نئولیبرالیسم؛ ابتذال و انحطاط فرهنگی


ساعت: 20:47
تاریخ انتشار: 27.11.1400
کد خبر: 1809108

استبداد اجتماعی همواره در طول تاریخ با تحمیل الگوهای خودساخته به دنبال نابودی افراد بوده است، اما همانطور که گفته شد فردیت و انسان جز در چارچوب رهایی از استبداد درونی اهمیتی نخواهد داشت و پس از رهایی از جسم انسان به سعادت خواهد رسید.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از سدید; با ظهور نئولیبرالیسم و ​​تجاری شدن فرهنگ، سرمایه داری به انحطاط فرهنگ و ابتذال و سطحی نگری آن منجر شده است. یکی از ابعاد نفوذ سرمایه داری گسترش سلطه ایدئولوژیک آن در عرصه فرهنگ و عادی سازی صنعت فرهنگی است.




ماتریالیسم فرهنگی
فرهنگ سرمایه داری فرهنگی است که همه چیز را بر بت ماتریالیسم می کشد. در واقع، سرمایه داری شهروندان خود را در پایین ترین و پایین ترین سطوح فرهنگی اشغال می کند. «متاسفانه این فرهنگ اگرچه خیره کننده، باشکوه و جذاب است، اما بدون اینکه از هویت محدود مراکز خرید و هیجان زیبایی و جذابیت (در مورد زنان) و یا هیجان اموال مادی فراتر رود، مدام با آرزوها بازی می کند. خرید، پس من هستم «و فردگرایی دوستانه با هم دنیایی از ارضای کاذب را ایجاد می کنند که در سطحی هیجان انگیز و در اعماق پوچی قرار دارد» (هاروی: ص 238).




فرهنگ و صنعت آدورنو
آدرنو، روشنفکر مکتب فرانکفورت، با بررسی لایه‌های فرهنگ سرمایه‌داری، تقابل ماتریالیستی سرمایه‌داری با فرهنگ را ارائه می‌کند. او معتقد است که فرهنگ در نئولیبرالیسم مبتنی بر منافع سرمایه داری است، بنابراین می توان آن را صنعت فرهنگی نامید. صنعت فرهنگی زمانی پدید می‌آید که کالاها و خدمات فرهنگی، بدون توجه به توسعه فرهنگی، مطابق با اهداف صنعتی و تجاری تولید و توزیع شوند. آدورنو معتقد است صنعت فرهنگی با ایجاد ثروت و آسایش کاذب انسان را در توهم آسایش غرق می کند و او را مجبور به استفاده از محصولات این صنعت می کند و با این اقدام اقتدار و فردیت شهروندان را سلب می کند.




نقد ریشه های فکری آدورنو
البته آنچه آدورنو از فرد طلب می کند بر اساس اندیشه های روشنگری است که به نظر می رسد از کاستی های بزرگی رنج می برد. فردیت اگر در چارچوب عصر روشنگری قرار گیرد معنایی جز خروج از امانت ندارد که یکی از آنها خروج از امانت دین است. به نظر می رسد فردگرایی به معنای روشنگری و در واقع اسارت در هوای نفس است و اراده تنها در صورتی تحقق می یابد که فرد بتواند قوای نفسانی خود را متعادل کند و عقل را با حالت وجودی خود کنترل کند. توضیح اینکه در انسان شناسی فلسفی انسان دارای سه نیرو است: خشم، شهوت و عقل. نیروی شهوانی مسئول بقا و کسب منافع است که میل به خوردن، نوشیدن، رابطه جنسی و غیره را شامل می شود. قوه خشم نیز قدرتی است که با آن آسیبی که فضیلت شجاعت از آن ناشی می شود دفع می کند. اما نیرویی که انسان با آن حقایق را درک می کند و خیر و شر را می یابد، نیروی عقل است که حاکم وجود انسان است. اگر انسان نتواند عقل را بر عرش خود قرار دهد، در واقع چیزی به نام اراده در انسان تحقق نمی یابد که نتیجه فردیت است، بلکه انسان در اعماق روح خود بازیچه نیروهای نزولی وجودی اوست. در بعد اجتماعی، حقیقت مبتنی بر فرد است. در واقع اگر انسان نمرد و فردیت خود را بروز ندهد، تبدیل به یک بازیچه در جامعه می شود. کاری که امروزه سرمایه داری به نام مد صنعتی انجام داده است، در واقع در فرآیند ایجاد الگوهای یکپارچه در جامعه ای است که چیزی به نام فردگرایی باقی نمی گذارد. به عبارت دیگر، سرمایه داری حتی وارد کوچک ترین و شخصی ترین حوزه های زندگی خصوصی می شود و شیوه زندگی صنعتی خود را بر توده ها تحمیل می کند.

