رسیدن بز به عرش از محراب / آیت الله مدنی عاشق بی چون و چرای پیاده روی اربعین


ساعت: 10:10
تاریخ انتشار: 20/06/1301
کد خبر: 1896528

آیت الله سید اسدالله مدنی، شهید محراب، از عاشقان راهپیمایی اربعین بود که آنقدر در این راه ممارست به خرج داد که سرانجام از محضر اباعبدالله الحسین علیه السلام گواهی شهادت گرفت و به محضر آن حضرت رفت. خانه ابدی تو

به گزارش آنایی، شهید مدنی در سال 1293 در دهوارکان (آذرشهر) دیده به جهان گشود، پدرش بزکار بود. او مادرش را در چهار سالگی و پدرش را در شانزده سالگی از دست داد. مدتی به کار پدر ادامه داد و به موازات آن به تحصیل علوم دینی پرداخت. شهید مدنی سپس به قم رفت و از دروس فقه و اصول آیت الله محمد تقی خوانساری و آیت الله خوجت کوه کمری و در فلسفه و عرفان و اخلاق از محضر امام خمینی رحمه الله بهره برد. پس از تحصیل به تدریس علوم دینی پرداخت و در مدت کوتاهی به یکی از اساتید معروف حوزه علمیه نجف تبدیل شد و از آیت الله حکیم، آیت الله کوه کمری و آیت الله خوانساری اجازه اجتهاد گرفت.

آغاز مبارزه

شهید مدنی مبارزات سیاسی – اجتماعی خود را از دوران تحصیل در قم آغاز کرد. در زمان رضاخان بهائیان در مناطق مختلف کشور فعالیت داشتند. شهید مدنی پس از اطلاع از اوضاع نابسامان و بحرانی زادگاهش (آذر شهر) و احساس خطر برای مسلمانان، بلافاصله به آنجا بازگشت و به مبارزه با بهائیان پرداخت. او با سخنرانی های روشنگرانه مردم را علیه پیروان و مروجین بهائیت بسیج کرد تا سرانجام شهر مذهبی آذرشهر از وجود این فرقه استعماری پاکسازی شد. پلیس منطقه شهید مدنی را در همدان به بهانه تحریک مردم علیه بهاییت بازداشت کرد. پس از مدتی به آذرشهر بازگشت، اما به دلیل مخالفت با صاحبان کارخانه های شراب سازی در آن شهر، دوباره به نجف تبعید شد.

همگام با آیت الله کاشانی و نواب صفوی

مرحوم آیت الله مدنی از دوران جوانی وارد عرصه مبارزات سیاسی و اجتماعی شد. ایشان در زمان آیت الله کاشانی با ایشان ارتباط داشتند. این ارتباط به حدی بود که وقتی شهید مدنی می خواست به تبریز سفر کند، مرحوم کاشانی به آیت الله سید مهدی انجی تلگراف می زند و دستور می دهد در بدو ورود به تبریز، ایشان را گرامی بدارند. علاوه بر این، آیت‌الله مدنی از طریق فروش کتاب‌های خود، بخشی از هزینه‌های مبارزات مسلحانه نواب صفوی را پرداخت کرد.

نبرد در نجف

شهید مدنی علاوه بر فعالیت های علمی در حوزه علمیه نجف به فعالیت های سیاسی نیز پرداخت و همواره در مبارزه با طاغوت پیشرو بود. در زمان جمال عبدالناصر در رأس هیئتی از علما و علمای نجف به مصر سفر کرد تا رفتار ننگین رژیم طاغوتی ایران را افشا کند. شهید مدنی نیز با پوشیدن کفن با افکار مارکسیستی که در عراق رواج یافته بود مبارزه کرد.

در سال 1342 که مبارزات مردمی با طاغوت به رهبری امام خمینی رحمه الله آغاز شد، ایشان اولین نفری بودند که به ندای امام لبیک گفتند و جنایات رژیم پهلوی را در سخنرانی هایی افشا کردند.

شهید مدنی به امام خمینی رحمه الله

شهید مدنی همواره مبارزات امام خمینی (ره) در عراق را به اطلاع همگان می رساند. از این شهید بزرگوار نقل شده است: «علما را در مسجد هند جمع کردم. مرحوم آیت الله شاهرودی، آیت الله خویی و… آمدند. گفتم اسلام را بپذیرید و از علما کمک خواستم.

او هم می گوید شنیدم امام را بردند. با چند نفر از طلبه ها به دیدار مرحوم آیت الله حکیم رفتیم. در نجف نبودند. خدمت ایشان در کربلا رفتم، دست ایشان را بوسیدم و گفتم: آقا! امروز خمینی مظهر اسلام است. گفتند: هر چه تو بگویی انجام می دهم. گفتم: عمل کن. بلافاصله برای شاه تلگراف فرستادند. آیت الله مدنی پس از تبعید امام در نجف همواره یار و یاور امام بود.

بازگشت به همدان

شهید مدنی در میان استقبال پرشور مردم همدان وارد این شهر شد. او از بدو ورود به رهبری مبارزات مردمی را بر عهده گرفت و توانست با اقشار مختلف مردم ارتباط برقرار کند. نقش شهید مدنی در رهبری مبارزات مردم به حدی بود که در 22 بهمن 57 لشکر 81 زرهی کرمانشاه که می خواست برای سرکوب مردم تهران به این شهر برود در همدان گیر کرد.

با کمک مردم با دست خالی مقابل تانک ها صف کشیده و خود را پوشانده اند. خود شهید مدنی جلوی همه مردم بود. آنها موفق شدند با دادن تعداد کمی شهید و مجروح از حرکت تانک ها به سمت تهران جلوگیری کنند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی، شهید مدنی فصل دیگری از مبارزات خود را برای دفاع از انقلاب شکوهمند اسلامی آغاز کرد. او در صف نبرد در مقابل مزدوران استکبار و زیردستان ایستاد و به عنوان یک سرباز فداکار جان خود را فدا کرد. شهید مدنی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی از سوی مردم همدان انتخاب شد. سپس از سوی امام خمینی رحمه الله با اختیارات کامل به امامت همدان منصوب شد تا در آرام سازی اوضاع آشفته آن شهر در کنار مردم همدان باشد.

حضور در تبریز

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تبریز در آتش تفرقه و نزاع دشمنان انقلاب سوخت. یاران امام در التماس از او خواستند که شهید مدنی را برای جلوگیری از تفرقه بیشتر به آن شهر بفرستد و امام پذیرفت.

شهید مدنی در ساماندهی اوضاع شهر تبریز نقش صمیمانه ای داشت. سپس به همدان بازگشت، اما در آن زمان اولین شهید محراب آیت الله کاضی طباطبایی به شهادت رسید و امام خمینی رحمه الله برای آرام کردن اوضاع تبریز، شهید مدنی را به امامت جمعه آن شهر منصوب کرد. .

شهید مدنی و شورش حزب خلق مسلمان

شهید مدنی پس از انتصاب به امامت جمعه تبریز با مشکل بزرگ حزب خلق مسلمان که با روش های مختلف با انقلاب مبارزه می کرد، مواجه شد. البته به دلیل هوشیاری مردم آذربایجان و پذیرش شخصیت شهید مدنی این توطئه ناکام ماند. سخت ترین دوران زندگی شهید مدنی روزهای آشوب در حزب خلق مسلمان بود. بنابراین بارها از سوی این حزب مورد تهدید قرار گرفت. حتی محل نماز جمعه را آتش زدند و نماز جمعه را متوقف کردند. شهید مدنی نیز کفن پوشید و با حرکت جمعیت در مقابلشان فریاد زد: تا زمانی که من زنده هستم و نماینده امام در این شهر هستم نماز جمعه را امامت می کنم. اینگونه بود که توطئه حزب مردم و آمریکا در این شهر خنثی شد.

