تنهایی نجف دلگیر است – راهپیمایی هایی که به عراق نرسید

با همه سختی ها و سختی هایی که گفت بالاخره به نجف رسیدیم و اما برای پرستش خداوند ، این مشکلات نتیجه بی پروایی بود ، نه مشکلات.

در داستان دوم درباره مسافر کربلا از نجف می خواهم بگویم ، اما قبل از آن داستانی از فرودگاه دارم جمندبه ساعت کجاست تاخیر انداختن این جان مسافران را گرفت و بعد از 6 ساعت تاخیر انداختن از آنها خواسته شد تا برای سوار شدن به هواپیما آماده شوند ، اما آنها نپذیرفتند. در مقابل ، لوله ای برپا شد تاخیر انداختن ما هم هواپیما را جابجا می کنیم تاخیر انداختن تا زمانی که شما خسارت های قانونی را به ما نپردازید ، ما انصراف می دهیم خوب اولین قدم برای مسئولین فضای داخلی یک نفی و تهدید برای مسافران بود ، اما ظاهرا این بار خشم ناشی از بی احتیاطی اتحاد بود و هیچکس سوار هواپیما نشد به جز چند نفری که خدمه پرواز را متقاعد به پرواز نکردند. داستان مسافران در حال حرکت پورتال 24 فرودگاه من حتی پس از ساعت ها بحث و جدل ، برای تأمین حقوق خود نشسته ام مسئولین شرکتهای هواپیمایی که از عذرخواهی خودداری کردند نیز حق خود را دریافت کردند.

تنهایی نجف افسرده کننده است / راهپیمایی هایی که به عراق نرسید

اعتراض زائران به تاخیر انداختن پاسخ بی سابقه و غرامت پرداخت شد

خورشید صبح در سومین شنبه ماه یک ساعت سپیده دم بود که بالاخره از غول آهنی به نجف صعود کردیم تا بهشت ​​راهی برای رسیدن به بهترین سرزمین خدا باشد. وقتی کوتاهترین فرودگاه بود ، فرودگاه نجف دوستانه بود فداکاران خسته آه تو برخی از آنها وجود داشته است دو سال آنها منتظر این سفر معنوی بودند.

* نجف گرم اما دلپذیر است

سومین خورشید در ماه اکتبر در نجف از تهران گرمتر بود و البته به دلیل دریای نجف گرمتر بود. اولین مسافرخانه در فرودگاه ، کنترل آزمایش PCR توسط کادر پزشکی واقع در فرودگاه بود. برخلاف تصور عموم ، اکثر کارکنان فرودگاه از ماسک استفاده می کردند و آزمایش ها را از نزدیک زیر نظر داشتند ، اگرچه تنهایی فرودگاه این روند را تسریع کرد. در مراسم خروج نیز همین اتفاق افتاد. برخلاف عکسهای منتشر شده در روزهای گذشته ، فرودگاه نجف خالی بود و البته این به دلیل نظم و هماهنگی پروازها است. داستان از این قرار است که ما برای بازدید از حیاط بازار بیرون رفتیم. رانندگان عراقی که این را خوب می دانستند ، به ما مراجعه کردند ، اما با تجربه سفرهای قبلی و توصیه دوستان ، برای پیاده روی به خیابان اطراف رفتیم.

در نگاه اول ، فرودگاه نجف خلوت تر از سالهای گذشته بود ، هم به دلیل حضور حجاج ایرانی که در نهایت 60 هزار کمک هزینه دریافت کردند و هم به دلیل زائران خارجی که ما فقط در حضور دو گروه لبنانی و پاکستانی دیدیم. همچنین به دلیل توطئه بسته شد. آنها دیگر نمی توانستند از طریق ایران به ایران برسند و مجبور به این کار شدند مسافرت هوایی انتخاب کرده بود. وقتی فرودگاه را ترک کردیم ، آنها این را گفتند. گیر کرد و گرفتار شد .ای تاج تنها در فرودگاه معتبر بود. این ویروس به هیچ وجه از در خارج نمی شود و عراقی ها ممکن است آن را نپذیرند ، مانند برخی از همسایگان شرقی آن. و آمار را از تاثیر در مورد ویروس در عراق صحبت می شود ، اما واقعیت موجود چیز دیگری است. چهل سال پیش ، دو عاشورای پرشور حداقل نشان دادند که ویروس مزرعه او B است. تاثیر E و انشاالله فضل اباعبدالله شامل حال نمازگزاران او می شود.

تنهایی نجف افسرده کننده است / راهپیمایی هایی که به عراق نرسیده است

کنترل تست PCR در ورودی فرودگاه نجف

* چهارراه کوفه ، کربلا و نجف

راننده ما را به تقاطع کوفه ، کربلا و نجف می برد. یک طرف به شهر غم انگیز کوفه و طرف دیگر به حرم بازار می رود. راه میانی نیز به کربلا می رود و می بینیم که زائران در حال حرکت به سمت کربلا هستند. صدای ستایش مطیع می آید. صدای ایرانی می گوید: «بیا ، شربت خنک. یکی برمیداریم هموطنان خود را از دست می دهیم و به حرم می رویم. سه چرخه ای که ریشکا هم من او می آید تا ما را به انتهای خیابان برساند شارا پیام رسان من برنده می شوم شهر بسیار خلوت تر است ازتصور ماست. غیرایرانی ها ، که نیستند و خود عراقی ها در راه هستند شباهت هستند. موکب هم مجرد و هم توک می ایستد. چای عراقی می نوشیم من فرزندان اصفهان به مردم عراق خدمت می کنند. وقتی از راه رسیدید از آنها می پرسیم و آنها می گویند دو روزه هستند و به دلیل دیر رسیدن و آمدن برخی از رفقایشان حال بدی دارند. گفته می شود که نجف امروزه متروکه شده و البته افسرده کننده است آنها نیز آنها یکی دو روز دیگر به کربلا جمع می شوند. این یکی دو راهپیمایی دیگر است که ما می پرسیم. من می خواهم آنها به دوربین بگویند که آنها از به اصطلاح چرخاندن نیز اجتناب می کنند.

از خیابان اصلی به سمت دیگر می چرخیم شارا پیام رسانبه این مکان خلوت و قابل مشاهده از گنبد حرم بازار است. ما روی سینه هایمان خم می شویم و به یکدیگر سلام می کنیم. اشک هایی که دریغ نمی کنند و می خواهند تفاوت دو ساله را جبران کنند. سلانه سلانه به حرم می رویم. در اینجا نیز بازار اصلی و مرکز خریدهای انفرادی وجود داشت. هتل ها برای مسافران تخفیف می دهند ، اما بدون مسافر و در صورت وجود در جاده شباهت ه- همچنین از مقابل کوچه خانه آیت الله سیستانی می گذریم. من هنوز تعجب می کنم که چگونه این مرد عراق را با یک رویه کنترل می کند اش و چگونه سالها ، با وجود فاصله سه دقیقه ای تا حرم ، وی ملاقات نکرد. این حکمتی است که تاریخ آن سالها بعد آشکار خواهد شد.

هیچ کس در اطراف حرم به جز خانواده های عراقی و چند نمازگزار ایرانی وجود ندارد. به حرم می رویم. دو سال آیا آن است گرفتار و عراقی ها برای تحویل تلفن همراه حذف شده اند و این خبر خوبی برای جامعه ایرانی است. ضرب و شتم که من به ایوان طلایی و سپس داخل حرم می روم. این فریاد حیدر حیدر است که دربار را از چند ایرانی پر می کند. مردم می چرخند و جلو می روند تا به حرم برسند. بعدش عجیبه دو سال پدر باید تسلیم قلب حرم شوید. او خود باید قلب خود را در این مورد پاک کند مضجع روشنایی.

داستان تمام شد. این قلم قادر به تشخیص فضای حرم نیست. چشمان خود را ببندید و خود را در حرم تصور کنید. خانه پدری آغوش مطمئنی برای همه است.

دیدگاهتان را بنویسید