از فروردین 1401 تاکنون ارزش پول ملی به نصف کاهش یافته است

از فروردین 1401 تاکنون ارزش پول ملی به نصف کاهش یافته است

چالش های مدیریتی در اقتصاد و سیاست خارجی اقتصاد کشور را با بحران مواجه کرد. نگاه غرب ستیزانه و عدم تعامل با دنیای غرب به امید استفاده از پتانسیل شرق، نه تنها بهبودی در اقتصاد ایجاد نکرد، بلکه در دو سال اخیر وضعیت را بسیار بدتر از گذشته کرد. انتظار مردم از توافق و آزادسازی مقدار کمی ارز نیز بازار را در حالت تعلیق نگه می دارد و احتمالاً منجر به رکود شدید می شود.

مهدی پازوکی، کارشناس اقتصادی در این باره گفت: به نظر من مشکل اصلی اقتصاد و دولت ایران این است که سیستم مدیریت امور کشور را اداره نمی کند. یعنی ما حکمرانی خوبی نداریم. اگر نظام تدبیر بر امور حاکم باشد، هم سیاست های داخلی در راستای منافع ملی اتخاذ می شود و هم سیاست های خارجی به خوبی پیش می رود.

وی افزود: اکنون دو مشکل ما این است که در همه جای دنیا سیاست خارجی در خدمت توسعه اقتصادی کشور است. در ایران اقتصاد وابسته به سیاست است. با این دو میلیارد دلار و آزاد شدن ارز در عراق، قطر و کره، مشکل اقتصاد ایران حل نمی شود و ما روزانه متضرر می شویم.

باید سیاست تعامل با جامعه جهانی به ویژه غرب را در دستور کار قرار دهیم. امروز طبق سند چشم انداز قرار است شاگرد اول آسیای جنوب غربی باشیم، اکنون 2 سال از پایان این سند فاصله داریم و نه تنها شاگرد اول نشدیم، بلکه فاصله ما با کشورهای منطقه مناطقی مانند قطر، عربستان سعودی، امارات، ترکیه و آذربایجان بسیار افزایش یافته است. در نتیجه نمی توانید با شعار کشور را جلو ببرید. ابتدا باید سیاست خارجی اصلاح شود. امروز اگر شرکت‌های آمریکایی در صنعت نفت ما سرمایه‌گذاری کنند، به ضرر دشمنان ملت ایران است، اما مسئولان ما این را درک نمی‌کنند و فکر می‌کنند رابطه با آمریکا به معنای تسلیم شدن است.

وی در ادامه درباره نیاز کشور به سرمایه گذاری و فناوری افزود: اکنون در صنعت نفت به سرمایه گذاری و فناوری نیاز داریم. اما کسی نیست که این کار را برای ما انجام دهد. ما حتی یک بشکه LNG صادر نمی کنیم اما قطر که یک سوم استان هرمزگان ما است سالانه ده ها میلیارد دلار LNG صادر می کند. روسیه و چین فناوری لازم برای انجام این کار را ندارند، اما ما باید از توتال، شل و غیره استفاده کنیم. یکی از دلایلی که پوتین توانست در اواخر دهه 1990 به یک قهرمان ملی تبدیل شود، فناوری غربی بود. ما باید از نخبگان استفاده کنیم.

پازوکی همچنین گفت: مردم کوچه و خیابان بهتر از مدیران ما مشکلات را درک می کنند. حالا کسانی که در رتبه های 4 و 5 هستند مسئولیت را بر عهده گرفته اند، آنهایی که یک روز مدیر و کارشناس نبودند به صفر کیلومتر از دانشگاه امام صادق(ع) رسیده اند. در حالی که یکی از مزیت های ایران داشتن نیروی کار تحصیل کرده و کارآمد است. دولت می تواند از فارغ التحصیلان دانشگاه شریف و تهران استفاده کند، اما متأسفانه تفکر سابق حاکم است. اعضای ستاد ریاست جمهوری را نگاه کنید، همه روی کار آمدند، معاون رئیس جمهور فردی شد که در سطح استانداری نبود. این رفتارها نتایج بسیار منفی دارد. مشکل ما دیدگاه مدیریتی است. اگر به رئیس 40 سال پیش بانک مرکزی نگاه کنید، قطعا از رئیس فعلی قویتر است. اکثر وزرا نسبت به 40 سال پیش در دولت میرحسین موسوی عقب مانده اند. جوانانی که تیم فوتبال نیستند باید از علم جوان استفاده کنیم.

سپس این کارشناس اقتصادی درباره تاثیر بهبود روابط با کشورهای مختلف به جای ابرقدرت ها گفت: آقای رئیس جمهور اکنون به کشورهای آمریکای لاتین رفتند و آن کشورهایی که سفر کردند حتی نیمی از تجارت دنیا را ندارند. فرض کنید 200 میلیون دلار، رابطه ما با آنها یک میلیارد دلار می شود. هیچ اتفاقی نمی افتد! می بینید که چرا عمان، ارزش پولی آن اینقدر افزایش یافته و ثبات بالایی دارد. ارزش پول ملی ما را می بینید. از فروردین 1401 تا کنون ارزش پول ملی در این دولت ضدغربی به نصف کاهش یافته است. اگر رئیس جمهور اصلاحات اساسی در ساختار حاکمیتی کشور انجام ندهد، اقتصاد با این روش های سنتی بهبود نمی یابد.

پازوکی در خصوص تاثیر برجام و ارزهای آزاد شده در رونق اقتصادی گفت: با کم و زیاد کردن اعدادی که از کره 7 میلیارد می خواهیم مشکل حل نمی شود و… باید به جایگاه واقعی خود برگردیم، دنبال ملی باشیم. منافع از هر جهت؛ ما نه دشمن دائمی داریم و نه دوست دائمی. اکنون سیاست با عربستان سعودی بسیار خوب است و باید آن را ادامه دهیم. بن سلمان در پاریس است، وزیر امور خارجه اش به تهران می آید، یعنی با وجود اینکه قراردادی به ارزش 500 میلیارد دلار با چین بسته است، رابطه با آمریکا را رها نکرده است.

اگر روابط خوبی با غرب داشته باشیم، کیفیت روابط ما با شرق افزایش می یابد. اکنون 65 درصد تجارت جهانی به دلار است، دلار به اضافه یورو بیش از 90 درصد تجارت جهانی است. چرا باید خودمان را از چنین بازاری محروم کنیم؟ ویتنام در اواخر دهه 1960 بیش از یک میلیون نفر را کشت و آمریکا در آنجا مرتکب جنایات شد، اما امروز نرخ رشد اقتصادی ویتنام دو رقمی است و بزرگترین بازار آن آمریکا است. ویتنام که در آن میلیون ها نفر کشته شدند، به این نتیجه رسید که باید با آمریکا تجارت کند، در حالی که آمریکا حتی یک هزارم جنایات ویتنام را در ایران مرتکب نشده بود.

دیدگاهتان را بنویسید