در سال های بعد بالا می ماند، یعنی این افراد لزوم این مجازات را درک نکرده و رفتاری را که دولت می خواهد و اصرار بر این امر را بدون اینکه بتوانند قانون شکنی کنند، نپذیرفته اند. جنایتکار بودن در جامعه، نداشتن احساس مالکیت نسبت به تصمیمات و قوانین به افراد می دهد…

بنابراین دولت هایی که عدد بالایی را در ضریب مذکور نشان می دهند، باید تصور کنند که استرس و عصبانیت بیشتری در کشورشان تولید شده است. عصبانیت و استرس بیشتر که برخی دولت را مقصر آن می دانند و این به معنای فرصت های بیشتر برای مهاجرت، فرصت های بیشتر برای خیانت و همکاری با دشمن و فرصت آسان تر برای دشمنان برای جاسوسی از مردم این کشور است.

آیا همه این 190 نفر آماده جاسوس شدن هستند؟ بدیهی است که در بین این 190 نفر خوب و میهن پرست کسانی هستند که با وجود هر مجازاتی بیش از هر انسان دیگری به کشور وفادار می مانند، اما از هر صد نفر عصبانی فقط یک نفر می تواند با تربیت و شخصیت دیگر قهر کند. عوامل دیگر باورها می توانند جاسوس باشند. پس حتی اگر بگویم عامل ذکر شده در این مقاله فقط در یک درصد افراد عصبانی موثر است، باید بدانیم که مثلاً یک درصد از 190 هزار نفر بسیار بیشتر از یک درصد از یازده هزار نفر است. افراد دیگری که جاسوس نمی شوند و به کشور خیانت نمی کنند، تا زمانی که از رفتار و مجازات حکومت عصبانی نباشند، ممکن است کمتر دلسوزی و همدردی با کشور داشته باشند. افزایش این نسبت همچنین احتمال اشتباه ماموران دولتی را در مجازات افراد افزایش می دهد و به همین نسبت افراد بیشتری حتی بر اساس استانداردهای دولتی که سرکوب شده اند، بی گناه تلقی می شوند. یعنی حتی اگر به قوانینی که باعث مجازات می شود اعتقاد داشته باشند، خشم مجازات اشتباه را با خود حمل می کنند.. عدد بالاتر یعنی ضریب خطای بالاتر…
قطعا نمی توان این ضریب را به صفر رساند و در بسیاری از موارد جریمه لازم است. فردی که به محیط زیست آسیب می زند یا گونه ای در حال انقراض را شکار می کند باید مجازات شود. بدون شکایت شخصی نسبت افزایش می یابد، اما مزایای دیگر حفظ می شود.

بنابراین سوال برای دولت ها این است که چه زمانی مجازات کنند و چه زمانی مجازات نشوند. کدام دستورات و قوانینی که باعث می شود دولت بدون شاکی خصوصی به مردم نزدیک شود و آنها را مجازات کند باید حفظ شود و لغو شود.

اولین پاسخ من این است که حتی اگر برای دریافت پاسخ دقیق و بازنگری هر قانون زمان بر باشد، لازم است ابتدا به همه کارمندان و کارکنان کشور اعلام شود که در سند چشم انداز کشور برای 5 سال آینده کاهش این ضریب از جمله مواردی است. اولویت ها و سند عالی دولت است

اگر مسئولان کشور شماره یک فکر می کنند وقتی یک تیم مستقل تحقیق و نظرسنجی به سراغ مردم صد کشور مختلف در سراسر جهان می رود، هر چه این اعداد کمتر باشد، وضعیت امنیتی کشور بهتر می شود، کار امنیت راحت تر می شود. نیروها و ترس کمتر از جاسوسان دشمن در بین مسئولان و مأموران، این معیار سپس به عنوان یک سند مقدماتی ابلاغ می‌شود و کلیه قوانین و دستورالعمل‌ها با توجه به اهمیت دستیابی به اعداد کمتر و هزینه‌های کمتر مورد بازنگری قرار می‌گیرند. پاسخ به اینکه چه زمانی تنبیه کنیم و چه زمانی مجازات نکنیم، کدام مجازات باقی بماند و کدام یک برداشته شود، چه گروهی از دیدن پلیس بترسند و چه گروهی از چه رفتاری نترسند، مقاله مفصل دیگری می طلبد. این مقاله باید زمانی نوشته شود که ما با شرایط کلی بیان شده در این مقاله موافق باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید