توصیه عباس عبدی به اصولگرایان: خود را وقف کشف حقیقت حوادث اخیر کنید

توصیه عباس عبدی به اصولگرایان: خود را وقف کشف حقیقت حوادث اخیر کنید

روز جدید : این روزها حامیان وضع موجود در مخمصه عجیبی به سر می برند، آنها به طرز متناقضی از یک سو جنگ روایت را به راه می اندازند و در عین حال ناراحت و گله مند هستند که تنها در ۲۵ روز ۱۷ هزار دروغ علیه آنها منتشر شده است.

در بیانیه‌ای که درباره آخرین تحولات داده‌اند، نوشته‌اند که «جنگ روایی و جهاد تبیین ماهیت اساسی این حادثه است… باید روایت‌های مناسب و کلان روایت‌ها شکل بگیرد… کارآمدی و نتیجه مهم است. جنگ روایت‌ها.» روایت باید پیروز شود. این یعنی دختران سرزمین ما باید همان روایتی از زنان مسلمان ایرانی، حجاب و عفاف داشته باشند که انقلاب اسلامی و جبهه حق دارند… گفتمان و روایت. مردم و جوانان امروز ایران به شدت مذهبی هستند و دنیای بی دین غرب را به چالش کشیده اند. غلبه بر روایت دشمن که جوانان و مردم ایران امروز را بی دین نشان می دهد… روایت مقاومت بی نظیر زنان ایرانی در برابر حمله همه جانبه دشمن به حیا و عفت او و حمله به زن فرهیخته ایرانی در برابر تصویر آرمانی غرب از زن مطلوبش و خشم غرب از این تهاجم باید به گفتمان عمومی تبدیل شود. بیانیه فعالان جبهه فرهنگی انقلاب

مسئله این است که این رویکرد حقیقت و واقعیت را نادیده می گیرد و همه چیز را به یک روایت تقلیل می دهد. مفهوم متن فوق روشن است. روایت باید غالب باشد، مهم نیست حقیقت چیست. البته حقیقت و واقعیت آنقدر برهنه و بدیهی نیستند که بتوان به راحتی به آنها دست یافت، اما آنقدر کذب و ذهنی نیستند که بتوان آنها را به یک «روایت» تقلیل داد.

مشکل آقایان محافظه کار این است که گاهی در گذشته سوار بر رسانه های انحصاری می شدند و با روایت دلخواه خود سعی می کردند واقعیت را جعلی جلوه دهند، هرچند در عین حال به طور کامل شکست خوردند و تنها با حذف رسانه های مستقل به این هدف دست یافتند. با این حال، پیروزی نیز محدود بود، زیرا روایت های آنها معمولاً در نقطه مقابل واقعیت قرار داشت و افراد کمی آنها را باور می کردند.

بعدها این وضعیت انحصاری به تدریج به شرایط رقابتی تبدیل شد. در شرایط رقابتی، دیگر امکان غلبه رویکرد «روایی» بر «حقیقت» وجود ندارد، زیرا روایت‌های دیگر پیش از «روایت» غالب ظاهر می‌شوند و همین برای شکست روایت رسمی کافی بود. . برای محافظه کاران هم وضعیت بدتر از این بود که ماجرا در سطح رقابتی باقی نماند، بلکه وضعیت رسانه ها در واقع برعکس شد و یک وضعیت شبه انحصاری و معکوس ایجاد شد و آنها از این رقابت حذف شدند. به همین دلیل، روایات رسانه های رقیب نیز کذب و غیرواقعی یا یک طرفه شد و نوبنیادگرایان متوجه وضعیت آشفته ای که روزی برای مردم ایران و اصلاح طلبان ایجاد کرده بودند، شدند و البته لبخند زدند.

با گسترش سیاست جنگ روایی و عادت به آن و فاصله گرفتن رسانه های رسمی از افشای حقیقت و اسارت تولید روایت، اعتبار این رسانه ها از بین رفت و امکان موفقیت و پیروزی در جنگ روایی وجود داشت. حتی در شرایط رقابتی به رسانه های رسمی از دست رفت. این وضعیت مانند وارد شدن به جنگ نظامی است اما مردم ما بدون تفنگ و فشنگ به جنگ دشمن می روند. دشمنی که توپ و هواپیما و تجهیزات کامل دارد. نتیجه اکنون مشخص است.

حالا چه باید کرد؟

سیاست رسانه ای ایران برای مقابله با این وضعیت تنها یک راه دارد. انکار و فراموشی «جنگ روایی» و تسلیم در برابر «کشف حقیقت». این اصلی ترین بازی رسانه ای است که رسانه های فرامرزی را حذف می کند و قدرت رسانه ای را به کشور منتقل می کند. «کشف حقیقت» را نباید به روایت غالب تقلیل داد. کشف حقیقت مکانیسم حرفه ای خاصی دارد. استقلال رسانه و استقلال حرفه روزنامه نگاری به ویژه با این اصل که حقیقت را تنها با برهم زدن و رد روایات متضاد می توان به دست آورد. هر حقیقتی باید بتواند از خود در برابر روایات ضدش دفاع کند، این تنها راه پیش روی رسانه های رسمی است. وگرنه هر روز بیشتر از قبل قربانیان بیشتری را در این جنگ روایت ها که جنگی کثیف و بی پایان است از دست خواهید داد.

دیدگاهتان را بنویسید