شهید مدنی در مقابل

شهید مدنی نقش بسزایی در تقویت روحیه رزمندگان اسلام داشت. وی با حضور در جبهه های نبرد و حضور در کنار سپاهیان اسلام و شرکت در مجالس دعای آنان، رزمندگان اسلام را به جنگ تشویق می کرد. وی به عنوان نماینده امام دست برادر ارتشی را که هواپیمای متجاوز دشمن را بر فراز آسمان تبریز منهدم کرد، بوسید و این نشان از تواضع کامل ایشان داشت. وقتی عده ای از رزمندگان می خواستند به جبهه بروند، پشیمان می شد که چرا نمی تواند مانند آنها به جبهه برود و با بعثی ها بجنگد.

خصوصیات اخلاقی

وقتی شهید مدنی از قیامت صحبت می کرد، چنان گریه می کرد که گویی روز قیامت را می بیند. در خلوت شب با خدای خود دعا کرد: «خدایا! آمدم خدایا! اگر به من نه بگویی، اگر مرا ترک کنی، چه کسی مرا خواهد یافت؟ ما کسی را جز تو نخواهیم داشت. او به زهد و تقوا معروف بود. شهید مدنی برای پاکی روح و تقوا اهمیت ویژه ای قائل است و پیروزی بر دشمنان را در گرو تزکیه نفس می داند.

با طلاب و جوانان مانند پدری دلسوز رفتار می کرد و با اینکه دارای درجه اجتهاد بود، هرگز آن را مطرح نکرد. البته حضرت امام رحمه الله او را «سید علما العلم» می دانستند. او در برابر امام مانند یک شاگرد پاک بود.

زندگی عملی

آیت الله شهید مدنی مردی وارسته بود که ساده زیستی را فراموش نکرد. زندگی بدون تشریفات و تشریفات از ویژگی های بارز او بود. شهید مدنی مثل فقیرترین مردم زندگی کرد. این در حالی بود که او حافظ اموال مردم بود و وجوه شرعی را از شهرهای بزرگ ایران می پذیرفت اما هرگز برای خود استفاده نمی کرد. وقتی از او پرسیدند علت چیست گفت: خدا را گواه می گیرم که قبلاً از آن استفاده نکرده ام و نخواهم کرد. صرفه جویی را سرلوحه کار خود قرار می داد و توجه ویژه ای به مردم داشت. زمانی که مردم در مورد روغن محدودیت داشتند، از آن استفاده نمی کرد و با پوشیدن پوست گرم می شد و وقتی دید مردم توان خرید گوشت را ندارند، هرگز گوشت نمی خورد.

یکی از عاشقان بی چون و چرای پیاده روی اربعین

لازم به ذکر است آیت الله مدنی در مدت اقامت خود در نجف به تحصیل و تدریس در حوزه علمیه پرداخت و در محضر علمای بزرگی چون «سید محسن حکیم» و «سید عبدالهادی شیرازی» و سپس امام خمینی (ره) که در آن زمان در نجف حضور داشت، بهره مند شد و همانطور که ذکر شد در درس آیت الله سید ابوالقاسم هویی نیز شرکت کرد و از ایشان اجازه اجتهاد یافت. اما هرگز حاضر به انتشار رساله نشد و همواره امام خمینی (ره) را بیشترین مسئولیت انتشار رساله می دانست.

آیت الله مدنی از عاشقان بی چون و چرای زیارت اربعین بود و سالی چند بار و در زمان های مختلف پیاده به کربلا مشرف می شد.

یک شاهد

روز بیستم شهریور 1360 ساعت یک و نیم بعد از ظهر نماز جمعه به پایان رسید و شهید مدنی به دو رکعت مسح کرد. در این هنگام ضارب دست شهید مدنی را کشید و نمازش را قطع کرد تا اینکه عده ای به سمت ضارب هجوم آوردند، او ماشه نارنجکی را که زیر لباسش پنهان کرده بود کشید و به این ترتیب مردی وارسته و نمونه به لقای خدا شتافت. پس از آن استان آذربایجان عزادار شد.

در بیست و یکم شهریور ماه، پیکر پاک آن مرحوم توسط مردم تبریز و سپس قم تشییع و در جوار حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید