انجمن 40 ساله «کودک مسلمان بلوچ» با کودکان و نوجوانان سیستان و بلوچستان/ با مشکل کمبود کاغذ و گرانی مواجه هستیم.


ساعت: 15:44
تاریخ انتشار: ۱۳۰۰/۱۱/۲۸
کد خبر: 1809236

مدیر مسئول تنها مجله کودک و نوجوان سیستان و بلوچستان:

مرضیه نژاد بندانی با اشاره به استقبال خوب کودکان و نوجوانان سیستان و بلوچستان توسط مجله کودک مسلمان بلوچ گفت: در سال های اخیر با مشکل کمبود و گرانی کاغذ مواجه بوده ایم و مجبور به کاهش تیراژ هستیم. ارسال بسته های فرهنگی به روستاها برای امرار معاش خوب است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به گزارش عصرهامون، بچه های دیروز مجله را خوب می شناسند. آنها دلشان را در داستان های او گذاشتند و خود را به جای قهرمانانی گذاشتند که شبیه آنها بودند و به نظر می رسید با آنها زندگی کرده اند و همان روزها و خاطرات را سپری کرده اند. آنها با مجله بزرگ شدند، اما آن را فراموش نکرده اند.

«به یاد می‌آورم که وقتی مجله به مدرسه می‌رسید، خیلی سرگرم بودم. از آنجا شروع به خواندن کردیم. تا به خانه رسیدیم، نصف آن را در راه خوانده بودیم. بارها آن را خوانده ایم. آنقدر خواندیم که همه یادمان شد. در حال حاضر امکانات کمی در استان ما وجود دارد. کودکان در مناطق نیازمندتر دسترسی بسیار کمی به کتاب و مجلات دارند، اما آنها عاشق خواندن هستند.

این را یکی از همان بچه های دیروز می گوید که حالا خودش معلم است و امروز اشتیاق بچه ها به مطالعه را می بیند. بچه هایی که چیز زیادی نمی خواهند، اما گاهی اوقات چیز زیادی نمی خواهند.

کودک مسلمان بلوچ تنها مجله کودک در سیستان و بلوچستان از سال 1959 است. خدمتکاری که آنها را رها نکرده و با وجود همه مشکلات همچنان پابرجاست.

مرضیه‌داد بندانی، مدیرمسئول این مجله، از سال 87 به عنوان سردبیر با مجله همکاری داشته و از سال 1370 مدیرمسئول مجله است. وی گفت: این مجله در حال حاضر 26000 تیراژ دارد که 16000 کودک و 10 نوجوان دارد. . . این مجله در سراسر استان سیستان و بلوچستان توزیع می شود و محدود به منطقه بلوچستان نیست.

نژاد بندانی درباره توزیع این نشریه بین دانش آموزان گفت: ما در مدارسی که معاونت آموزش و پرورش شهری منطقه هستند لینک هایی داریم و مطالبات را منعکس می کنند. خود دانش آموزان پیش مدیر مدرسه می روند و مجله سفارش می دهند.

گاهی در برخی شهرها فقط 2-3 دانش آموز داریم که مشترک مجله هستند، البته بچه های بیشتری مجله می خوانند. اشتراک مجله 5000 جلد در سال است، اما همین مقدار برای برخی بسیار زیاد است، بنابراین گاهی اوقات می بینیم که 5 دانش آموز اشتراک می کنند و اشتراک می گیرند و همه آنها به نوبت مجله را می خوانند.

این نشان می دهد که چه تعداد از کودکان روستایی به خواندن مجله علاقه مند هستند. به هر حال ما تنها مجله کودک و نوجوان در استان هستیم که به عشق این بچه ها و به خاطر علاقه آنها و تامین مخارج خودمان توانسته ایم در این سال ها دوام بیاوریم. مجله ما در مدارس ابتدایی و راهنمایی توزیع می شود، اما می بینیم که بچه های دبیرستانی هم آن را می خواهند. به نظر من مهمترین دلیل ماندگاری مجله دانشجویانی هستند که به صورت خودجوش برای عضویت ثبت نام می کنند و بدون هیچ تعهدی علاقه مند به مطالعه بیشتر و دانستن بیشتر هستند.

