وقتی رئیس ژاندارمری شیروان به انقلابیون می پیوندد / شهادت شهید «زیبا» در حمله به خانه ساواکی


ساعت: 13:46
تاریخ انتشار: ۱۳۰۰/۱۱/۱۶
کد خبر: 1806131

در گفتگوی خواندنی با یکی از مبارزان انقلاب ۵۷ در شیروان؛

حسین توفیگی از رزمندگان انقلاب 57 شیروان و از دوستان شهید زیباروی روزهای انقلاب در شیروان که خاطرات زیادی از روزهای انقلاب در این شهرستان دارد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از عصرترک شیروان; سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی پر است از خاطرات کسانی که این روزها را از نزدیک دیدند و با تمام وجودشان لمس کردند، حتی اگر در آن زمان نوجوان یا کودک بودند، که یکی از شاخصه های دهه فجر است. شخصیت‌های مختلف و حتی شهروندان عادی یا انقلابیون، اما در سال‌های اخیر کمتر از این خاطرات در رسانه‌های رسمی شنیده‌ایم.

حسین توفیگی از رزمندگان انقلاب 57 شیروان و از دوستان شهید هوشگامت از شهدای انقلاب شیروان است.

گفتنی است وی پدر شهید علی توفیکی است که در سن 22 سالگی در جنگ هشت ساله ایران و عراق به شهادت رسید.

وی در گفت و گو با خبرنگار ما با اشاره به اینکه سلطان رضایی از نیروهای ساواکی دوران پهلوی در شیروان بود که منزلش در خیابان دانش بود، ادامه داد: هنگام شهادت دوستم در آنجا بودم. من نمی بینم. خرابکاران با کشیدن گاری قصد آتش زدن پمپ بنزین را داشتند.شهید خوش سیما با چند تن از دوستانمان به خیابان رزاز رفته بود در حالی که طرفداران شاه متوجه شدند که در خانه سلطان رضایی مخفی شده اند.

توفیقی ادامه داد: نیروهای شاه به خانه سلطان رضا حمله کردند و متوجه شدند که کسی در خانه نیست اما در همان زمان تیراندازی شروع شد و دوستان شاه از پشت بام خانه به سمت بچه های انقلابی تیراندازی کردند اما هیچ یک از گلوله ها به انقلابی اصابت نکرد. نیروها.

این انقلابی با بیان اینکه پس از صدای شلیک گلوله نیروهای ژاندارمری به گوش رسید، افزود: بر اثر تیراندازی نیروهای ژاندارمری، یک شهید خوش تیپ شهید جان باخت و چند نفر مجروح و به بیمارستان منتقل شدند.

وی خاطرنشان کرد: شهید زیبارو در کودکی پدر و مادر خود را از دست داده و با مادربزرگ خود زندگی می کند.

توفیکی در تشریح خاطرات خود از اعلام همبستگی ارتش با نیروهای انقلابی بیان کرد: پس از اعلام همبستگی ارتش با انقلاب و امام خمینی(ره)، نیروی انتظامی شیروان درب پلیس را بسته و به سمت بوینورد متواری شد و پس از آن حوادث ژاندارمری شیروان نیز به دست نیروهای انتظامی افتاد. انقلاب، نیروها

وی یادآور شد: همچنین در آن زمان فردی به نام عزیزی رئیس ژاندارمری شیروان بود که در آستانه انقلاب عکس امام خمینی (ره) را در ماشین خود نصب کرد و در شهر قدم می زد و شعار مرگ بر شاه و درود بر شاه می داد. خمینی.”

توفیکی با اشاره به اینکه انقلاب شیروان با تأخیر مواجه شد، افزود: متاسفانه در آن روزها در شیروان کسی نبود که انقلاب را در این شهر رهبری کند، بنابراین انقلابیون به طور جداگانه حرکت کردند که باعث کندی شکل گیری شد. این شهر.

اولین راهپیمایی انقلابیون در شیروان از کمربندی قدیم تا میدان انقلاب

وی افزود: در بحبوحه انقلاب شیروان، محمدکاظم صبوری اولین نماینده مردم شیروان در مجلس شورای اسلامی پس از انقلاب، از علمای انقلاب شیروان بود. مدرسه از کار افتاد و اولین راهپیمایی را در شیروان شروع کردند و از کمربندی قدیم به سمت میدان انقلاب حرکت کردند.

وی با اشاره به اینکه در روزهای انقلاب در چهارراه ژاندارمری شیروان مغازه داشتم، گفت: گفته نشد.

توفیقی یادآور شد: پس از رسیدن مردم به میدان انقلاب، آقای صبوری بعد از این راهپیمایی و همبستگی به بالای تریلی که در این مکان پارک شده بود، رفت و گفت: ما امام خمینی(ره) را می خواهیم و امام باید بیاید. ژاندارمری شیروان، راهپیمایی ها ادامه یافت، مردم شهامت پیدا کردند و به خیابان های اصلی شهر آمدند و شعار سر دادند.

پدر شهید گفت: در روز تشییع این شهید خوش سیما، قرار شد پیکرش را به حوزه علمیه آیت الله حکیم شیروان ببرند تا بر پیکرش که مملو از جمعیت بود، نماز بخوانند.

وی ادامه داد: این زمانی بود که پلیس به ارتش بوینورد اطلاع داد و تجهیزات نظامی زیادی به خیابان حکیم شیروان آورد و اکثر مردم پراکنده شدند. آقای صبوری و حاج محمد ابراهیم ابراهیم پور نیز در آن روز دستگیر شدند. و نام من نیز در لیست شورشیان به ساواک داده شد.

توفیقی گفت: بدون اطلاع همه جا رفته بودم تا شاگردی بیاورم تا برای میت دعا کنم، پیکر شهید را به عبادتگاه کنونی بردیم و تشییع شد.

وی افزود: یک روز جمعه که مغازه ام تعطیل بود و برای کارهای کشاورزی به روستا رفتم، چند نفر از همسایه ها به من خبر دادند که شورشیان قصد آتش زدن مغازه شما را دارند اما مردم اجازه ندادند و کرکره و شیشه های مغازه شما را به آتش کشیدند. مغازه و تمام وسایل داخلش خرابه

این پدر شهید با بیان اینکه پس از پیروزی انقلاب در ایران بقایایی از سلطنت طاغوت و حتی شیروان وجود دارد، خاطرنشان کرد: پسرم علی یک شب پس از بازگشت از مسجد مورد حمله تعدادی ناشناس قرار گرفت و آنها پسرم را شکستند. بازو وقتی من و حاج حسن از مسجد دیگری برمی گشتیم، متوجه شدیم جوانی در پیاده رو افتاده است. نزدیکش که شدیم متوجه شدم پسرم علی است.

توفیقی گفت: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در خیابان ورزش 19 زندگی می کردم که در آن زمان یکی از کوچه های خالی از سکنه و خلوت بود به طوری که در آن قسمت فقط سه خانه وجود داشت که بقیه آن خیابان باغ بود. که خرابکاران برنامه ریزی کردند، برای حمله به خانه من و دفاع از خود، بشکه های 220 لیتری را از در بریدیم و داخل آن را با سنگ و آجر پر کردیم تا وقتی شخصی به خانه ما حمله کرد، سنگر حفر کنیم.

وی بیان می کند: خرابکاران شب قبل قصد داشتند به خانه من حمله کنند که آدرس منزل را از ما پرسیدند و از ترس ماندن فرار را ترجیح دادند.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید