خبرگزاری موج گزارش می دهد؛
«وزارت خزانه داری آمریکا به تازگی از انفجار بحران بدهی این کشور به رقم بی سابقه 33 تریلیون دلار صحبت کرده است. موضوعی که انگیزه های منفی و ناامیدکننده ای را به اقتصاد آمریکا و البته ایده هژمونی جهانی این کشور ارسال می کند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری موج
، وزارت خزانه داری آمریکا اخیرا در بیانیه ای اعلام کرد که حجم بدهی ملی دولت آمریکا به رقم تاریخی 33 تریلیون دلار رسیده است. عددی که در کل تاریخ اقتصاد آمریکا بیسابقه است و انگیزههای نگرانکنندهای را با تمرکز بر پیامدهای مخرب این مشکل برای اقتصاد این کشور ارسال میکند. در همین راستا چندی پیش جانت یلن، وزیر خزانه داری آمریکا نسبت به تشدید چشمگیر بحران بدهی در این کشور هشدار داد و تاکید کرد که باید به این موضوع رسیدگی شود.
در عین حال، بسیاری از ناظران و تحلیلگران اقتصادی خاطرنشان کردهاند که بیتفاوتی دولتهای مختلف آمریکا به معضل بحران بدهی این کشور باعث شده است که این بحران و چالش سال به سال قویتر و بزرگتر شود و راهحل آنها نیز بسیار بیشتر شود. -سخت . در شرایط کنونی هیچ چشم انداز روشنی وجود ندارد که دولت فعلی آمریکا برنامه مشخصی برای مقابله با بحران بدهی در این کشور داشته باشد.
اما بحران بدهی آمریکا و تعمیق آن دو پیامد مهم و محوری برای این کشور دارد.
اولینادامه این بحران در نوع خود مشکلات اقتصادی دولت مرکزی آمریکا را عینیتر و در قالب هزینههای دولت آشکار میکند. در این راستا، دولت آمریکا روز به روز با چالش های جدی تری در زمینه سرمایه گذاری برای توسعه زیرساخت های این کشور یا بهبود در حوزه های مختلف اقتصاد آمریکا مواجه است.
دلیل این مشکل این است که فشار بحران بدهی آمریکا بر بودجه این کشور به میزان قابل توجهی افزایش می یابد و دولت آمریکا را چاره ای جز خط کشی بر بسیاری از برنامه های توسعه و زیرساخت خود باقی نمی گذارد. البته در سالهای اخیر دولتهای مختلف آمریکا تلاش کردهاند به نحوی از بحران بدهیهای عمومی آمریکا چشمپوشی کنند، اما ادامه این روند دیگر ممکن نیست و آمریکا را با واقعیت تلخی مواجه خواهد کرد.
دومین بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل راهبردی در سال های اخیر تاکید کرده اند که دالان های قدرت در نظام بین الملل در حال تغییر است و باید منتظر افول هژمونی غرب و به ویژه دولت آمریکا و متعاقب آن ظهور قدرت های شرقی باشیم. . مشکلی که پیامدهای عینی خود را در اقصی نقاط جهان نشان داده است. اکنون در شرایط کنونی، تعمیق بحران بدهی های حاکمیتی آمریکا به یکی از بازتاب های افول هژمونی غرب تبدیل شده است.
فراموش نکنیم که جهان غرب سال هاست با تکیه بر توان اقتصادی خود تلاش می کند خود را به عنوان الگوی جهانی معرفی کند. اما انفجار بحران بدهی در آمریکا و البته آشکار شدن مظاهر عینی بسیاری از مشکلات اقتصادی در سایر کشورهای غربی مانند انگلیس، فرانسه و آلمان بسیاری را در صحت جهان بینی و گفتمان اقتصادی غرب زیر سوال برد. در عین حال توجه ویژه به مدل ها و مدل های جدید رشد و توسعه اقتصادی معکوس شده است.
سوالی که به خودی خود ضربه مهلکی به اندیشه هژمونی غرب و به طور مشخص به هژمونی آمریکا در عرصه نظام بین الملل تلقی می شود.