چرا «جراحی اقتصادی» از پایین شروع شد؟ / بودجه نجومی نهادهای خاص همچنان پابرجاست

چرا «جراحی اقتصادی» از پایین شروع شد؟  / بودجه نجومی نهادهای خاص همچنان پابرجاست

روزنامه جمهوری اسلامی ادامه داد: دلیل دیگر این است که ادامه پرداخت یارانه به معنای ادامه دمیدن در کوره داغ تورم، زیان بزرگی که در یک دهه و نیم گذشته متحمل شدیم و نتیجه ای غیر از افزایش فقر و افزایش فاصله طبقاتی است. .نارید.

حامیان و خیرخواهان انتظار دارند که دولت به توصیه اقتصاددانان مستقل توجه کند و قبل از اینکه خیلی دیر شود در برنامه خود تجدید نظر کند.

اگر این بازنگری صورت نگیرد، کشور با مشکلاتی مواجه خواهد شد که ممکن است جبران ناپذیر باشد. کارمندان دولت نیز باید بدانند که با ابزار تبلیغاتی نمی توانند واقعیت ها را تغییر دهند و باید بدانند که گفتار درمانی جواب نمی دهد.

چرا «جراحی اقتصادی» از طبقات پایین شروع شد؟

خبرگزاری ایلنا نیز می نویسد: «نان آوران ده ها سال است که با پول نفت و فشارهای سیاسی، بدون کوچک ترین کمکی به تولید ملی و رونق کشور بر بودجه دولت آویزان شده اند. اینها نه تنها نادیده گرفته می شوند، بلکه به نظر می رسد هزینه این افراد و دستگاه های سربار را از جیب مردم می پردازند.

با ایجاد بودجه 1401 در بسیاری از زمینه ها تعدیل های انقباضی داریم که از جمله می توان به حذف ارز ترجیحی یا پیشنهاد دولت برای افزایش ده درصدی حقوق زیرمجموعه ها اشاره کرد که نمونه هایی از تلاش برای کاهش هزینه های دولت است. افزایش تک نرخی ارز یکی دیگر از شاخص های مهم در بودجه امسال است که ممکن است بخشی از کسری های ارزی خزانه را جبران کند. اما وقتی فقدان درآمد ارزی و کسری بودجه را به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر بپذیریم، باید بپذیریم که این جراحی و برش باید عادلانه در کل بدنه اقتصادی اعمال شود. بخش هایی از این تعدیل و انقباض را نباید مستثنی کرد.

علیرغم آزادسازی قیمت چهار کالای اصلی که طبق آمار رسمی و اخبار منتشر شده قیمت بسیاری از کالاها و خدمات مورد نیاز طبقات پایین جامعه را تحت تاثیر قرار داده و منجر به کوچک شدن توده مردم شده است، اما همچنان با بی نظمی زیادی مواجه هستیم. در برخی بخش ها؛ سران ارشد کشورها و نهادهای مختلف هنوز هم چنین حقوقی دریافت می کنند، به دلیل تحریم ها و بی پولی به خارج از کشور سفر می کنند و صاحب خانه های شرکتی لوکس هستند. هنوز پاداش‌ها و حق مشاوره، گاه خارج از کنترل و شفافیت، وجود دارد و بودجه بسیاری از نهادها در کشور توسعه‌طلب همچنان در حال بسته شدن است. شاهد غیرقابل انکار اتفاقی است که در جریان بررسی لایحه بودجه در مجلس رخ داد. در نهایت نمایندگان بودجه مجلس و زیرمجموعه های آن را ۵۹ درصد بیشتر از پیشنهادی دولت تصویب کردند.

در چنین شرایطی حسین حبیبی (عضو هیأت مدیره شورای عالی شوراهای اسلامی کشور) این جراحی اقتصادی را جراحی از پایین به بالا و فشار بر طبقات فرودست می داند و می گوید طبقات بالا در تعدیل و بریدن ناکام مانده اند. بودجه ها متأسفانه بار جراحی و تعدیل بر دوش کارگران و کارمندان افتاده است، کسانی که دستمزد ماهانه آنها قبل از آزادی حدود 50 درصد هزینه زندگی آنها بود، اما اکنون کاهش یافته است. چرا در این شرایط هیچ تلاشی برای شفاف سازی حقوق مدیران و کاهش مزایای نجومی آنها صورت نمی گیرد؟

ببینید بودجه / سهم برخی نهادها افزایش یافته است!