جالب است بدانید مسابقه ای برگزار کردیم که هر روز 20 تا 30 نفر برای شرکت تماس می گرفتند. روز پنجشنبه که تلفن مجله روی پیام رسان است، ظرفیت کامل پیام رسان با 42 پیام پر می شود و این نشان می دهد که بچه ها چقدر به برنامه های فرهنگی علاقه دارند.»

نکته دیگر این است که بچه ها نسبت به مجله احساس مالکیت و تعلق می کنند». نژادی بندانی گفت: این مجله عکس ها و مطالبی را منتشر می کند و مسائلی که بر آنها تاثیر می گذارد در آن منعکس می شود. ما همیشه قبل از اینکه از طریق روابطی که داریم مطالب را تهیه کنیم در حوزه های آسیب شناسی این کار را انجام می دهیم و متوجه می شویم که کودکان و نوجوانان در هر شهر و منطقه با چه مشکلات و مسائلی دست به گریبان هستند. سپس جراحات را جمع آوری کرده و مواد مناسب آنها را تهیه می کنیم. به این ترتیب کودکان و نوجوانان منطقه می بینند که مشکلات آنها در مجله منعکس می شود.

خانواده هایی داریم که وقتی می بینند فرزندشان با استعداد است و خوب می نویسد یا نقاشی می کشد، اولین چیزی که به ذهنشان خطور می کند مجله است، به همین دلیل به سراغ ما می آیند و از ما می خواهند کتابی ارائه کنیم یا از استعداد کودک در مجله استفاده کنیم. . همچنین کودک را با نویسنده و نظرسنجی مرتبط می کنیم و از آنها می خواهیم که در آماده سازی مقاله یا طرح برای چاپ به او کمک کنند. کودکان و نوجوانان وقتی آثار او را در مجله ای چاپ شده می بینند انگیزه و تشویق می شوند. در واقع ما از این طریق به دنبال استعداد هستیم. معلمان و مدیران مدارس اغلب به ما می گویند که کودک استعداد زیادی در نوشتن و سرودن شعر یا نقاشی دارد و ما سعی می کنیم به آن کودک کمک کنیم استعداد خود را شکوفا کند.

شعار ما در مجله این است: «از کودکان، با کودکان و برای کودکان. برای این شعار ادامه مجله است. مطالب کودک را منتشر می کنیم و برای خود بچه ها منتشر می کنیم و با بچه ها می مانیم. ما برای کودکان الگو قرار می دهیم و به اندازه نیاز به کمک به آنها کمک می کنیم. مثلاً مواردی پیش می آید که برخی از دانش آموزان مشکل خانوادگی دارند و تماس می گیرند و با ما تحویل می گیرند. دانش آموزانی هستند که می گویند پدرمان اجازه ادامه تحصیل را به ما نمی دهد و ما می رویم با پدرش صحبت می کنیم و او را متقاعد می کنیم که فرزند به تحصیل ادامه می دهد.

او از صفحه «همکاران قدیمی» این مجله می گوید، دانش آموزان قدیمی هستند که سال ها مشترک این مجله شده اند و اکنون بسیاری از آنها در پست های مهم استان مانند فرمانداران و مسئولان فرهنگی شهرستان ها هستند. و همچنین شاعران و نویسندگان. با افتخار می گویند من در مجله بزرگ شدم. می گویند با این مجله نویسندگی را تمرین کرده ایم. وقتی صفحه دوستان قدیمی را در سال 1994 راه اندازی کردیم، فکر می کردم بالاخره می توانیم آن را با 10 صفحه پر کنیم، اما این صفحه امروز ادامه دارد و نشان می دهد که مجله در طول سال ها چند دوست داشته است.

افرادی مثل سعید محمد شهبخش را داریم که پدر گرافیک استان سیستان و بلوچستان است. او برای اولین بار مجله را طراحی کرد. همچنین علی بلوچ که هم اکنون رئیس سرویس جهت یابی نیکشهر است، اولین لوگوی این مجله را طراحی کرد. ما افراد زیادی در روستا داریم که برای این مجله زحمت کشیده اند و افرادی را داریم که از کودکی با آن بزرگ شده اند و هرگز خود را از مجله جدا نمی دانند. ما هنوز دانش‌آموزانی داریم که مجله را دوست دارند و چون با بچه‌ها صحبت می‌کنیم آن را رها نمی‌کنند.

