معادله پیچیده برجام از رم تا رم!

معادله پیچیده برجام از رم تا رم!

روز جدید : اجلاس رم که ترامپ در سال اول ریاست جمهوری خود در آن شرکت کرد (در قالب اجلاس G7) و اجلاس رم که اخیراً بایدن در آن شرکت کرد (در قالب G20) عملاً مکمل یکدیگر هستند (با توجه به رویکردهای مربوط به مسئله ایران) و تلاش می کنند محاصره ایران را به سمتی سوق دهند که ایران را از درون تضعیف کرده و آن را مجبور به تبعیت از سیاست مطلوب غرب در قبال آن کشور کند.

رم، پایتخت ایتالیا، اخیرا میزبان نشست رهبران 20 اقتصاد بزرگ جهان بود. این نشست که یکی از اولین و مهمترین جلسات پس از کاهش ابعاد بحران با شیوع ویروس کرونا است، در ابعاد مختلف سیاسی و بین المللی مورد توجه بسیاری قرار گرفت. در این میان موضوع برنامه هسته ای ایران و گمانه زنی های مختلف درباره آینده معادله برجام و نوع رویکردهای آینده کشورهای غربی به این موضوع از جمله موضوعات مهمی است که در نشست رم بسیار مورد توجه قرار گرفت.

در همین راستا، سران چهار کشور آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلیس در بیانیه ای مشترک بار دیگر بر بی توجهی خود به خروج یکجانبه دولت ترامپ از توافق برجام و تعهد گسترده آمریکا تاکید کردند. و احزاب اروپایی این کشورها به تلاش های خود برای جلوگیری از آنچه که عدم اشاعه از ایران می گویند، ادامه خواهند داد. این بیانیه به صراحت نسبت به واکنش هسته ای ایران (که در پاسخ به همتایان غربی گرفته شده است) ابراز نگرانی کرد و از تهران خواست که این روند را متوقف کند. در این بیانیه همچنین از ایران خواسته شده است که با حسن نیت به مذاکرات برجام بازگردد.

در این زمینه تحلیل های مختلفی از موضع ترویکای اروپایی و همچنین آمریکا در اجلاس رم علیه کشورمان انجام شد. برخی به ویژه این امر را مظهر اجماع دولت آمریکا علیه ایران می دانند و معتقدند نشست رم را باید نقطه عطفی در روند معادله برجام دانست.

نشست رم ادامه برنامه دولت ترامپ علیه ایران در بستری جدید است

برای تجزیه و تحلیل آنچه در اجلاس سران گروه 20 در رم، ایتالیا رخ داد، باید کمی به عقب برگردیم و به حضور ترامپ در اجلاس گروه 7 در رم، ایتالیا در اولین سال ریاست جمهوری اش اشاره کنیم. در این دیدار، ترامپ در چارچوب دکترین «فشار حداکثری» تحت الشعاع دکترین «محدود کردن همکاری‌های بین‌المللی با ایران و تشدید محاصره منطقه‌ای علیه تهران» در دوره اوباما، درباره ایران گفت‌وگو کرد و فشار بیشتری بر این کشور وارد کرد. موضع را اعلام کرد.

در آن زمان آمریکا نگران این بود که اروپا و دیگر رقبای آمریکایی در پرتو برجام به ایران بپیوندند. پس از الحاق برجام، جریانی از تماس های مختلف با تهران برای گسترش روابط اقتصادی به ویژه از سوی اروپایی ها آغاز شد و البته اروپا و چین به عنوان شرکای استراتژیک آمریکا در سطح بین المللی، رویکردی فعال در این زمینه داشتند.

ترامپ جهت‌گیری معنادار دکترین محدود کردن همکاری‌های بین‌المللی با ایران و تشدید محاصره منطقه‌ای کشور را در چارچوب دکترین سیاسی و امنیتی دوره ریاست‌جمهوری خود یعنی «بازیگر دیوانه» به سمت ایجاد فضایی تغییر داده است که در آن آمریکا بتواند فرار (چیزی که در کمپین ترامپ نیز به شدت به آن اشاره شد). این درها را برای واشنگتن باز کرد تا فشار خود را بر تهران به حداکثر برساند. دولت ترامپ به طور خاص این دستور کار را اجرا کرده است. در این دوره شاهد بودیم که سطح فشار آمریکا بر ایران به میزان بی سابقه ای افزایش یافت و همزمان واشنگتن ائتلافی بین المللی برای محاصره ایران تشکیل داد که البته با چالش هایی همراه بود.

