عباس عبدی: اصولگرایان واژه های ناپسند و ناپسند را وارد ادبیات سیاسی کردند

عباس عبدی: اصولگرایان واژه های ناپسند و ناپسند را وارد ادبیات سیاسی کردند

روز جدید عباس عبدی می نویسد: حاکمان یا صاحبان نفوذ سیاست در جبهه اصولگرایی از ادبیات اصیل سیاسی دور شده و گفتار و ادبیات سیاسی را به ابتذال کشانده اند. مفاهیم و الفاظ زشت و ناپسند را وارد ادبیات سیاسی کردند و سپس پیروزمندانه به آن می خندیدند. شاید آنها سعی کردند کلمه “دیات” را نظریه پردازی کنند.

عباس عبدی، نویسنده و پژوهشگر افکار عمومی می نویسد: دنیای ایران دنیایی وارونه است. محافظه کاران و طلبکاران متوهم می گویند چرا اصلاح طلبان در برابر فحاشی های معمول در اعتراضات موضعی نمی گیرند. کسانی هستند که چنین درخواستی دارند که با اعتماد به روش های غیرقانونی و … به زور اصلاح طلبی را به حاشیه می کشند و فکر می کنند دنیا مطابق میل آنها پیش می رود، غافل از اینکه این تاریخ رویه دیگری دارد که بسیار دردناک است. . این درخواست کسانی را دارد که نقش عمده ای در پیدایش این فرهنگ دارند. حالا ریشه این فرهنگ و ادبیات زشت را پیدا خواهم کرد.

قبل از هر چیز تاکید کنم که در نسل ما شنیدن این گونه سخنان زشت و ناسزا، حتی در مکالمه بین دو یا چند نفر، همه زن یا مرد (از هم جدا باشند!) زشت و غیرقابل قبول است. اما وقتی این پدیده تا این حد فراگیر می شود، باید علل اجتماعی داشته باشد و تنها با استناد به اینکه از نظر اخلاقی یک امر زشت است و باید نادیده گرفته شود، نمی توان آن را سرزنش و محکوم کرد.

آزادی مطلق برخی اصولگرایان در فحاشی; چرا افراط گرایان اینقدر به «مسائل جنسی» علاقه مند هستند؟

نکته دوم اینکه من دیده ام که برخی از فعالان توئیت هایی مشابه این توهین ها در دوران انقلاب می نویسند و مطالبی را مشخصاً علیه خاندان پهلوی ذکر کرده اند. البته چنین اظهاراتی باید در جایی نقل شده باشد، اما به عنوان یک دانشجوی فعال آن زمان به صراحت می گویم که یک بار هم ندیدم که در شعارهای دانشجویان نسبت به کسی سخنان تندی بیان شود.

ما حتی از استفاده آنها در گروه های محدود دو نفره یا بیشتر چنین کلماتی را نشنیدیم. در تظاهرات خیابانی موارد نادری مانند مقایسه شدن با گوساله یا اعتیاد به تریاک و مواردی از این دست وجود داشت، اما هیچ گاه رسانه ای نشد. من یک بار هم شعار ناموس و بی ادبی را نشنیدم. اما اکنون محبوب و تا حدودی عادی شده است. این تکامل دلایلی دارد که به اختصار به آن اشاره می کنم.

به نظر من ریشه اصلی این ماجرا در تابوهای رسمی از جمله بحث حجاب و محدودیت های آن است. استفاده از این کلمات راهی برای شکستن تابو و رایج شدن امر مقدس و نیز رفع محدودیت های موجود در پوشش زنان است. دختر و پسرهایی که در کافی شاپ یا کلاس یا در خیابان با هم هستند و احساس می کنند باید با یک پوشش قانونی مقید باشند، پوششی که بین آنها فاصله جنسی ایجاد می کند و به هر دلیلی این فاصله را نمی پذیرند. با شکستن این فاصله، به استفاده از کلمات متوسل می شوند و برای بریدن حجاب از کلمات جنسی استفاده می کنند.

البته این به این معنا نیست که آگاهانه و در یک شب و یک هفته و یک ماه این اتفاق افتاده باشد. این فرآیندی است که شکل گیری آن سال ها و بسیار کند طول می کشد و هیچ گشت ارشادی نمی تواند آن را شناسایی و تحریم کند.

در کنار این علت کلی، موارد دیگری را نیز باید ذکر کرد. ادبیات سیاسی اصیل از جامعه ایران رخت بربست و صاحبان قدرت یا متنفذین سیاست در جبهه اصولگرایی از ادبیات اصیل سیاسی فاصله گرفتند و گفتار و ادبیات سیاسی را به ابتذال تقلیل دادند.

مفاهیم و الفاظ زشت و ناپسند را وارد ادبیات سیاسی کردند و سپس پیروزمندانه به آن می خندیدند. شاید آنها سعی کردند کلمه “دیات” را نظریه پردازی کنند. یکی از مدیای معروف در یکی از نوارهای خود چنان کلمات تندی به کار برد که هر شنونده ای شرمنده شد، حتی به بنی امیه و دشمنان ائمه اطهار علیهم السلام ناسزا گفت. یا وقتی از تتلو به عنوان یک هنرمند برجسته تجلیل می شود، نتیجه رایج شدن و رسمی شدن این ادبیات است.

اما سوال مهمتر این است که چرا جوانان از این واژه ها در سیاست استفاده می کنند؟ چون این نسل هنوز وارد سیاست میدانی نشده بود. فحش دادن و قسم خوردن در انتخابات سخت است. پس وقتی درهای سیاست مدنی بسته شد، دروازه های سیاست خیابانی به طور عادی و بدون رهبری مسئولانه باز شد، طبیعتاً ادبیات این حوزه هم همین طور است.

اصلاً ما نمی‌توانیم از این کلمات استفاده کنیم، آیا می‌توان در انتخابات شرکت کرد و از این کلمات رکیک استفاده کرد؟ من از کسانی که درهای سیاست را بستند و این دروازه کفر را گشودند، می‌خواهم که ببندند و مراقب خود باشند، بلکه علت خشم‌ها را در خود ببینند. فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای نقش مکمل دیگری در عادی سازی استفاده از فحاشی ایفا کردند که جای بحث جداگانه ای دارد.

منبع: روزنامه هم میهن

دیدگاهتان را بنویسید