روزی مردی از کردستان با دفتر مجله تماس گرفت و گفت در کودکی که پدرم به جبهه رفت از او خواستم از جبهه برایم سوغاتی بیاورد. من بچه بودم و نمی دانستم جبهه جای سوغاتی نیست، اما پدرم یک بار با مجله ای به خانه رفت و من آن را با کمال میل خواندم و هنوز نگهش دارم. این مرد عکس هایی از یک مجله قدیمی برای من فرستاد و این برای ما بسیار منطقی بود. آن موقع بچه های جهاد مجله را به جبهه بردند».

یک بار در مجله، از بچه ها خواسته می شود که نامه ای به مدیریت بنویسند. کودکان نامه می نویسند و احساسات و مشکلات خود را بیان می کنند. «مثلاً شخصی درخواست کفش کرد و ما خودمان آن را خریدیم و برایش فرستادیم. یک مدرسه از ایده ما استفاده کرد و از بچه ها خواست که نامه ای برای راهنما بنویسند. سپس نامه هایی برای مدیریت ارسال شد و برای همه دانش آموزان پاسخ نامه به همراه هدایایی ارسال شد که باعث خوشحالی بچه ها شد.»

سایت مجله هم هست اما همچنان اولین مجله چاپی استان است. سایت ما مدت هاست که قطع شده است، اما مشکل اینجاست که اکثر بچه های روستایی به گوشی های هوشمند دسترسی ندارند و در دوره سلطنت که مدارس مجازی وجود داشت، بچه ها باید حداقل دو روز سر کلاس می رفتند. یک هفته. در این شرایط، مجلات چاپی اهمیت بیشتری دارند زیرا به دست کودکان می‌رسند و حتی کودکان مناطق حاشیه‌نشین و محروم که توانایی مالی خرید مجله را ندارند، می‌توانند آن را به صورت رایگان تهیه کنند، زیرا ما علاوه بر اشتراک، تعدادی مجله را به عنوان هدیه در نظر می‌گیریم. برای این کودکان حتی در برخی از شهرهای استان مانند نیمروز، سیب و سوران با اینکه شهرستان هستند، دانش آموزان شرایط خاصی ندارند.

مشاهده می کنیم که بچه ها بارها و بارها مجله را می خوانند و به دیگران قرض می دهند. همیشه تعداد شرکت کنندگان در مسابقات ما دو تا سه برابر بیشتر از مشترکین مجله است و این نشان می دهد که مجله دست به دست بچه ها می شود. حتی خانواده ها هم مجله را می خوانند و آن را دوست دارند. اما در سال های اخیر با مشکل کمبود کاغذ و گرانی مواجه بوده ایم و مجبور به کاهش تیراژ شده ایم. فکر می کنم علاوه بر بسته های معیشتی که به روستاها ارسال می شود، بسته های فرهنگی هم ارسال شود و برای فعالیت های فرهنگی بچه ها هزینه شود. الان 10 سال است که ارشاد نه کمکی به ما کرده و نه سهمیه کاغذی به ما داده است. اگر با کاغذ مشکلی نداریم، می توانیم با خیال راحت مجله را چاپ کنیم و به بچه ها بدهیم و خسته می شویم.

ما تحقیقاتی انجام دادیم و چند کودک را به عنوان نمونه انتخاب کردیم، یک گروه مجله می خواند و گروه دیگر نمی خواند. سؤالاتی از آنها پرسیده شد و دیدیم بچه هایی که مجله می خوانند چقدر از نظر فرهنگی آگاه تر هستند. وی ادامه داد: امیدواریم کارکنان به این نکته توجه کنند که استان سیستان و بلوچستان نسبت به سایر استان ها دارای مشکلات فراوان و نیازمندی های بیشتری است.

یادم می آید در یکی از روستاهای مرزی در سفر به سیستان و بلوچستان کودکی را دیدم که با خوشحالی کتاب داستانی را به من نشان داد. کتاب آنقدر زیاد خوانده شد که صفحات آن پاره شد و جلدی نداشت. بچه های روستا از داستان خوششان آمد و کتاب پاره شده را با ذوق فراوان به اشتراک گذاشتند. این بچه ها عاشق خواندن هستند.

منبع: روزنامه ایران

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید