محسن هاشمی: الان مردم در رنج هستند اما معیشتشان در مشکل است/ امیدوارم رویکرد پیشنهادی آیت الله هاشمی دیده شود تا مردم اینقدر تحت فشار نباشند؛ آنها همچنین مبارزه با افراط گرایی را دنبال کردند

محسن هاشمی: الان مردم در رنج هستند اما معیشتشان در مشکل است/ امیدوارم رویکرد پیشنهادی آیت الله هاشمی دیده شود تا مردم اینقدر تحت فشار نباشند؛  آنها همچنین مبارزه با افراط گرایی را دنبال کردند

متن کامل سخنرانی محسن هاشمی رفسنجانی در مراسم ششمین سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی به شرح زیر است:

من ابتدا میلاد حضرت فاطمه سلام الله علیها مادر امام خمینی را گرامی می دارم و همچنین شهدای انقلاب به ویژه سپهبد سلیمانی را که در سالگرد شهادت ایشان نیز هست گرامی می داریم.

در ششمین سالگرد رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی شاهد شرایط بسیار سخت و ویژه ای در کشور هستیم که شاید بیش از هر زمان دیگری نیازمند عقلانیت در حکومت داری باشیم و عدم حضور آیت الله هاشمی به عنوان نماد عقلانیت در حکومت داری است. قوی تر از همیشه احساس کرد

یکی از ارکان عقلانیت در حکمرانی به معنای سنجش، تعادل و توازن در تصمیم گیری برای جامعه است، عقلانیت ایجاب می کند که تصمیمات بر اساس محاسبات هزینه و فایده و تامین منافع اجتماعی و منافع ملی اتخاذ شود.

قبل از انقلاب و در دوران مبارزه، سه رویکرد اصلی به حکومت را در میان انقلابیون دیدیم.

رویکرد اول که می توانیم آن را رویکرد ایدئولوژیک بنامیم، رسالت انقلابی و عقیدتی را اولویت اول می داند و معتقد است که آرمان ها باید به هر قیمتی محقق شود. شاید بتوان در جهان اسلام، سید قطب را نظریه پرداز این رویکرد دانست.

رویکرد دوم، تکنوکراسی و رویکرد تخصصی‌محور به حکمرانی است که معتقد است مولفه‌های غیرتخصصی و به‌اصطلاح ارزش‌ها نباید در حکمرانی گنجانده شود و به حکمرانی مسلمان به جای حکمرانی اسلامی معتقد است که می‌توان از ویژگی‌های آن جریان ملی-مذهبی و او را مهندس بازرگان بنامیم.

اما رویکرد سوم که می‌توان آن را رویکرد عقلانی در حکومت‌داری اسلامی نامید، بر تأمین منافع ملی و مصالح جامعه با توجه هر چه بیشتر به ارزش‌ها و آرمان‌های اسلامی تأکید دارد.

در این رویکرد می توان شخصیت هایی چون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و آیت الله هاشمی رفسنجانی را قرار داد که اگرچه انقلابی بودند، اما بر عقلانیت و برتری منطق بر عواطف انقلابی تاکید داشتند.

می‌توان تفاوت‌های این سه رویکرد را در حوزه‌های مختلف نشان داد، اما به دلیل محدودیت زمانی به دو حوزه اصلی اشاره می‌کنم:

در حوزه سیاست خارجی رویکرد ایدئولوژیک بر استکبارستیزی و مبارزه با غرب و امپریالیسم تاکید دارد و هویت خود را از این مبارزه می گیرد، حال این مبارزه چه نتایجی در داخل کشور خواهد داشت و چه هزینه ای برای مردم به همراه خواهد داشت. تعیین کننده نیست، سیاست خارجی ایران پس از انقلاب پس از انقلاب، برخی از دولت های دهه شصت، هشتاد و دولت فعلی را می توان در این طیف قرار داد.

در رویکرد دوم، سیاست خارجی مانند سایر کشورها صرفاً بر اساس منافع ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و منافع ملی تعیین می شود که می توان آن را نمونه ای از رویکرد دولت موقت دانست.

اما رویکرد سوم سیاست خارجی را متاثر از اهداف و آرمان های انسان دوستانه و انقلابی، اما در چارچوب منافع ملی تعریف می کند که نمونه آن ابداع «دکترین ام القری» توسط آیت الله هاشمی رفسنجانی بود که سیاست خارجی انقلاب اسلامی را رقم زد. در راستای تقویت ایران، همانطور که ام القاری جهان اسلام را می شناخت و از هر اقدامی که منجر به تضعیف و انزوای ایران در برابر ارزش های اسلامی شود، قدردانی می کرد.

تنش زدایی با قدرت های جهانی همراه با حرکت به سوی وحدت در جهان اسلام از مهمترین راهبردهای این دکترین در دوران سازندگی و ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی بود که در دولت نیز به طور نسبی دنبال شد. اصلاحات و دولت تدبیر وامید و ج.ج.ج نتیجه این رویکرد است.

دومین حوزه ای که می توان تفاوت بین این سه رویکرد را مشاهده کرد، حوزه اقتصاد است.

رویکرد ایدئولوژیک انصاف را در اقتصاد با کمک به طبقات پایین، نگاه منفی به انباشت سرمایه و تولید ثروت و نوعی اقتصاد چپ و دولتی می داند.

رویکرد دوم از مدل اقتصادی آزاد و سرمایه داری پیروی می کند که در برخی از کشورهای غرب و شرق آسیا اجرا شده است.

