مردم دلسرد شده از صندوق های رای، راه های دیگری را برای بیان مطالبات خود امتحان می کنند

مردم دلسرد شده از صندوق های رای، راه های دیگری را برای بیان مطالبات خود امتحان می کنند

اسماعیل گرامی مقدم نوشت: مردم هر گاه از پای صندوق های رای ناامید می شوند و عرصه فعالیت سیاسی بر آنها بسته می شود، راه های دیگری برای بیان مطالبات خود می کوشند. نمونه این نوع مانع تراشی در انتخابات 1377 و 1400 و حوادث اعتراضی بعدی 1401 به وضوح قابل مشاهده بود. هر بار نظام متوجه می شد.

«انتخابات مردمی یا انتخابات گروهی ویژه» عنوان یادداشت اسماعیل گرامی مقدم در روزنامه اعتماد است که در آن آمده است: وجود انسان عرصه انتخاب مستمر است. یکی انتخاب می کند، انتخاب می کند و از ابتدای تولد تا لحظه مرگ حرکت می کند. او انتخاب می کند، نتایج خود را بررسی می کند و برای انتخاب بعدی آماده می شود. در صحنه سیاسی، این انتخابات با انتخابات قابل توجه می شود. جوامع توسعه یافته سعی می کنند با ایجاد سازوکارهای انتخاباتی مترقی، رقابتی و آزاد زمینه را برای استفاده از اراده عمومی در انتخابات بزرگ سیاسی فراهم کنند، بنابراین در اجرای قانون انتخابات، شمول کامل آزاد، رقابتی و باید مورد توجه قرار گیرد. که سالم است انتخاب موثر است که مورد توجه قرار گیرد.

اصولاً انتخابات مکانیسمی است برای حضور بیشتر مردم و مشارکت و اعمال اراده خود در انتخاب حاکمان و حاکمان. این موضوع در دوره‌های مختلف حیات سیاسی و اجتماعی ایران دستخوش تحریف‌ها، نوسان‌ها و محدودیت‌های مختلفی شده است، گروه‌هایی همواره به دنبال تغییر هویت انتخابات و تغییر گذر از انتخابات مردمی به انتخابات برخی گروه‌های خاص هستند. وقتی از انتخابات آزاد، رقابتی و سالم صحبت می کنیم به معنای توجه به خواست و خواست مردم است. اراده شهروندان با انجام صحیح و نظارت صحیح بر انتخابات شکل می گیرد. قانونگذار در گذشته احراز صلاحیت و نظارت را به هیأت های اجرایی منتخب مردم که مجموعه هایی متشکل از معتمدین، افراد شناخته شده و معتمد هستند، داده است.

از سوی دیگر، شورای نگهبان بیشتر به بررسی صلاحیت های ناقص می پرداخت. خیلی ها به خاطر دارند که در جلسات اول، دوم و سوم شورای اسلامی، افرادی که توسط شوراهای اجرایی و سپس شورای نظارت رد صلاحیت شده بودند، به شورای نگهبان اعتراض کردند و خواستار بررسی شدند، اما در انتخابات گذشته این موضوع مطرح شد. بارها مشاهده شده است که فردی در شوراهای اجرایی و نظارت تایید شده، اما شورای نگهبان او را رد صلاحیت کرده است. در سطح جهانی، برای بهبود عملکرد انتخاباتی، نظارت بر انتخابات به احزاب سپرده شده است و دولت مسئولیت نظارت بر انتخابات (به معنای احراز صلاحیت) را ندارد و تنها تضمین های لازم را برای برگزاری انتخابات امن، سالم و همگانی ارائه می کند.

در حالی که دولت ها (به معنای حاکمیتی) به نام شورای نگهبان وظیفه احزاب سیاسی را بر عهده می گیرند و آن را انجام می دهند، نفوذ سلیقه ها، جناح ها و باندهای سیاسی امری اجتناب ناپذیر است، زیرا هر فرد و جریانی سلیقه خود را دارد. بالاخره آن سلیقه ها اعمال می شود. این تحمیل سلیقه ها در شورای نگهبان در طول سال ها و دهه ها به حدی متمرکز شده است که به جایی رسیده است که جریانی سیاسی به نام اصلاح طلبان همیشه رد صلاحیت می شود و عرصه انتخابات کاملاً در اختیار گروه های اصولگرا و جریان های راست است. ! به تناسب افزایش اعمال ترجیحات در انتخابات، مشارکت مردم نیز کاهش یافت تا جایی که در آخرین انتخابات سال 1400 مشارکت در شهرهای بزرگ زیر 30 درصد و در کل کشور حدود 48 درصد بود. اما اگر انتخابات در دست احزاب سیاسی باشد در یک روند قانونی، احزاب سیاسی زمینه آموزش نیروهای سیاسی را فراهم می کنند و سعی می کنند تصویر روشنی از مهمترین مطالبات مردم به دست آورند.

در نظام های پارلمانی، احزاب به تعداد آرایی که از مردم دریافت کرده اند، سهمی در مجلس خواهند داشت و به میزان سهم خود در تصمیم گیری شرکت می کنند. حتی پس از انتخابات نیز در صورت عدم تایید صلاحیت یک نفر از یک حزب، تا زمانی که طرف مذکور شخص دیگری را معرفی نکند، سهم و جایگاه حزب دست نخورده باقی می ماند. در واقع حق حزب و رای مردم تضییع نمی شود. اما در آخرین انتخابات ایران مثلاً مردی در اصفهان تایید صلاحیت شد و آرای مردم را به دست آورد و در آستانه حضور در مجلس دوباره رد صلاحیت شد. به بیان واضح، رای مردم کن لام برابر تلقی شد و در نهایت جایگاه حزب از دست رفت.

انتخابات در ایران نیز باید در مسیر رشد و پیشرفت باشد، اما متاسفانه نحوه تصمیم گیری های انتخاباتی در قانون جدید به گونه ای است که آخرین روزنه ها را برای افزایش مشارکت مردم می بندد. برخی از فرآیندهای گام به گام محدودیت هایی را برای احزاب، مردم و مقامات منتخب ایجاد می کند. ادامه این روند نظام جمهوری را تضعیف می کند و زمینه بروز سلیقه را فراهم می کند. در واقع سؤالات اساسی درباره انتخابات ایران وجود دارد که باید به آنها پاسخ داده شود و آیا به همین دلیل است که مشارکت در انتخابات ایران هر دوره کاهش می یابد؟ چرا هر بار که مسابقه نزدیک است مشارکت و شانس مردم بیشتر می شود و هر بار رد صلاحیت ها زیاد می شود مردم از پای صندوق های رای عصبانی می شوند؟

واقعیت این است که وقتی مردم از پای صندوق های رای ناامید می شوند و حوزه فعالیت سیاسی شان مسدود می شود، راه های دیگری را برای بیان مطالبات خود امتحان می کنند. نمونه این نوع مانع تراشی در انتخابات 1377 و 1400 و پس از آن حوادث اعتراضی 1401 به وضوح قابل مشاهده بود. به همان درجه و به آن کمک های فزاینده ببالید. از سوی دیگر، هر زمان که رد صلاحیت ها افزایش می یافت و ممانعت های سیاسی و انتخاباتی افزایش می یافت، مشارکت مردم به شدت کاهش می یافت. نظام حکومتی امروز با یک انتخاب سرنوشت ساز مواجه است که آیا تسلیم انتخاب «مردم» می شود یا «برخی گرایش های خاص»؟

دیدگاهتان را بنویسید