این دستور کار ادامه برنامه دولت اوباما علیه ایران بود. در دوران دولت اوباما، ایده «ناتوی عربی» علیه تهران به ویژه برای محدود کردن نفوذ و محاصره ایران مطرح شد. در واقع این پازل عملا در دوران ترامپ تکمیل شد. علاوه بر این، پرونده ابراهیم پیس و تلاش دولت ترامپ برای عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل که در نهایت باعث عادی سازی روابط بین برخی کشورهای عربی منطقه و تل آویو شد، به نوعی برنامه محاصره ایران توسط دولت ترامپ را تقویت کرد.

آمریکا در سال 2018 از دکترین محدود کردن همکاری‌های بین‌المللی ایران و همچنین تشکیل ائتلاف منطقه‌ای علیه ایران به دکترین تبدیل ایران به کشوری که نظم منطقه‌ای و جهانی را تهدید می‌کند، حرکت کرد. آمریکایی ها در این سال ها به سمتی رفته اند که بتوانند گروه ها و کشورهای مختلف را برای فشار بیشتر به ایران جذب کنند. در این راستا حتی واشنگتن نیز توجه ویژه ای به جذب روسیه به این دستور کار داشت.

در همین راستا به طور مشخص در سال 2018 گفتم که رویکرد آمریکا از محدود کردن همکاری های بین المللی ایران و محاصره مناطق تهران به دکترین نشان دادن تهران به عنوان تهدید و دشمن برجسته در عرصه معادلات بین المللی تغییر کرده است. ترامپ ممکن است در چارچوب دکترین «بازیگر دیوانه» فشار بر ایران را افزایش دهد. متعاقباً به قدرت رسیدن بایدن و پیروزی او بر ترامپ، دیدگاهی تا حدودی تقلیل گرایانه و غیرواقعی از سیاست ارائه داد که باعث شد برخی معتقد شوند که این موضوع تمام شده و ایالات متحده ضعیف شده است و البته بایدن برای لغو تحریم ها علیه تهران تلاش کند. و راه را برای احیای برجام و بازگشت ایران به توافق هموار کنند. اما در همان زمان گفتم که این امکان وجود ندارد. بایدن تحریم ها را حفظ خواهد کرد و حتی آنها را اضافه خواهد کرد، اما زبان مذاکره و همکاری را حتی با رقبای آمریکا در موضوعات مختلف به ویژه با شورای امنیت سازمان ملل متحد باز خواهد کرد.

اگر ترامپ با رویکردهایی مانند “مرد دیوانه” و ایجاد هرج و مرج و تنش و همچنین ابهام و پیچیدگی به مسائل بین المللی می پردازد، بایدن بیش از هر چیز بر قدرت هوشمند آمریکا تاکید کرد. دکترین او «بازیگر بزرگسال آمریکایی» است. از سوی دیگر، سیاست بزرگ او همکاری با متحدان و همکاری با رقبا برای دستیابی به اهداف ملی ایالات متحده است. بنابراین استراتژی اصلی آن همکاری در پرتو مذاکرات مثبت با رقبا و تقویت همکاری با متحدان است. از این منظر تاکتیک او استفاده از دیپلماسی و عمق استراتژیک دادن به برنامه های ایران و سایر کشورها در چارچوب نوعی نئورئالیسم دفاعی در منطقه است.

بنابراین باید بگویم که اجلاس رم که ترامپ در اولین سال ریاستش در آن شرکت کرد (در قالب اجلاس G-7) و نشست رم که اخیراً بایدن در آن شرکت کرد (در قالب G20) در عمل مکمل یکدیگر هستند. (از نظر رویکردها به مسئله ایران) و به دنبال این هستند که محاصره علیه ایران را به سمتی ببرند که ایران را از درون تضعیف کند و با همکاری متحدان و رقبا، زمینه فشار بیشتر بر ایران را فراهم کند به گونه ای که ایران یا حضور بر سر میز مذاکره یا سد راه شدن و آماج نقشه های مختلف خصمانه کشورهای غربی.

در حالت اول، آمریکا مستقیماً منظور خود را در مورد ایران دنبال خواهد کرد و در حالت دوم، اسرائیل جهت تحرکات منطقه ای علیه ایران را در قالب دکترین «مرگ با هزاران خنجر» دنبال خواهد کرد. در آینده آن را افزایش داد.

دیدگاهتان را بنویسید