نقد روزنامه گشت ارشاد/ حکایت ما شد حکایت آن که بوق نشست و ممنوع التصویر شد.

نقد روزنامه گشت ارشاد/ حکایت ما شد حکایت آن که بوق نشست و ممنوع التصویر شد.

یک روزنامه اطلاعات نوشت: تاریخ جامعه ما تاریخ آن مردی شده که بر شاخ نشست و نهی کرد. متأسفانه زیر سؤال بردن این اقدامات مضر به یک تابو برای مردم و دولت تبدیل شده است.

آیا ما که حکومت خود را بر اجرای احکام الهی بنا نهاده ایم در مدیریت جامعه برنامه ای اتخاذ کرده ایم تا چهره درخشان اسلام و پیامبر رحمتش را بیش از روز گذشته به ملت خود و جهانیان نشان دهیم؟

آیا توانسته ایم در این دنیای پر زرق و برق برای جوانان خود جاذبه مذهبی ایجاد کنیم که آنها را جذب کند؟ یا با رفتار و کردار ناشایست سعادت اسلام و مسلمین را از بین می بریم؟

البته طبق عرف عمومی، تبلیغ دین در حیطه وظایف روحانیت است. اما وقتی اتفاقاتی در جامعه رخ می دهد که هر روز تعدادی از جوانان ما را از دین فراری می دهد و چهره جمهوری اسلامی را در جهان خدشه دار می کند، هر مسلمان آسیب دیده ای حق دارد از مسئولین مربوطه بخواهد که صحت این امر را بررسی کنند. نوع تبلیغ دین برای بازبینی ممنوع است.

تاریخ جامعه ما شده است تاریخ آن مردی که بر شاخ نشست و نهی کرد. متأسفانه زیر سؤال بردن این اعمال زیانبار برای مردم و حکومت به یک تابو تبدیل شده است و بدتر از همه اینکه به دلیل عدم آموزش صحیح مردم از بدی و امر به معروف، خود کوشی برخی از آنها بر اعتقادات نیز سنگینی می کند. . دین نسل جوان خسارات جبران ناپذیری را بر کشور و حیثیت جهانی ایران عزیز تحمیل کرد.

اگر نیمی از رانندگان در یک شهر یا کشور از چراغ قرمز استفاده کنند، همه آنها جریمه می شوند. اما عقل سلیم ایجاب می کند که در چنین مواردی باید قوانین نامناسب و نامربوط راهنمایی و رانندگی را زیر سوال برد و بخواهد به گونه ای اصلاح شود که پس از هر جریمه راننده، به جای تشویق مسئول فروش بلیط به فکر راننده باشد که این امر قوانین او را در مسیر ناخواسته تصادف با رنج روحی ناشی از آن قرار نمی دهند

دیدگاهتان را بنویسید