پاسخ به این سؤالات ساختاری را می توان با نگاهی اجمالی به ساختار و توزیع بودجه سال 1401 یافت. در این بودجه، مؤسسات ثروتمند و ثروتمندی که در شرایط تحریم و بحران کنونی تأثیر چندانی بر رشد ناخالص ملی ندارند، از افزایش بودجه و اعتبار بهره مند شده اند و در نتیجه به نظر می رسد «مشکلات دولتی» تنها بر رشد ناخالص ملی تاثیر گذاشته است. طبقات پایین؛ افزایش بودجه برخی از این مؤسسات واقعاً قابل توجه است. به عنوان مثال بودجه مجلس شورای اسلامی در سال جاری 156 درصد افزایش یافته است. پس از این سازمان، بودجه وزارت دادگستری با رشد 76 درصدی در رتبه دوم قرار دارد. بر اساس لایحه بودجه سال 1401; بودجه پیشنهادی دولت 3.6 تریلیون تن فولاد است که 2231 میلیارد تن آن مربوط به شرکت های دولتی و 1505 میلیارد تن برای منابع دولتی و هزینه های عمومی است. سهم شرکت ها و موسسات در بودجه عمومی همچنان بالاست.

در همین حال کارشناسان از «پره‌کردن حساب بودجه» به نفع کارمندان دولت انتقاد کرده‌اند. مقایسه تطبیقی ​​تغییرات بودجه 30 دستگاه منتخب دولتی و دولتی نشان می دهد که ارقام لوایح بودجه در مجلس برای برخی دستگاه ها حتی بیش از 100 درصد افزایش یافته است. همچنین ارقام بودجه مجلس و زیرمجموعه های آن حدود 59 درصد بیشتر از بودجه پیشنهادی دولت است.

تاریخ اقتصاد سیاسی ایران نشان می دهد که سهم دارایی های بودجه در اقتصاد همواره بیشتر از توده مردم بوده است و این برتری با ورود پول نفت به اقتصاد ایران بیشتر شده است. در اوایل دهه 1950، زمانی که درآمدهای نفتی ایران سر به فلک کشید و پروژه های عظیم بسیار کلیدی شدند، نابرابری در توزیع مبالغ کلان یکی از عوامل نارضایتی گسترده کارگران، کارمندان و حتی بازاریان بود. حتی سیاست های سختگیرانه کنترل بازار (مانند تشکیل گروه های اعتصابی از دانشجویان برای خرید و خرید) یا قانون ناتمام «از کجا آوردی» نتوانست این شکایات و انتقادات را کاهش دهد. به نظر می رسد سنت استفاده از اموال در دهه های اخیر بدون تغییر باقی مانده است و با شدت ادامه دارد. این سنت نابرابر نه تنها در زمان فراوانی، بلکه در زمان سختی (مثل تحریم های امروزی) همچنان حفظ شده است، به همین دلیل است که وقتی جراحی در میان است، تیغ به بودجه های کلان ثروتمندان و ثروتمندان نمی رسد، بلکه فقط توده مردم .. می شود قیچی.

فقط طبقات پایین تر هزینه جراحی را می پردازند

اما وقتی آمارهای رسمی نشان می دهد که بودجه دولت، مجلس و نهادهای ویژه در سال جاری بیش از 100 درصد افزایش یافته است، آیا باید جراحی اقتصادی از پایین به بالا شروع می شد؟ پاسخ مرتضی افگه (استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز) به این پاسخ «بزرگ نیست» است. این کارشناس اقتصادی گفت: دولت استدلال کرده است که ارز دولتی در وهله اول به هدف خود نرسیده و ثانیاً فقط تجار و ثروتمندان از آن سود برده اند. حالا معلوم شد که تصادفاً به هدف زده است، چون امروز که این ارز را گرفتند همه قیمت ها چند برابر شد. اینکه نمی‌خواهیم یا نمی‌توانیم برخی از واردکنندگانی را که حقوقی را تضییع کرده‌اند و نامشان از حساب‌ها و دفاتر ارزی دولتی برگرفته شده و در عوض قیمت میلیون‌ها نفر را افزایش داده‌اند، مجازات کنیم، اصولاً جراحی اقتصادی نیست زیرا جراحی. بدن بیمار، به قسمت های ناکارآمد و ناسالم بدن مراجعه می کنند، نه اعضای حیاتی که دارند، کارشان را به خوبی انجام می دهند.

افق ادامه می دهد: سوال اینجاست که آیا دولت می توانست با تدبیر و کندی بیشتر قیمت ها را کاهش دهد؟ اما نتیجه این است که دولت در باتلاق درآمدی به سر می برد و به جای حذف ردیف های اضافی بودجه و گذاشتن وعده های غذایی خارج از بودجه که کمکی به تولید نمی کند، ساده ترین راه را انتخاب کرده است.

