چرا دهه هشتاد در جامعه به حرکات اروتیک علاقه دارند؟

چرا دهه هشتاد در جامعه به حرکات اروتیک علاقه دارند؟

روز جدید :روزنامه شرق در یادداشتی به قلم کدیر باستانی، روزنامه نگار به تحلیل تحولات فرهنگی اجتماعی دهه 80 پرداخته است.

* نمی دانم تا به حال برخورد کرده اید یا نه، چند وقتی است که صحنه های غیرعادی روابط دختر و پسر را در مکان های عمومی در اماکن عمومی شهر می بینم. حرکات اروتیک که مخصوص تنهایی و پستو است و با بی توجهی به رهگذران و عاشقان و عاشقان به کار خود مشغولند. شايد علت اين پديده اجتماعي در انفعال حكومت و عدم راهكار – به عام ترين معنا – براي نيازهاي فطري و فطري جوانان و تاكيد بر امر به معروف و نهي از منكر و لزوم فراهم كردن بستر براي تدريجي باشد. شورش نسل جدید

* گسترش ارتباطات زمینه را برای تغییر در دامنه روابط انسانی از جمله روابط شخصی فراهم کرد. در گذشته فاصله بین سن بلوغ و زمان ازدواج چندان زیاد نبود و خانواده ها با کنترل اجتماعی این روابط قبل از ازدواج را تنظیم می کردند. با پیشرفت صنعتی و تغییرات بزرگ در زندگی بشر، همه چیز تغییر کرد. فاصله بلوغ تا ازدواج بیشتر شد و روابط دختر و پسر دستخوش تغییرات زیادی شد. در ایران، این تغییرات در تضاد جدی با الگوی حکومتی است و همین امر باعث شده خانواده ها، جوانان و سرپرستان با چالش های انکارناپذیری مواجه شوند که به مرور زمان بیش از پیش نگران کننده شده است.

* در کشورهای دیگر معمولا دولت ها کاری به زندگی خصوصی مردم ندارند و درگیر امور حکومتی هستند. مدل خاصی از زندگی انسان را معرفی کرده ایم تا جامعه از این الگو راضی باشد. ما معتقدیم که رویه حقوقی ما پویا است و به هر نیاز انسانی – در هر موقعیت و در هر زمان پاسخ می دهد.

* در حال حاضر راهکار ما برای رفع نیازهای جوانان چیست؟ ما معمولاً ازدواج را به عنوان یک تصمیم در میان جوانان قرار می دهیم، اما می دانیم که شرایط مهیا نیست و اکثر جوانان فرصتی برای برآورده شدن نیازهای خود برای لحظه ازدواج ندارند. طبق آمار رسمی، میانگین سن ازدواج پسران حدود 30 سال و برای دختران 25 سال است. یک پسر و یک دختر حداقل 15 سال بین نیاز و ازدواج فاصله دارند. برای این دوره چه برنامه ای داریم؟

* توصیه کلی ما به جوانان این بود که ساکن شوند و ازدواج کنند، اما به مرور این توصیه ها برای نوجوانان و جوانانی که زندگی در جامعه جدید را تجربه می کردند جواب نداد. به همین دلیل متفکران دینی ما راه حل ازدواج موقت را مطرح کردند. همچنین شهید مطهری، هاشمی رفسنجانی و شهید بهشتی طرح هایی را برای ساماندهی این موضوع مطرح کردند، اما ازدواج موقت و طرح های دیگر به دلیل اینکه مضرات آنها بیشتر از منافعشان بود، با مخالفت های شدیدی مواجه شد. به همین دلیل در لیست طرح های بی نتیجه و خاموش ماند.

* برخی معتقدند این تحول نتیجه تقلید از غرب است اما نسبت دادن این تحولات به توطئه غربی ها فرافکنی و نادیده گرفتن مشکل و عوامل آن است. راه حل ما برای جوانان چه بود؟ ما واقعا نمی توانستیم راه حلی ارائه دهیم. همچنین می دانیم که استحباب به تقوا، روزه، دوری از وسوسه، ازدواج موقت و امثال آن راه حل های پسندیده ای نیست.

* رویکردهای جوانان نسل جدید تغییر کرده و نگرش متفاوتی نسبت به زندگی و روابط انسانی دارند. شاید اگر فضای عمومی در زندگی خصوصی مردم دخالت نمی کرد، شاهد چنین شلختگی و لاپوشانی نبودیم و یا این مشکلات به مسئولین نسبت داده نمی شد. به عنوان مثال ممنوعیت استفاده از خانه ها و هتل ها بدون اسناد حریم خصوصی است.

* در ایران امروز، تحولات درون زا باعث شده است که دختر و پسر از گفتن خواسته ها و روابط خود خجالت نکشند و آشکارا از سنت ها انتقاد کنند. کاهش و کاهش نرخ زاد و ولد تا حد زیادی به دلیل این نگرش است که مردم می خواهند به جای فداکاری برای فرزندان خود، سعی کنند از زندگی حداکثر استفاده را ببرند.

* از منظر جامعه شناسی، مسئله نسل جدید را باید از منظر تحولات فرهنگی بررسی کرد. شاید مشکل اصلی شکست سیاست گذاری فرهنگی در حوزه جوانان باشد. زیرا عملکرد دولت در حوزه های سیاست گذاری عمومی با ناکارآمدی قابل مقایسه است. از طرفی در ایران ما اخلاق فردی و اجتماعی همواره مطابق آموزه های دینی بوده است.

* در چنین شرایطی با فروپاشی و ناکارآمدی سیاست های عمومی در عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و… آموزه های اخلاقی خود به خود از حوزه فردی و اجتماعی محو می شود. همه اینها در حالی است که جامعه نیز در معرض محصولات فرهنگی جهانی قرار دارد و سعی می کند با مصرف این محصولات خود را به روز و جهانی شده نشان دهد.

* در این میان، عملکرد ناکارآمد و غیرقابل قبول دولت در عرصه سیاست گذاری عمومی، ضمن ایجاد زمینه برای کنار گذاشتن اخلاق فردی و اجتماعی – که در ایران دین است – در نقش تسهیل کننده پذیرش فرهنگ جهانی – غرب – ظاهر می شود. با نسل جدید و تحولات فرهنگی، به ویژه در نسل جدید، شتاب می گیرد و تبدیل به چیزی می شود که پیش از این در واژگان فرهنگی ایران و اسلام جایی نداشت. به نظر من، این شرایطی است که شکست سیاست فرهنگی در آن رخ داده است.

* با احترام متولیان باید اجازه دهند جامعه شناسان و کارشناسان اجتماعی وارد شوند و تا دیر نشده راه حل خرد جمعی ارائه دهند. همه ما در یک کشتی نشسته ایم و پدیده های اجتماعی را نادیده می گیریم، دوری از واقعیت، خودفریبی و توهمات بیهوده شرایط را برای همه ما پیچیده تر می کند. آنها آینده سازان کشور ما هستند و پشت کردن به مسائل و مشکلات آنها و پافشاری بر اشتباهات گذشته و ابراز عقاید از پیش تعیین شده منجر به افزایش تقابل نمی شود. به فکر آینده این مال و ملت باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید