حاج قاسم به من گفت جنازه حاج احمد متوسلیان در تهران است/ هیچ موردی مبنی بر ربودن دیپلمات در قوه قضائیه ایران و لبنان وجود ندارد!

ساعت: 12:04
تاریخ انتشار: 1400/09/24
کد خبر: 1792343

داوودآبادی از قرار روز سه شنبه در قم می گوید;

حمید داودآبادی نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس گفت: در 24 اسفند 97 حاج کاسم شخصاً به من گفت که جنازه حاج احمد متوسلیان و همراهانش در تهران مبادله شده است، اما آقایان گفتند DNA با هم سازگار نیست و که امکان دفن اجساد وجود ندارد. .

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از کم فردا، حمید داودآبادی، نویسنده و راوی دفاع مقدس، شب گذشته در مجتمع ناشران قم به دورهمی قره توشحها گفت: متوجه شدم: «اما فرماندهان متوجه این فریب نشدند.

وی افزود: زمانی که هرمشهر اشغال شد، صدام گفته بود که اگر ایران ممره (هورمشهر) را بگیرد، کلید بصره را به ایرانی ها می دهم. هرمشهر از ایران آزاد شد و در آن زمان دو ابرقدرت شرق و غرب از پیشروی ایران بیم داشتند.

داودآبادی گفت که یک گروه تروریستی فلسطینی به نام ابو نزار مزدور اسرائیلی سفیر اسرائیل را کشت که منجر به حمله اسرائیل به لبنان شد. خود این گروه در اعترافات خود اعلام کرد که این وظیفه ماست که این قتل را انجام دهیم. مسئولان سیاسی ما در این زمینه تصمیمی عجولانه و سریع گرفتند و عازم لبنان شدند، اما متوجه شدند که این جنگ یک بازی است و حتی ارتش سوریه هم عملیاتی انجام نداده و به نیروهای ما اجازه حرکت به مناطق جنگی را نداد. . در جلسه ای که به امام خمینی گزارش دادند، ایشان گفتند که همه شما فریب خورده اید. سریع برگرد اولین ضربه ای که از این فریب خوردیم اتفاقی بود که برای حاج احمد متوسلیان افتاد و آن را از دست دادیم.

این نویسنده و پژوهشگر آستان مقدس گفت: بسیاری از مسائل نیاز به ذکر دارد اما برخی به بهانه محرمانگی آن را بیان نمی کنند. 40 سال از این ماجرا می گذرد و دیگر پوشیده نیست که به این بهانه مشکلاتی را اعلام نمی کنند. ماجرایی که برای حاج احمد اتفاق افتاد دو شاهد بود. دو نفر از شیعیان به نام های «عماد و فواد» که هنوز در قید حیات هستند. پشت ماشین حاج احمد رفتند و شاهد تصادف بودند.

داودآبادی گفت: 25 سال برای یافتن این دو شاهد تحقیق کردم اما هیچکس نام آنها را به من نگفت. حتی با شهید رکن آبادی هم در این باره صحبت کردم و او گفت نمی توانیم نامشان را بگوییم. اما در یک مطالعه به طور اتفاقی به نام این دو نفر برخوردم. نام یکی از آنها «فواد محسن شکور» و نام دیگر «عماد» است. وقتی چهار سال پیش پیش آنها رفتم، به من گفتند که خیلی عجیب است. شما اولین ایرانی هستید که در این مورد از ما سوال پرسیدید! فالانژ مسیحی لبنانی را دیدیم که ماشین حاج احمد را متوقف کردند و به صورتش شلیک کردند.

روابط دفاع مقدس افزود: کمیته های زیادی روی پرونده حاج احمد متوسلیان کار کردند که هیچکدام پاسخگوی مردم و خانواده ها نبودند و حتی زمانی که کمیته ها تغییر کردند، کمیته قبلی حتی یک ردیف گزارش به کمیته بعدی نداد و هیچ یک از آنها پاسخگوی مردم و خانواده ها نبودند. آنها از صفر شروع کردند. ”آنها شروع کردند و تحقیقات خود را انجام دادند!

وی با تاکید بر اینکه هرچه می گویم سند است، گفت: اگر اشتباه می کنم به من می گویند. حتی اعلام کردم که حاضرم روی این پرونده به صورت رایگان کار کنم تا اندازه آن مشخص شود.

حاج قاسم به من گفت که پیکر چهار شهید در ایران است

داود آبادی گفت: 24 اسفند 97 با حاج قاسم صحبت کردم، به ایشان گفتم که 25 سال در پرونده حاج احمد کار می کنم و به این نتیجه رسیده ام که حاج احمد شهید شده است. حاج قاسم گفت هر چهار نفر کشته شدند. گفتم جنازه حاج احمد در تهران است. حاج حاجسم گفت پیکر این چهار شهید در تهران است. حاج حاجسم گفت چند سال پیش صرافی داشتیم که جنازه ها را از زیر همان ساختمانی که گفتند ساخته شده به تهران آوردیم. آقایان ظاهراً می گویند DNA آنها خوانده نشده و جنازه ها هنوز دفن نشده است. نمی دانیم چرا وقتی می گویند ناسازگار هستند اجساد را دفن نمی کنند و اگر سازگار است چرا به مردم اطلاع نمی دهند که پیکر شهید احمد متوسلیان و یارانش شناسایی شده است.

حتی یک برگه از پرونده حادثه با حاج احمد در قوه قضائیه ایران و در دستگاه قضایی لبنان وجود ندارد!

نویسنده دفاع مقدس تاکید کرد: در دستگاه قضایی ایران و در دستگاه قضایی لبنان حتی یک صفحه پرونده درباره حادثه حاج احمد وجود ندارد! حتی سفارت ایران در لبنان نیز هیچ موردی در این زمینه ندارد. باید بدانیم که قضیه حاج احمد تمام شده است. چرا نمی خواهند به مردم اعلام کنند و چرا این اجساد در تهران دفن نمی شوند.

وی گفت: چندین سال پیش اعلام شد که شواهدی مبنی بر زنده بودن حاج احمد متوسلیان وجود دارد. از محسن رضایی پرسیدم حاج احمد چه شد؟ گفت حاج احمد و یارانش شهید بودند. گفتم پس چرا چنین خبری را اعلام کردی؟ او گفت ما می خواهیم واکنش اسرائیل را ببینیم.

گزارش 70 صفحه ای اسرائیل از شهادت حاج احمد

داود آبادی افزود: من اعلام کردم که حاضرم یک ماه روی این پرونده کار کنم و نتیجه را اعلام کنم، اما آقایان قبول نکردند. تنها گروهی که اقدام به مبادله حاج احمد کرد، حزب الله لبنان بود! مشاور امنیتی نخست وزیر اسرائیل توسط حاج احمد متوسلیان گروگان گرفته شده و با قرار وثیقه آزاد شده است. اسرائیل نیز گزارش کامل 70 صفحه ای از وقایع رخ داده در جریان مبادله را به حزب الله لبنان ارائه کرده است، بنابراین پرونده حاج احمد بسته شده و شهادت او و همراهانش ثابت شده است. اما اینکه چرا آقایان هیچ گزارشی به خانواده شهدا و مردم نمی دهند سوالی است که پاسخ آن را نمی دانم.

حاج احمد را جاسوسی می کردند ولی امام او را خوب می شناخت

جعفر جهروتی زاده از همرزمان حاج احمد متوسلیان نیز در این برنامه بیان می کند: اواسط سال 58 با احمد متوسلیان آشنا شدم و سپس در بانه با هم بودیم. پس از شهادت پیکاک، حاج احمد متوسلیان فرمانده سپاه مریوان شد. او شخصیت ها و ویژگی هایی داشت که به ندرت در فرماندهی دیده می شد.

وی ادامه داد: حاج احمد فقط یک نظامی نبود. او با وجود اینکه یک نابغه نظامی بود، در عرصه های فرهنگی و سیاسی نیز حضور داشت. اگر کسی کار نامناسبی انجام دهد یا خیانت کند به شدت با او برخورد می شود. به یاد دارم که دادستان از سینه مریوان گرفت و در نهایت او را از مریوان بیرون کرد. وقتی بنی صدر می خواستند وارد مریوان شوند، حاج احمد متوسلیان گفت: هلیکوپتر بنی صدر را در آسمان پایین می آورم. پیش از آمدن بنی صدر، تعدادی از مقامات حکومتی برای گفت‌وگو نزد متوسلیان رفتند، اما متوسلیان مشکوک به رگبار بستند و بازگشتند و بنی‌صدر به مریوان نیامد.

همرزم حاج احمد متوسلیان افزود: در آن زمان در حضور امام علیه حاج احمد جاسوسی زیادی می شد. حاج احمد در سه جبهه می جنگد. در یک جبهه با دشمنان داخلی خود، در یک جبهه با کومله و ضدانقلاب و در جبهه دیگر با دشمنان بعثی می‌جنگید. با وجود اینکه جاسوسی های زیادی از سوی امام علیه حاج احمد متوسلیان صورت گرفت، امام شخصیت حاج احمد را می شناخت و تحت تأثیر جو نبود.

جهروتی زاده گفت: مردم مریوان علاقه زیادی به حاج احمد داشتند و به نیروهای وی کمک می کردند. از طرفی بعثی ها خیلی از حاج احمد می ترسیدند. حتی از کمین حاج احمد هم می ترسیدند. یکی از اسرای عراقی می‌گفت ما از کمین کردن متوسلان می‌ترسیدیم، زیرا اگر حتی یک درصد هم شکست می‌خوردیم، می‌دانستیم که شفیع‌کنندگان ما را تا بغداد دنبال می‌کنند.

رزمنده دفاع مقدس می گوید: زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد، یک تیپ ارتش و یک تیپ محمد رسول الله سپاه متشکل از 11 گردان اعزام شدند. ارتش و سپاه نیرویی را به فرماندهی حاج احمد متوسلیان تشکیل می دهند. در جلسه ای در سوریه اعلام شد که امام خمینی گزارش می خواهد. به همین دلیل احمد متوسلیان گفت من باید تنها به لبنان بروم. تاکی رستگار مقدم با اینکه در حد یک فرمانده تیپ بود و پیشنهادهای فرماندهی زیادی دریافت کرده بود، به دلیل ارادت خاصی به حاج احمد متوسلیان نپذیرفت و با حاج احمد به این سفر رفت.

همسفرم حاج احمد متوسلیان افزود: روزی که حاج احمد رفت، اصرار داشت که کسی دنبالش نرود، اما من و چند نفر دیگر تا دو کیلومتری محل حادثه به دنبال او رفتیم و بعد از آن خبری از حاج احمد و یارانش نشدیم.

گفت: حاج احمد با منطقه بیگانه نبود; چون قبل از آن در سوریه و لبنان بود و به عمق مواضع اسرائیل رفت. همچنین در آن زمان این گمانه زنی وجود داشت که خیانت هایی در پشت صحنه به حاج احمد و یارانش رخ داده است. پس از اینکه خبر به امام خمینی رسید، ایشان دستور دادند همه برگردند. هر چند من و بقیه بدون حاج احمد و بدون اطلاع دقیق از وضعیت ایشان نمی توانستیم برگردیم، اما بنا به دستور امام برگشتیم.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید