محسن هاشمی: میزان کاهش ارزش پول ملی از دوره قاجار تا ابتدای دولت سیزدهم کمتر از میزان کاهش در این دو سال بوده است.

محسن هاشمی: میزان کاهش ارزش پول ملی از دوره قاجار تا ابتدای دولت سیزدهم کمتر از میزان کاهش در این دو سال بوده است.

محسن هاشمی رفسنجانی نوشت: دولتی که هدفش افزایش ارزش پول ملی بود، در انتخابات دلار را ۲۳ هزار تومان دریافت کرد و هنوز به سال دوم نرسیده، دلار آزاد به حدود ۵۰ هزار تومان رسید. کاهش ارزش پول ملی از دوره قاجار تا آغاز دولت. سیزدهم کمتر از کاهش آن در این دو سال.

محسن هاشمی رفسنجانی در روزنامه اعتماد نوشت: رهبر معظم انقلاب امسال را سال محدود کردن تورم و رشد تولید نامیدند و پیامد آن این است که آقای رئیسی که اتفاقاً تک رقمی بودن تورم را یکی از وعده های انتخاباتی خود قرار داده است. در اواسط ریاست جمهوری دستور سخت گیرانه تری به برنامه کنترل تورم از سوی نهادهای اقتصادی صادر شد. امیدواریم تا قبل از دوره چهارساله وی برنامه کنترل تورم واقع بینانه تهیه شود تا وعده های تبلیغاتی دوره بعد بدون حمایت و برنامه نباشد.

بررسی اسامی نوروز در 14 سال اخیر نشان می دهد که در 12 سال از 14 سال گذشته شعارها اقتصادی و در 5 سال اخیر به تولید اختصاص یافته است اما مشکل اقتصاد و تولید کشور است. حل شد؟ 1390: جهاد اقتصادی، 1391: تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی، 1392: حماسه سیاسی و اقتصادی، 1393: اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و حکمرانی جهادی، 1395: اقتصاد مقاومتی; اقدام و عمل، 1396: اقتصاد مقاومتی، تولید – اشتغال، 1397: حمایت از کالای ایرانی، 1398: رونق تولید، 1399: جهش تولید، 1400: تولید. Props, de-obstructions, 1401: Manufacture; دانش مبتنی بر، ایجاد شغل، 1402: کنترل تورم، رشد تولید.

در طول این 14 سال، سه دولت مختلف بر ایالت حکومت کرده اند، اما رشد کلی اقتصادی و رشد تولید ناخالص ملی تقریباً ناچیز بوده است. پس چه مشکلی وجود دارد که حتی با تأکید بر قدرت عالی دولت، عملاً اتفاق مهمی در اقتصاد رخ نمی دهد و رؤسای جمهور، وزرا و حاکمان با صدور دستوراتی ظاهراً بر تحقق این شعارها تأکید می کنند، اما متأسفانه تاکید بر روی کاغذ باقی می ماند و به واقعیت اقتصاد منتقل می شود، این اتفاق نمی افتد و مردم آن را احساس نمی کنند. باید پذیرفت که بهبود اقتصاد مستلزم تحول و اصلاح در ادبیات و روش مدیریت است.

مدل‌های اقتصادی موفق در همه کشورهای جهان که رشد اقتصادی تک رقمی و تولید و تورم را تجربه کرده‌اند بر چهار اصل استوار است:

اول: رقابت در اقتصاد که با وجود دولت و نهادها امکان پذیر نیست.

دوم: کوچک شدن اندازه دولت و مدیریت برای کاهش هزینه های عمومی.

سوم: تنش زدایی در سیاست خارجی برای جذب سرمایه گذاری خارجی و کاهش فرار سرمایه و تسهیل ارتباطات مالی و صادرات و واردات فناوری و مواد اولیه.

چهارم: ایجاد امنیت و ثبات در فعالیت های اقتصادی داخلی و رفع مداخلات و انحصارات قانونی و فراقانونی.

حال اگر به روند اقتصادی کشور در دو دهه اخیر نگاه کنید، متأسفانه اکثر آنها برخلاف تمام 4 اصل فوق عمل کرده اند و امروز نتیجه آن کاهش تولید و افزایش تورم است و با این توصیف طرح هایی مانند بهره وری نیز بستری برای بومی سازی بیشتر و بیشتر است.این به اقتصاد تبدیل می شود.

در عمل نمی توان سیاست های انبساطی و تورمی را اعمال کرد و انتظار داشت که نرخ تورم به خودی خود کاهش یابد، مگر اینکه با دستکاری سبد تورمی و فشار بر مرکز آمار یا بانک مرکزی، عدد تورم اعلامی به صورت کاذب کاهش یابد.

یکی از اقدامات تورم زا افزایش میزان بدهی بانک ها به بانک مرکزی است که به رشد بی سابقه 300 هزار میلیارد تومانی (همت) رسید و به نظر می رسد فشار بر سیستم بانکی برای پرداخت دستورات بیش از بیش از بیش از حد مجاز باشد. اعتبار بانک یکی از دلایل این اقدام است که در خصوص پرداخت رتبه معلمان تلویحاً اعلام شد که بخشی از آن از محل اعتبارات بانک ملی بوده است.

در شرایطی که بی ثباتی در ارزش پول ملی وجود داشته باشد، طبیعتا سرمایه گذاری مولد در اقتصاد صورت نمی گیرد و نقدینگی به سمت بازارهای غیرمولد مانند ارز، طلا و سفته بازی سرازیر می شود و منجر به افزایش تورم و کاهش آن می شود، از این دست اقدامات زیاد است. در خروجی، یعنی دو سوالی که مدیریت برعکس نامید.

حالا دولت باید بگوید سیاست واقعی خود در مورد ارزش پول ملی چیست؟ با این همه تبلیغات تخریبی علیه نرخ ثابت ارز که تحت عنوان دلار جهانگیری انجام شد، چرا دوباره بر نرخ ثابت تاکید می شود اما هفت برابر بیشتر یعنی. دلار 28 هزار تومانی و برخلاف سیستم چند تعرفه ای یعنی ارز قراردادی و ارز آزاد 50 هزار تومانی؟

دولتی که هدفش افزایش ارزش پول ملی بود، در انتخابات دلار را 23 هزار تومان گرفت و هنوز به سال دوم نرسیده، دلار آزاد به حدود 50 هزار تومان رسیده است، یعنی. کاهش ارزش پول ملی از دوره قاجار تا اوایل دولت سیزدهم کمتر از دو سال است و با این روش مستمر کاهش ارزش پول ملی که اقتصاددان می تواند قول بدهد. برای محدود کردن تورم و افزایش تولید؟

به نظر می رسد اگر دولت و سایر قوا و نهادهای نظام اراده ای برای تحقق اهداف اعلام شده داشته باشند، باید در رویکردها و کارکردهای خود تجدیدنظر اساسی کنند و به طور خلاصه از آنچه تاکنون انجام داده اند، که مجموعه ای است، دست بردارند. کاهش تنش های داخلی و خارجی، هزینه ها، ثبات در تصمیم گیری ها، حمایت از سرمایه گذاری، ایجاد امنیت اقتصادی در دستور کار است و تنها در این شرایط می توان امیدوار بود که برنامه های اقتصادی رهبر انقلاب ذره ذره محقق شود.

دیدگاهتان را بنویسید