وی در عین حال تاکید می کند که اقدامات جبرانی مانند یارانه کمک چندانی به اقشار پایین جامعه نمی کند. اولاً یارانه تنها بخشی از هزینه ها را جبران می کند و ثانیاً این ادعا که فقط چهار قلم کالا مشمول افزایش قیمت هستند، مبنای محکمی ندارد. این گفته نشانه بی اطلاعی از روندها و سازوکارهای اقتصادی است. چهار کالای گران قیمت مواد اولیه و زیرساخت سایر کالاها هستند. با این حال، راه حل اجرای سیاست های سازگاری با رویکرد حمایت از طبقات پایین بود. تنظیم باید شامل سطوح بالا در مرحله اول باشد. ابتدا باید بودجه نهادها و ارگان ها را قطع می کردند و سپس به سراغ تصمیم گیری های دیگر می رفتند.

جوایز نجومی و سفرهای خارج از کشور ادامه دارد

اخترشناسان دولتی و ثروتمندان همچنان به سودهای کلان ادامه می دهند. هنوز ده ها میلیون پاداش و سفر به خارج از کشور و خانه های مدیران شرکت ها وجود دارد. و همه این هزینه ها از بودجه عمومی کشور تامین می شود; شهید چمران، استاد اقتصاد دانشگاه اهواز در این باره می گوید: اصل کار کاهش این هزینه هاست؛ نان آوران ده ها سال است که بدون کوچکترین کمکی به تولید و رونق ملی کشور به دلیل پول نفت و فشارهای سیاسی، بودجه دولتی را نگه داشته اند. اینها نه تنها نادیده گرفته می شوند، بلکه به نظر می رسد هزینه این افراد و دستگاه های سربار را از جیب مردم می پردازند. در حالی که گاهی نیروهای حاکم بر اساس شایسته سالاری انتخاب نمی شوند و مولد نیستند. در نتیجه آنقدر ناکارآمد هستند که حقوق و پاداش می گیرند و خرج دولت و مردم می کنند. اما آنها همچنین در تعدیل ها و قیچی ها زنده می مانند و همچنان سودهایی را که برای تولید ناخالص داخلی به دست می آورند چندین بار به جیب می زنند.

کسانی که باید «تعدیل» می شدند، این کار را نکردند و مجبور شدند. جراحی اقتصادی به طبقات پایین برگشت و از میزهای آنها شروع کرد. در پایان این گزارش به سراغ کارگری می رویم که در رشت زندگی می کند و می گوید کار به جایی رسیده که امروز یک کارگر گیلانی دیگر نمی تواند برنج ایرانی سر سفره داشته باشد. حتی کارگرانی در سطوح دیگر که بیش از حداقل دستمزد دریافت می کنند.

پرویز زعیمی (رئیس انجمن صنفی کارگران ایران پوپلین در رش) ادامه می‌دهد: «با این تورم در هفته‌های اخیر، دیگر واقعاً توان زندگی را نداریم. افزایش حقوق لذتی زودگذر بود که یک فصل طعم شیرین آن را نچشیدیم. قیمت تمام کالاهای مجاز و غیرمجاز به سرعت در حال افزایش است. اخیرا خدماتی مانند تاکسی در شهری مانند رشت به شدت گران شده است. برای رسیدن به محل کار 20000 تن تاکسی و 20000 تن برای برگشت پرداخت کردم. برای اجاره آپارتمان سیار در رشت باید 200 میلیون تن پیش پرداخت و ماهانه 2 میلیون تن اجاره بها و سایر هزینه ها را پرداخت کنید. در واقع این رهایی به نفع سرمایه دار و به ضرر طبقه کارگر و طبقه ضعیف انجام شد. بگذارید یک مثال ساده بزنم؛ قبل از عملیات اقتصادی، نفت در رشت موجود نبود. به نظر می رسید که فروشندگان می دانستند که قیمت نفت افزایش خواهد یافت. انگار رانت اطلاعاتی را به سرمایه گذاران و دلالان داده بود تا نفت را در انبارها ذخیره کنند و یک ماه بعد آن را به قیمت بالا بفروشند. سوال من این است که چگونه این رانت اطلاعاتی به دست سرمایه گذاران می رسد. آیا محاسبه کرده اند که همین سرمایه داران و دلالان با واریز کالاها و سپس آزاد کردن آنها چقدر سود کرده اند؟ سود حاصل از این سیاست بار دیگر به جیب واسطه ها ریخته شده و ما همچنان بدشانس هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید