انتخابات همچنان راه تغییر و اصلاح در کشور است، نباید سیاست ایران را با معیارهای دموکراسی و انتخابات حداکثری قضاوت کرد.

انتخابات همچنان راه تغییر و اصلاح در کشور است، نباید سیاست ایران را با معیارهای دموکراسی و انتخابات حداکثری قضاوت کرد.

روز جدید : راه تغییر و اصلاح امور کشور جدی گرفتن سازوکار انتخابات است. راه های دیگر تغییر گران یا غیرممکن است. راه حل «ادامه وضع موجود» است که ایران را می سوزاند.

دومین سالگرد خرداد در راه است. انتخاباتی که سید محمد خاتمی با 85 درصد آرا پیروز شد و پیروزی او پدیده اصلاحات سیاسی ایران را رقم زد، به همین مناسبت و با توجه به تحولات سیاسی که پس از سال ها اصلاحات در ایران رخ داده است.

به گزارش روزنامه اعتماد، درباره اهمیت اصلاحات از طریق صندوق رای با حمیدرضا جلایی پور گفت وگو کرده ایم.

* به سالگرد انتخابات 11 خرداد 97 نزدیک می شویم، نظر شما درباره این انتخابات تاریخی و دستاوردهای آن چیست؟

نتایج انتخابات 11 خرداد 76 مشخص است. عالی بود. در آن زمان سیاست خارجی ایران دچار بحران بود. کشورهای غربی سفیران خود را در کشورهای خود احضار کرده بودند. آمریکا ایران را تهدید نظامی کرده است. چهار سال بعد، پس از یازده سپتامبر، بوش پسر ایران را محور شرارت خواند.

در چنین شرایطی مردم ایران با حضور بی سابقه در انتخابات 76 و حضور 80 درصدی، سیدمحمد خاتمی را به ریاست جمهوری اسلامی هدایت کردند و دوره اصلاحات را رقم زدند. اگرچه در همان زمان اصولگرایان تندرو هر 9 روز برای دولت خاتمی بحران ایجاد می کردند، اما شاخص های اقتصادی، سیاسی، بین المللی، اجتماعی و فرهنگی نشان می دهد که کشور به خوبی اداره می شد و جان و حیثیت مردم تامین می شد. تورم تک رقمی شده است. رشد اقتصادی این کشور به بیش از 5 درصد رسید. سرمایه گذاری ها افزایش یافته است. سازمان ملل متحد به پیشنهاد ایران یک سال در جهان را سال گفتگوی تمدن ها اعلام کرده است.

تشکل های سیاسی و مدنی تقویت شده اند. فرهنگ سیاسی مدارا و آزادی مخالفت و گفتگو در حال رشد است. جامعه مدنی و نشریات دانشجویی به طور تصاعدی رشد کرده اند. تیراژ کتاب، تئاتر و محصولات فرهنگی افزایش یافته و سینمای ایران جهانی شده است. بنابراین دفاع از نتایج انتخابات دوم ژوئن آسان است.

* اما بعد از این همه دستاورد، انتخابات 1384 برگزار شد و احمدی نژاد پیروز شد. ارزیابی شما از این رویداد چیست؟

موضوع اقتدارگرایی و مخالفان آن مشکلی ریشه‌دار در ایران است و باید در یک روند تدریجی و تاریخی به آن پرداخت. در عین حال در دوره اصلاحات دغدغه پنهانی دولت این بود که به مردم نشان دهد با رای مردم چیزی را تغییر نداده است. دستاوردهای دوم از هورداد در صدا و سیما نقض شد. عده ای و دانشجویان تندرو نیز به خاتمی ایمان آوردند و از آن عبور کردند. خود اصلاح طلبان در انتخابات 84 با چند نامزد شرکت کردند.

در همان سال هاشمی، کروبی، معین و مهرعلیزاده در انتخابات نامزد شدند و از احمدی نژاد شکست خوردند. اما نمی توان نتیجه گرفت که شرکت در انتخابات و تبلیغات بی فایده بوده است. زمانی که احمدی نژاد علیرغم صدها میلیارد دلار درآمد نفتی و آشفتگی در سیاست خارجی و حاکمیت جهانی، ایران را تحت تحریم های هفت ساله شورای امنیت قرار داد، مردم مجدداً در انتخابات 2009 شرکت کردند تا فضای نیمه امنیتی کشور را مختل کنند، اما ناموفق. اما در انتخابات 1392 و 1396 این کار را کردند و شکستن فضای نیمه قطعیت همچنان با رای مردم امکان پذیر بود.

سوال: در انتخابات 1400 که نیمی از اصلاح طلبان به دلیل رد صلاحیت در آن شرکت نکردند و نیمی از کسانی که همتی شرکت کردند و نامزد کردند شکست خوردند و اکنون وضعیت بد ایران را می بینید که می بینید همچنان از انتخابات دفاع می کنند. ?

بله، من همچنان به شدت از انتخابات حمایت می کنم و دو دلیل برای آن دارم. اولاً من الان قبول دارم که شرایط کشور در داخل و خارج بحرانی است. حاکمیت هیچ نشانه ای از انعطاف و بازگشت به رای برابر برای مردم نشان نمی دهد و ایده های خود را دنبال می کند. به دنبال عبور از پیچ و خم های تاریخ است و سازوکار دموکراسی و انتخابات عادلانه را قدر نمی داند. حکومت مردمی بر کار دولت پیرامون خود تاکید می کند و به دستاوردهای هواپیماهای بدون سرنشین، موشک ها و سلاح های هسته ای افتخار می کند. همه اینها درست است، اما می توانید بگویید چگونه در این شرایط وضعیت موجود را اصلاح و تغییر دهم؟

به نظر من راه تغییر و اصلاح امور کشور جدی گرفتن سازوکار انتخابات است. راه های دیگر تغییر گران یا غیرممکن است. راه حل «ادامه وضع موجود» است که ایران را می سوزاند. از نظر توسعه، کشورهای اطراف ایران مانند امارات، قطر و کویت بسیار جلوتر از ما هستند. ایران به عنوان دومین تولیدکننده بزرگ گاز جهان، تنها نیم درصد از بازار گاز جهان را به خود اختصاص داده است و قطر نیز نقش مهمی در بازار گاز جهان دارد. راه حل «ابر شورشیان» که راه حل مشکلات نیست، بلکه ایران را ناامن تر می کند. راه حل یک «انقلاب» دیگر اصلا ممکن نیست. حتی در صورت امکان انقلاب، تمامیت ایران توسط جریان های خطرناکی مانند نتانیاهو، ترامپ- پمپئو، فرقه رجوی، «سلطنت طلبان اقتدارگرا و آویزان در محافل غربی» به خطر می افتد. درست است که تصمیم در «انتخابات» نابرابر است، اما امن ترین و ممکن ترین راه برای مقابله با بحران ایران است.

دلیل دوم این است که راه نجات کشور، «بازگشت به مردم» و «تقویت فضای باز سیاسی» و دموکراسی است و بدون کمک و رضایت مردم، ایران نمی تواند با موفقیت از بحران های خود عبور کند و در مسیر سقوط قرار گیرد. توسعه پایدار و عادلانه. . حالا دلیل دوم من این است که برخی از نخبگان به جای یک «دموکراسی حداقلی» انتظار «مفهوم حداکثری دموکراسی» دارند. در حالی که حداقل دموکراسی و گشودگی سیاسی در کنار توسعه، مانند دوره اصلاحات در ایران، ممکن و عملی است، «دموکراسی حداکثری» مانند سوئیس در این منطقه حساس خاورمیانه امکان پذیر نیست. به خاطر داشته باشید که پس از گذشت دو قرن و نیم از تاریخ معاصر، تنها 15 درصد از جمعیت جهان در شرایط “دموکراسی مستقر” و حداکثر زندگی می کنند و بسیاری از مردم در سراسر جهان هنوز در شرایط “اقتدارگرایی” و “نیمه” زندگی می کنند. دموکراسی”. به همین دلیل است که نباید سیاست ایران را بر اساس معیارهای دموکراسی و انتخابات حداکثری قضاوت کنیم. حداقل می‌توانیم یا باید برای اصلاح سیاست خارجی و داخلی ایران از طریق انتخابات تلاش کنیم. ما باید همزیستی و مدارا را بین اصولگرایان، اصلاح طلبان و انقلابیون ترویج دهیم و با حداقل دموکراسی از بحران کنونی عبور کنیم. حرفه های بزرگ و غیر عملی راه حل مشکلات ایران نیست.

دیدگاهتان را بنویسید