واکنش عباس عبدی به اظهارات حددادال مبنی بر دوقطبی شدن جامعه

واکنش عباس عبدی به اظهارات حددادال مبنی بر دوقطبی شدن جامعه

روز جدید عباس عبدی در روزنامه اعتماد می نویسد: یکی از عادات رفتاری ما بحث های خیلی یک طرفه بعد از هر اتفاق بزرگی است و وقتی آن اتفاق تمام می شود بحث هم فراموش می شود. انگار نه خانه آمد و نه رفت!

نمونه ای از آن در قرآن آمده است: «و چون ترس و خطری در دریا به شما رسد، در آن هنگام همه کسانی را که جز خدا معبود می خوانید فراموش می شوند و هنگامی که خداوند شما را به ساحل امن بیاورد. باز از خدا روی گردانی و انسان بسیار کافر و ناسپاس است. (اسرا: 67)» دقیقاً شبیه رفتار ما در ایران است.

دانشگاه تهران ده ها تن از اساتید خود را برای سخنرانی در مورد اعتراضات اخیر دعوت کرده است. مثل تمام کارهایی که قبلا انجام شد و نتیجه ای نداشت چون آن در همچنان روی همان پاشنه قبل می چرخد.

آقای دکتر حدادال نیز یکی از سخنرانانی بود که گفت: «متاسفانه جامعه ما به سرعت به سمت قطبی شدن پیش می رود. برخی حزب الله خالص هستند و برخی صد در صد مخالف آنها. این در حالی است که ما در جامعه با طیفی از سلیقه ها مواجه هستیم که در عین حال که باید این طیف را به سمت معنویت و اسلام سوق دهیم، نباید واقعیت آن را انکار کنیم و اگر عقلانیت را از گفتمان انقلابی و اسلامی خارج کنیم یا آن را تضعیف کنیم به این معناست که ما هستیم. با دستان خود به دوگانگی و قطبی شدن جامعه کمک می کنند. ما باید اسلام را در یک گفتمان عقلانی در دانشگاه بیان کنیم. در یکی از جلسات بعدی بحث حجاب را مطرح کنیم و ببینیم موافقان و مخالفان چه می گویند؟».

واقعیت این است که آقای حداد عادل با فرهنگ ترین چهره اصولگرایان است. او از همان ابتدا در این حوزه ها فعال بوده و اگر در مقطعی ریاست مجلس را برعهده داشت از فعالیت های فرهنگی خود در فرهنگستان، دایره المعارف و شورای فرهنگی کشور غافل نشد. لذا انتظار می رود به جای شرح واقعه، به تحلیل و تبیین وقوع این پدیده زیانبار نیز توجه داشته باشند.

این قطبیت امروز وجود نداشت و چیز ناشناخته ای نبود، چرا تا به حال مورد توجه رسمی قرار نگرفت؟ آقای حداد عادل که نخبگان فرهنگی و فکری اصولگرایان هستند و همیشه جزو معدود مقامات ارشد سیاسی و فرهنگی بوده اند چرا متوجه این مشکل نشدند، حکومت داری نگاهی آینده نگر می خواهد. تنها پس از واقعیت نمی توان تحلیل کرد. باید از قبل خوانده می شد.

در تحقیقی در سال 1373، ای. 28 سال پیش به دستور وزارت رهبری مشخص شد که مولفه های فرهنگی در جامعه عموماً دارای توزیع طبیعی طیف هستند و اکثریت به وسط طیف متمایل می شوند و قطب چپ و راست در اقلیت است. . از سوی دیگر جامعه ما با روند تحول در فرهنگ مواجه است که طیف فرهنگی را به جلو می راند. حال اگر به هر دلیلی این دگرگونی سریع یا نامتعادل شود یا قدرت سیاسی مداخله کند و روند طبیعی دگرگونی را مختل کند; ما با یک وضعیت دو قطبی فرهنگی مواجه خواهیم شد.

این پژوهش به عوامل مثبت و منفی فرآیند تحول فرهنگی اشاره کرد و با مراجعه به مطالعات مختلف نشان داد که دو حوزه دین و سیاست بیش از سایر حوزه ها دچار وضعیت دوقطبی شده اند. به عنوان مثال رویکرد به حجاب با استناد به بررسی دقیق نشان می دهد که این حجاب در حالت دوقطبی و از هم گسیختگی قرار دارد، اگرچه در آن زمان قطب و کف جریان حجاب سنگین تر بود و برای حکومتی نگرانی ایجاد نمی کرد. این مطالعه نشان می‌دهد که این وضعیت دوقطبی ناپایدار است و متغیرهای مؤثر نشان می‌دهند که وزن آن در آینده به قطب مخالف تغییر خواهد کرد.

این دوقطبی شدن و دودستگی را در رویکرد دینی، سیاسی و حکومت داری نیز شاهد بوده ایم. دلیل آن نیز روشن بود، دخالت مستقیم دولت در روند طبیعی تحول فرهنگی است که در شکل گیری و قوام گروه میانی دخالت می کند و در نتیجه به تدریج یک جامعه را به دو جامعه با دو نوع تقسیم می کند. از ارزش ها، دو نوع رفتار و غیره، و جامعه از همزیستی به تعارض منتهی می شود. اگر در آن زمان توجه می شد قطعا امروز با چنین وضعیتی مواجه نمی شدیم.

دیدگاهتان را بنویسید