اما رویکرد سوم بر توسعه متوازن، متوازن و پایدار تاکید دارد که عدالت اجتماعی را نه در توزیع فقر، بلکه در تولید ثروت و بازتوزیع آن از طریق حاکمیت می داند. اما این سرمایه باید در رقابت و زیر نظر قوانین کار کند و موتور توسعه کشور باشد.

در 44 سال گذشته پس از انقلاب، تنها دوره‌ای که شاهد رشد اقتصادی متوسط ​​6 درصدی و کاهش بیکاری و افزایش درآمد سرانه و رفاه عمومی بودیم، دولت‌های سازندگی، اصلاحات و سالهای اجرای برجام و در بقیه سالها بیشتر اقتصاد دولتی بود و با مصرف درآمدهای نفتی و تضعیف بخش خصوصی و رشد نهادهای خصوصی فعال بودند که نتیجه آن است. از این رویکرد فقر عمومی و افزایش شاخص فلاکت، یعنی . تورم و بیکاری

البته این دو حوزه یعنی. سیاست خارجی و اقتصاد ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند و آیت الله هاشمی رفسنجانی همانطور که در خاطرات ایشان در اواسط دهه 70 و 1350 ثبت شده است مربوط به پیامدهای موضع دوم نظام در خصومت با آمریکا و … به رهبران هسته‌ای یادآوری می‌شود که این دوره دو ساله می‌تواند منجر به فقر و فلاکت در کشور شود و در درازمدت پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد و امروز شاهد تحقق این پیش‌بینی هستیم.

البته در مواضع امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری هم نشانه هایی از رویکرد اول و سوم، یعنی عقیدتی و عقلانی، دیده می شود که این هنر دولت ها و مسئولان کشور بود. آن وقت است که به رهبری کمک کنیم تا تصمیمات سخت را به درستی و بر اساس مصالح کشور اتخاذ کند نه بر اساس شعار و احساسات.

در خاتمه به گوشه ای کوتاه اما بسیار مهم از خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی اشاره می کنم که باید پس از 15 سال در اختیار عموم قرار می گرفت اما در این شرایط سخت جامعه بر خود لازم دیدیم که این مطلب را منتشر کنیم. بخش

او در روز 23 فروردین 1393، حدود 20 ماه قبل از مرگش پس از امضای بیانیه توافق هسته ای لوزان و خارج کردن کشور از خطر جنگ و تحریم، در دفتر خاطرات خود نوشت:

«انشاءالله وقتی این خاطرات بعد از مرگ من منتشر می شود، به همان شکلی که خاطرات بیست سال گذشته را تهیه و منتشر کردیم، اینجا لازم است قسمت من را بنویسم تا در تاریخ ثبت شود، زیرا امکان پذیر نیست. الان بگویم من از اول انقلاب نقش های مهمی در نقاط عطف انقلاب داشتم. به نظر من سه تا از آنها مهمتر هستند.

1- در روزهای پایانی جنگ 9 ساله با عراق مشخص شد که ادامه جنگ به مصلحت نیست. اما با وجود شعارهای جنگ تا پیروزی و تایید امام، نقش مهمی به عنوان فرمانده جنگ و جانشین فرمانده کل قوا داشتم. سران قوا در خدمت امام محال بودن پیروزی نظامی را ثابت کردیم.

من دارم، مشکل آنها این بود که با آن همه اعلامیه که ما تا آخرین نفر و آخرین قطره خون خواهیم جنگید و تا قیام حل نشد، چطور می‌توانستیم یکباره پذیرش قطعنامه را اعلام کنیم؟ و افزودند، خودشان از مسئولیت رهبری کناره گیری می کنند و اجازه می دهند مدیریت کنیم.

در جواب گفتم: این کار را سخت می کند و بهتر است من به عنوان جانشین فرمانده کل قوا و فرمانده جنگ قطعنامه را امضا کنم و شما برای حفظ آبروی من و کشور و مردم و مردم تلاش کنید. انقلاب با فدای من نجات خواهد یافت. امام با داشتن نظر دلسوزانه نسبت به من، آن را نپذیرفت و خود پذیرفتند، اما از ما خواسته شد که دیگران را توجیه کنیم.

2- در انتخابات گذشته ریاست جمهوری کشور به بن بست رسیده بود و اصولگرایان با ادامه راه احمدی نژاد به پیروزی خود مطمئن بودند. مردم و قدرت تنها راه را در تعهد من می دانستند. من موافق نبودم شب آخرين روز ثبت نام احساس كردم گرفتار استبداد شده ام.

تصمیم گرفتم نامم را بنویسم و ​​عصر شنبه در وزارت کشور ثبت نام کردم و از آنجا موجی از شادی مردم برخاست و ظرف چند ساعت سراسر کشور را لرزاند، هرچند شورای نگهبان به اصرار مصلحی وزیر کشور اطلاعات رد صلاحیت شده بر اساس سنم و من آن موج بودم، تعداد زیادی از مردم را پشت سر دکتر روحانی گذاشتم که پیروز شد و دولت از دست تندروها نجات یافت، اعتدال و امید غالب شد. اما تندروها میدان را پاک نکردند و مانع حل مشکل تحریم شدند.

3- عصر شنبه که قرار بود فردای آن روز نتیجه مذاکرات یک هفته ای لوزان اعلام شود، روحانی و ظریف هر دو سرگردان بودند. ساعت 15:45 به دفتر روحانی رفتم و در مدت کوتاهی او را راضی به اقدام کردم و ماجرای تندروها را به او گفتم که او هم تکذیب نکرد. ایشعان بلافاصله ظریف را قانع کرد، ورق برگشت و ناامیدی از بین رفت و امید و قطعنامه آمد.

دیدگاهتان را بنویسید