موها و ابروهای دختر و پسر را برای مدتی رها کنید

موها و ابروهای دختر و پسر را برای مدتی رها کنید

روز جدید کاهش بارندگی ایدئولوژیک تبلیغات روزانه به نفع اخلاق شهروندی و ایجاد فضا برای همکاری های جمعی و کارزارهای اجتماعی و افشای هویت سازی و حضور مستکبرانه نوجوانان. در مدارس از غرایز پرباران خانگی و مذهبی خود خسته نباشید. به مو و ناخن و ابروی دختر و پسر دنیای بی دنیا امروز نچسبید. در عوض با او دوست شوید و برایش انرژی بدهید تا انرژی خود را در ورزش، مسافرت، باشگاه و وظایف مدرسه تخلیه کند.

محمدعلی فیاض بخش در روزنامه اطلاعات نوشت: تجمع نوجوانان شیرازی پس از تماس یا به قول آقایان که توسط دو تیم برگزار شد، نشان داد که چه اقشاری ​​از جامعه منتظر یک لقمه هستند.

من به عنوان یک معلم با 40 سال سابقه کار با کودکان و نوجوانان، فقط یک عریضه دارم (!) و یک عریضه کوتاه از دوستان که باز هم موضوع را به عصبانیت و ناراحتی من مرتبط می کند. و این است: این راه نیست; این!

کمی صبر داشته باش! محرم و مراسم مختلف به ویژه در دهه اول پیش رو نزدیک است. بدون نیاز به تماس تیمی (یا!). خواهید دید که همه این بچه ها با پوششی مناسب و رفتاری نسبتاً مناسب در مجالس مناسب آن روزها شرکت خواهند کرد. این بدان معنا نیست که این معصومین بالقوه لزوماً روح دهه اول محرم را درک می کنند – همانطور که از روح جلسات هفته گذشته غافل هستند. این نشانه آن است که آنها سعی می کنند انرژی خود را تخلیه کنند. فعلاً فرصتی بود که خرداد از امتحانات خلاص شد. و مناسبت پیش رو محرم برای حضور در مراسم؛ چرا این نکته ساده را اینقدر پیچیده می کنیم!؟

نگران فراخوانی تیم ها نباشید! این به اصطلاح رهبران، اگر توانایی تأثیرگذاری و ارائه کارهای شکننده و طنین انداز را داشتند، بیشتر کار ساختارشکنانه و حرفه ای انجام می دادند. از شوک های تامین اجتماعی؛ این گونه که هر سه چهار سال یک بار در خیابان های پاریس و مارسی یا در استادیوم های لندن و گلاسکو می بینیم.

من به عنوان یک پدر می گویم: با صحبت کردن و گذراندن وقت با احترام و عشق و همراهی با خواسته ها و سرگرمی های معمول و معقول فرزندان، دوست پسر دختر خود شوید و از همسرتان بخواهید که دوست پسر شما باشد.

– به عنوان یک معلم می خواهم بگویم: با دانش آموزان خود دوست شوید و با آنها به سینما، تئاتر، کنسرت و باشگاه های ورزشی با تیم ورزشی بروید.

در ذهنم در جایگاه امام جمعه می نشینم و می گویم: با زبان نرم و لطیف و در حالی که از سیره تسامح ائمه شیعه صحبت می کنی، به طرف دین – که مدارا و محبت و نصیحت محترمانه است – بگو; با این حال، من معتقدم که چهره دین چیز دیگری نیست. بالاخره به گوششان می رسد!

در توهمات خود بر کرسی رویایی مسئولیت تقنینی و اجرایی می نشینم و تقاضا می کنم: اگر فرصتی برای توسعه فرهنگی دارید، خارج از چارچوب عقیدتی، ورزش همگانی آسان و ارزان را برای نوجوانان فراهم کنید و در عوض بر باران یک طرفه حزب تمرکز کنید. تبلیغ، اعتقاد به «تفاوت» «به افتخار خلقت، به گزینش و تنوع نوجوانان و جوانان ایمان داشته باشید.

از منظر یک متفکر اجتماعی بی پایان و البته دانشجوی روانشناسی می خواهم بگویم: برای مدتی یک کمپین تبلیغاتی یک روزه باران عقیدتی به نفع اخلاق شهروندی بسازید و فضا را برای همکاری جمعی و کمپین های اجتماعی ایجاد کنید. ; در مدارس از غرایز پرباران خانگی و مذهبی خود خسته نباشید. به مو و ناخن و ابروی دختر و پسر دنیای بی دنیا امروز نچسبید. در عوض با او دوستی کنید و با او همدلی کنید و وسایلی را برای او فراهم کنید تا انرژی خود را در ورزش، مسافرت، باشگاه و تکالیف مدرسه تخلیه کند و از پیاده روی و تفریح ​​سالم و خلق و خوی خوب و دوری از ترس از حساب و کتاب های خیابانی و «راهنماها» اطمینان حاصل کند. “؛ مطمئن باشید نوجوان این مرز و بوم چند دهه جلوتر و باهوشتر در شکل خلاقانه و سنتی خود و آموزش در مرزهای خود و بومیان از سایر طبقات خود در جوامع دیگر.

هنگامی که او را از سرگرم شدن در بازی باز می دارید، معمولاً باید آتشی را که از زندگی او بیرون آمده خاموش کنید. به قول دانشمندان سلف، بیل چغندر است، بیل چغندر!

دیدگاهتان را بنویسید