اعتبار رای رایضی در سال 1996 بسیار بسیار بیشتر از آرایی بود که او را در دهه 1400 کشیش کرد.

تشریح این شرایط نشان می دهد که «تلاش برای اصلاح ساختار» ضرورت مهمی است که باید جدی گرفته شود تا با برگزاری انتخابات پر شور، شرایط برای رفع مؤثر موانع فراهم شود.

محمدجواد حق شناس، فعال سیاسی اصلاح طلب و از اعضای حزب اعتماد ملی در گفت و گو با نواندیش در این باره گفت:

* انتخابات 1400 انتخابات سردی بود. یعنی رئیس جمهوری که در سال 96 با 16 میلیون رای شکست خورد، این بار با 18 میلیون رای، 15 میلیون رای بیشتر از نفر دوم برد.

انتخابات همیشه از یک قانون کلی پیروی می کند. یعنی کسانی که وارد فضای انتخاباتی می شوند باید به این نتیجه برسند که قدرت انتخاب دارند. با این توضیح که اساساً اساس انتخابات چیزی نیست جز رقابتی که به این رویداد مهم انگیزه می دهد. اما اگر رأی دهندگان به این تشخیص برسند، انتخابات یک انتخابات تعیین کننده نیست، به عبارت دیگر یک بازی است که نتیجه آن از پیش تعیین شده است، انگیزه و علاقه برای ایفای نقش به همان نسبت کاهش می یابد. در مورد انتخاب هایی که در سوال خود به آن اشاره کردید، باید گفت که نهاد شورای نگهبان به دلیل رویکرد اشتباهی که از قرائتی که آن را نظارت اختیاری نامید، چندان با مفهوم رقابت آشنا نبود. در چنین حالتی شاهد عدم رشد و کاهش جدی مشارکت خواهیم بود. با یک اتفاق عجیب، مقدار بسیار زیادی رای سفید یا غیرضروری وجود داشت که مردم برای نشان دادن اینکه هیچ یک از نامزدها را رئیس دولت نمی‌دانند، در صندوق‌ها قرار دادند. بنابراین ترجیح آنها این بود که نام فردی را که در لیست نیست یا به طور کلی اسامی که وجود ندارد را روی کاغذ بنویسند تا آرای باطل با 3 میلیون و 740 هزار و 688 رأی، جایگاه دوم را برای خود مشخص کند!

* نظارت اختیاری مجلس چهارم اعمال می شود. اما این بار واقعا با همه دوره ها فرق داشت. بنابراین وقتی فهرست 7 نفره برای اولین بار به طور غیر رسمی منتشر شد، مردم فکر کردند که این یک شوخی است. آیا می توانیم این لیست را به عنوان پیامی ببینیم که می خواهیم یک رئیس برنده شود؟

این انتخابات با هیچ معیاری رقابتی نبود. نکته عدم رقابت این است که نتیجه انتخابات از قبل مشخص است. یعنی زمانی که هر کسی می‌توانست پیش‌بینی کند که نام چه کسی از کادر این لیست بیرون می‌آید. طبیعتاً در چنین شرایطی انگیزه ای برای مردم باقی نمی ماند.

* آیا می توان گفت این نوع انتخاب ها وجهه سیاسی رئیس جمهور را هم تخریب کرد؟

به نظر من اعتبار رای رئیسی در سال 96 بسیار بسیار بیشتر از آرایی بود که او را به پاستور رساند. از آنجایی که نمره 96 یک امتیاز رقابتی بود، رقیبی جدی را پیش روی خود دید. اما پیروزی در یک مسابقه بی مناقشه نه تنها فاقد لطف است، بلکه شخص و اصل انتخاب را نیز بی اعتبار می کند.

*درک هزینه های این شرایط نمی تواند دشوار باشد. سوال این است که کدام بخش از حکومت باید حساس شود و از ادامه توتالیتاریسم گروهی که اتفاقاً دارای درجه بالایی از حکومت راست هستند جلوگیری کند؟

وقتی فضای انتخابات به وضوح طراحی شود و مردم اساساً به یکدیگر احترام نگذارند، قطعاً هزینه های هنگفتی بر نظام و دولت تحمیل خواهد کرد. با این حال، حفظ قدرت در هر شرایطی برای یک جنبش مهم است و به همین دلیل هر کاری که لازم بداند انجام می دهد. تعریف این گروه از «حفظ قدرت» تحقق آن به هر قیمتی است. یعنی آبروی کشور، حقوق مردم و حتی قانون اساسی برایشان خیلی مهم نیست و اصلاً برایشان مهم نیست که چه مشکلاتی ایجاد می کنند.

تمام تعریف این جنبش، ماندن در قدرت به هر قیمتی و به هر شکلی است. حتی اگر مردم آن را نخواهند، برایشان مهم نیست. در واقع تندروها مردم را همان 18 میلیونی می دانند که به رئیس جمهور رای داده اند.

* اما مردم این حرکات اشتباه را به پای نظام می اندازند!

نمیدانم چه بگویم! فقط می دانم که اگر امروز این انتخابات برگزار شود، آن 18 میلیون نفر هم سقوط خواهند کرد. من فکر می کنم خود مردم باید با رای منفی و گاه و بی گاه اعتراض عمومی به این گروه پاسخ دهند. اگر دلسوزانی در نظام هستند که نگران نظام جمهوری اسلامی هستند، چشمان خود را باز کنند و بدانند چه بر سر کشور آمده است. زیرا ناگفته به نظر می رسد که عاقبت این راه چه می شود و برایشان بد و گران تمام می شود. پس با توجه به اینکه ادامه این وضعیت مشخص نخواهد بود باید از توقف قطار سامانه جلوگیری کنیم.

* راه حل چیست و با چه روش هایی می توان این فضا را تعمیر کرد؟

نظام سیاسی باید قبل از اینکه دیر شود روش های خود را تغییر دهد تا از رویارویی با مشکلات سخت و لاینحل جلوگیری کند. البته باید گفت که دیگر برای اصلاح دیر شده است. اما ما نباید امید خود را از دست دهیم. ما باید تمام همدلی خود را به کار بگیریم تا امور را به خردگرایان بسپاریم و جنبش رادیکال را به حاشیه برانیم.

آیا این بدان معناست که هنوز امیدی وجود دارد؟

قطعا بله.

دیدگاهتان را بنویسید