توده ها معتقدند که در انتخاب از بین مدل های ارائه شده آزادند و سرمایه داری به روشنفکری لیبرالیسم افتخار می کند، اما این انتخاب تنها چیزی است که قبلاً انتخاب شده است. در طول سال‌ها، قدرت هنجاری سرمایه‌داری حتی برای غیرعادی‌ترین سبک‌های زندگی به هنجار تبدیل شده است. در واقع، این افراد نیستند که انتخاب می کنند، بلکه سرمایه دار هستند که مدل فروش از پیش تعیین شده ای را به نفع کسب و کار و بقا ارائه می دهند. همچنین در تاریخ جن های پاره شده می بینیم که چگونه از پتانسیل اعتراض به اعمال سرمایه داری در صنعت مد بهره برداری می شود و در واقع سرمایه داری از نمادهای ضد سرمایه داری به نفع خود استفاده می کند. پوشیدن شلوار جین در واقع نشانه اعتراض اجتماعی علیه نظام سرمایه داری و اعلام همبستگی با طبقه کارگر جامعه بود. جوانان شلوار جین خود را دوست داشتند و برای مدت طولانی آن را می پوشیدند. جین اولین انتخاب آنها برای ماجراجویی و سرگرمی بود. برای جوانان آن زمان زانو پوشی که یک ماجراجویی بود دلیل کافی برای دور انداختن و خریدن شلوار نو نبود و پوشیدن شلوار جین که به دلیل استفاده زیاد و کهولت سن پاره شده بود به یک انتخاب آگاهانه و سبک لباس برای جوانان تبدیل شد. . همانطور که رامونز با شلوار جین پاره پیر شد، محبوبیت این سبک افزایش یافت و تعداد بیشتری از جوانان برای تقلید از نوازندگان مورد علاقه خود به پوشیدن شلوارهای پاره ادامه دادند.

در دهه‌های 1980 و 1990، اعضای گروه‌های محبوب راک، پانک و متال که موضوع اصلی آن‌ها همبستگی ضد سرمایه‌داری و کارگری با طبقه کارگر بود، به پوشیدن شلوار جین پاره‌شده ادامه دادند و شلوار جین پاره همچنان رشد کرد. سرمایه داری با نشان دادن مد ضد سرمایه داری، آن را به ابزاری برای اهداف تجاری خود تبدیل کرد و پس از مدتی در صنعت مد خود بر آن تسلط یافت. استکبار اجتماعی همواره با تحمیل الگوهای خودخواسته به دنبال نابودی افراد بوده است، اما همانطور که گفته شد فردیت و انسان جز در چارچوب رهایی از استکبار درونی معنایی نخواهد داشت و تنها پس از رهایی از نفس، اراده انسان است. به عنوان تمدنی با شعارهای اومانیستی ظهور کرد، به دلیل ماهیت متناقض خود، افراد را در سایه ظهور حاکمان سرمایه داری به چالش کشید. وقتی فطرت انسان در اعماق هستی گرفتار می شود، فردیت در عرصه جامعه مولد نیست.

/ انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید