چه چیزی پشت کاهش صندوق های بازنشستگی وجود دارد؟

چه چیزی پشت کاهش صندوق های بازنشستگی وجود دارد؟

آیا افزایش سن بازنشستگی با کاهش خروجی سازمان تامین اجتماعی می تواند نقش بسزایی در حل بحران صندوق بازنشستگی داشته باشد یا خیر؟
تأثیری خواهد داشت، اما تأثیر قابل توجهی نخواهد بود. بحران در صندوق های بازنشستگی آنقدر زیاد است که با افزایش سن بازنشستگی حل نمی شود.
حل بحران با این سرمایه ها در دست دولت است. دولت باید از برداشت های میلیاردی میلیاردی غیرقانونی، نامشروع و بی رویه خود از این منابع جلوگیری کند.
فعلا باید از فرار از بیمه جلوگیری کرد. در اکثر شرکت ها ارتباط خوبی بین این دو حرفه وجود ندارد و تامین اجتماعی متوجه فرار از بیمه نمی شود. اگر این منابع قابل برگشت باشد، ورودی تامین اجتماعی و خروجی آن یکسان خواهد بود.
تامین اجتماعی منابع گسترده ای در اختیار داشت که نیاز به سرمایه گذاری و ایجاد شغل داشت. باید توجه داشته باشیم که این مجموعه مربی بر اعضای خود ندارد.
بیمه شدگان سال هاست که بیمه پرداخت می کنند و باید به فکر روزی می افتادند که سازمان بیمه گر موظف به انجام تعهدات خود در قبال مستمری بگیران باشد. انتخابات مجلس نزدیک است، حالا به کسانی که نماینده مردم هستند این فرصت داده شده است که پشت تریبون بایستند و در این موضوعات صحبت کنند تا در انتخابات کلاه نمدی به دست بگیریم. در چنین فضاهای احساسی، تاییدیه های خام و آزمایش نشده ارائه می شود. ای کاش مجلس تصمیمی آگاهانه می گرفت. دلایل ارائه شده برای افزایش سن بازنشستگی با این تصمیم سازگار نیست. این مصوبه نمی تواند با بحران صندوق بازنشستگی مقابله کند. بحران صندوق های سرمایه گذاری یک بحران بزرگ است. اگر این تصمیم برای رسیدگی به مشکلات پیش روی صندوق ها گرفته شده است، باید گفت که سهم این مصوبه به درستی محاسبه نشده است.

گفته می شود امید به زندگی ایرانیان افزایش یافته و بر این اساس ممکن است سن بازنشستگی افزایش یابد. شما در مورد آن چه فکر میکنید؟
امید به زندگی یک شاخص آماری است. زمانی که مبنای آماری صحیح نباشد، باید شاخص را زیر سوال برد. افزایش امید به زندگی در بین ایرانیان و تصمیم دولت برای افزایش سن بازنشستگی مرجعی است که از آمار برای اثبات صحت آن استفاده می کند. سال هاست که میل به بچه دار شدن در ایران کاهش یافته و در نتیجه تمایل به ازدواج در بین جوانان نیز کاهش یافته است، بنابراین جمعیت میانسال و سالمند کشور روز به روز در حال افزایش است. در ساختار تامین اجتماعی، جمعیت بیمه شده به سمت سالمندی حرکت کرده اند، پوشش کاذب سالمندی برجسته است که وزن آنها را در تحلیل های آماری نشان می دهد. در این میان برخی از مسئولان علاقه مند به آمار و کمیت از این وضعیت سوء استفاده می کنند و گاه اعلام می شود که سلامت، رفاه و تغذیه را ارتقا داده ایم، امید به زندگی ایرانیان افزایش یافته و امید به زندگی به 76 سال می رسد. آنها این کار را انجام می دهند. متاسفانه نتیجه این آمار و درک نادرست از وضعیت جمعیت ایران به تصمیماتی ختم می شود که مبنای درستی ندارد. دولت و مجلس توانمند نیستند، ناآگاهی مولفه های اجتماعی و اقداماتی که ایجاد می شود بر بسیاری از تصمیمات دولت و مجلس سایه افکنده است. چند دهه است که حوزه تصمیم گیری با رفتار پوپولیستی تصمیمات خود را اجرا کرده است. اگر دستگاه کارشناسی دولت با مطالعه به نتیجه ای رسیده و بر اساس آن تصمیم گرفته است، باید با افتخار از تصمیم و برنامه خود دفاع کند. بنا به دلایلی از جمله ابهام در منشأ و دلایل تصمیمات معمولاً شاهد این هستیم که مردم از هدف تصمیمات و برنامه ها مطلع نمی شوند و جامعه در برابر اقدام انجام شده در مرحله اجرا قرار می گیرد. امروز دولت و مجلس می گویند: امید به زندگی در کشور زیاد شده و 60 ساله زیاد داریم، سن بازنشستگی را بالای 30 سال برسانیم! تنها مولفه ای که به تصمیم گیرنده امکان اجرای چنین ایده ای را می دهد، افزایش امید به زندگی است؟! اگر مسئولان تهران از اقدامات دولت فرانسه الگو گرفتند، باید به شاخص رفاه اجتماعی در این کشور اروپایی نگاه کنند!

منابع و هزینه های صندوق های بازنشستگی با هم تضاد دارند و تصمیمات دولت را راه حل نمی بینید. چرا تامین اجتماعی به اینجا رسید و راه حل مشکلات این قشر چیست؟
دولت محمود احمدی نژاد آسیب های زیادی به کشور وارد کرد، یکی از آسیب ها به تامین اجتماعی بود که تا امروز این سازمان را با مشکل مواجه کرده است.
متاسفانه دولت آقای رئیسی مسیر احمدی نژاد را دنبال می کند. در دولت نهم و دهم یکسری صندوق های ورشکسته به صندوق تامین اجتماعی تحمیل کردند و این صندوق بدون سهم کافی سنگین شد و امروز عمل به تعهداتش در قبال بازنشستگان جای سوال دارد. اگر برنامه هفتم هم ادغام صندوق های بازنشستگی و سیاست های مشابه را دنبال کند، قطعا دود این تصمیمات به چشم تامین اجتماعی خواهد رفت و این قشر باید پاسخگوی تبعات این تصمیمات باشند. دولت پهلوی قبل از انقلاب نگاه شخصی به صندوق رفاه داشت. در عین حال در مواقع مختلف از صندوق اجتماعی خارج شد اما بازگردانده شد. سازمان تامین اجتماعی زمانی از مسیر اصلی و صحیح خود منحرف شد که صندوق بین نسلی، صندوق غیرانتفاعی و صندوق حقوقی; به دست محمود احمدی نژاد و تیمش افتاد و به وزارت کار سپرده شد. شد وزارت کار، رفاه اجتماعی و تامین اجتماعی، اما پولی که کارگر از حقوق ماهیانه خود به دولت می دهد چه؟! جایگاه انباشت سرمایه در این مجموعه حقوق کارگر و حقوق کارفرماست، چرا باید این مجموعه به دولت واگذار شود؟! ورود تامین اجتماعی به یک اداره دولتی این مجموعه را کارفرما کرد. امروزه تامین اجتماعی مالک هلدینگ شستا، بزرگترین هلدینگ سرمایه گذاری در خاورمیانه است. بررسی صندوق حق الناسی به چشم دولت تبدیل شده و منافع بیمه گذار و پس انداز و آینده او را در پیچ و خم تصمیمات دولت قرار داده است. دولت امروز فکر می کند به بیمه شدگان لطف کرده است، اما دولت در منابعی که متعلق به خودش نیست دخالت می کند. این غیرقانونی و غیرقانونی است. تقاضای سهام وجود دارد و هیات مدیره، هیات امنا و هیات مدیره کانون های بازنشستگی با دخالت دولت انتخاب می شوند. مشکلات بیمه گر و تامین اجتماعی از همان روزی شروع شد که آن سیستم مورد توجه محمود احمدی نژاد قرار گرفت و از تامین اجتماعی برای منافع سیاست های پوپولیستی خود استفاده کرد. در همان دوره رئیس جمهور گفت که این یا آن گروه و مجموعه و سهم دولت را بیمه کنید، اما این سهام هرگز پرداخت نشد و نباید از ابتدا پرداخت می شد. تامین اجتماعی به صندوقی برای تامین آرای کاندیداها تبدیل شده است، در برخی از انتخابات پولی از این مجموعه خارج شده که هیچ گاه برنگشته است. تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی در زمان سعید مرتضوی به کجا رسید؟! پول خرج شده در آن زمان هنوز برنگشته است. مدل دریافت حق بیمه در تامین اجتماعی مدل متفاوتی است. 7 درصد کارگران و 3 درصد کارفرمایان بیمه می پردازند اما در سایر صندوق ها اینطور نیست. ادغام بیمه آینده خطرناکی را برای تامین اجتماعی ایجاد می کند. متأسفانه نه دولت و نه مجلس بدنه متخصص و با بصیرت ندارند. هر دو مجموعه نگاه سیاسی و جناحی دارند. آنها کاری به آینده بازنشستگان و کارگران ندارند. در این جبهه، عدم آگاهی و اشراف به موضوع تامین اجتماعی وجود دارد. تامین اجتماعی مقوله ای است که برای حل مشکلات خود نیازمند نمایندگان فنی و قانونی و بستری دموکراتیک است.

دیدگاهتان را بنویسید