روزنامه کوسه: حل این همه مشکلات کشور با ضعیف ترین دولت و مجلس 40 سال اخیر؟

روزنامه کوسه: حل این همه مشکلات کشور با ضعیف ترین دولت و مجلس 40 سال اخیر؟

روزنامه شرق می نویسد: فرض کنیم امروز اعتراضات به پایان برسد و معترضان به خانه ها و زندگی روزمره ماه های قبل خود برگردند. فرض کنید تمام امید خود را به برنامه ها و سیاست های انقلابی در دولت و مجلس بسته اند، به امید تاثیر اتفاقاتی که رئیس جمهور و دولتمردان در یک ماه گذشته از آن صحبت می کنند (هم مردم و هم نخبگان متوجه نمی شوند). آی تی).

چشم انداز وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور و سیاست های دولت تا چه اندازه می تواند این صلح را پایدار و غیرقابل بازگشت کند؟

در این مدت تحلیل های زیادی در خصوص ابعاد و ماهیت عوامل اصلی، تحریک کننده و تداوم دهنده اعتراضات صورت گرفته است. علیرغم اینکه در اکثر این تحلیل ها ماهیت این اعتراضات در درجه اول اجتماعی تلقی می شود. با این حال، در بسیاری از تحلیل‌های قابل تأمل، نقش و تأثیر عوامل اقتصادی به‌ویژه یک دهه تورم راکد، کاهش یک‌سوم درآمد سرانه و افزایش جمعیت زیر خط فقر به دلیل تحریم‌ها مشخص شده است. در ایجاد زمینه این اعتراضات و رفتار آتی گروه های دیده بان موثر و تعیین کننده تلقی می شود. بنابراین ماهیت اعتراضات و زمینه های انگیزشی آن، چه اقتصادی و چه اجتماعی، ریشه در حوزه حاکمیت دارد.

پیچیدگی و درهم تنیدگی مسائل و مشکلات اقتصادی ایران که هر یک می تواند زمینه ساز یک چالش بزرگ سیاسی و اجتماعی در یک کشور باشد، هرگز به اندازه امروز نبوده است. بی شک اغلب این موضوعات در تصمیم گیری ها و سیاست ها و به طور خلاصه در کیفیت و کارکرد حاکمیت گذشته کشور سابقه طولانی دارد و به دلیل تأثیرات جمعیتی و جغرافیایی گسترده و گسترده مورد توجه قرار می گیرد. یک مشکل اجتماعی

به طور خلاصه، برخی از مهمترین مسائل بحران زا را می توان برشمرد، غفلت و چشم پوشی یا ناتوانی در ایجاد مکانیسم های فوق می تواند زمینه را برای چالش های بزرگتر، جامع تر و مخاطره آمیز فراهم کند:

– کاهش بی سابقه تعامل مالی و اقتصادی کشور با اقتصاد جهانی و کاهش درآمدهای ارزی کشور به یک سوم از اوایل دهه 90.

– روند نزولی و نگران کننده عملکرد نهادها به ویژه روند رو به رشد فساد، فضای عمومی نامناسب برای کسب و کار، عدم تضمین حقوق مالکیت و غیره.

– فضای غیررقابتی و مداخله نامتعارف مؤسسات غیرانتفاعی در اقتصاد.

– کاهش آب و تخریب منابع طبیعی و تخریب منابع اکولوژیک چه در فلات خشک و کمیاب مرکزی ایران و چه در مناطق سرسبز تاریخی.

– وضعیت بسیار نگران کننده و بحرانی صندوق های بازنشستگی به همراه مشکل بی سابقه مالی و مدیریتی دولت.

– وضعیت نگران کننده سیستم بانکی و کمبود حداقل منابع حتی برای اجرای طرح های مسکن ملی و اعتبارات خرد.

– سطوح بالا و رو به رشد فقر و نابرابری اقتصادی، اجتماعی و فضایی.

– روند رو به رشد عقب ماندگی در توسعه منطقه ای و تشدید درگیری های درون و برون منطقه ای به همراه روند نگران کننده مهاجرت داخلی و تغییرات محسوس در جمعیت و فعالیت اقتصادی کشور.

– سطوح بالا و پایدار بیکاری در سطح ملی و منطقه ای به ویژه بیکاری جوانان و فارغ التحصیلان.

– یک دهه با نرخ های رشد اقتصادی نزدیک به صفر، کاهش سطوح بهره وری، سرمایه گذاری همراه با روند نگران کننده خروج سرمایه های خلاق و صاحبان دانش و تجربه و سرمایه مالی می گذرد.

– کاهش و نگران کننده سطح سرمایه اجتماعی و زوال اعتماد که انسجام اجتماعی را به خطر می اندازد.

– تداوم عمیق ترین رکود تورمی در اقتصاد ایران و مجموع سطوح تورم و بیکاری که ایران را در فهرست چندین کشور دارای بالاترین سطوح بی ثباتی کلان اقتصادی قرار داده است.

– روند رو به رشد و سهم تامل برانگیز سکونت گاه های غیررسمی (حاشیه گرایی) که به حدود 25 درصد جمعیت شهری ایران رسیده و در برخی شهرها مانند مشهد، زاهدان و چابهار به وضعیت ناگوار فقر شهری رسیده است.

– تعداد زیادی از طرح ها و پروژه های زیربنایی دولتی و پروژه های سرمایه گذاری اقتصادی بخش عمومی غیردولتی که ناتمام مانده و در نتیجه باز شدن روابط خارجی در انتظار منابع مالی و دسترسی به فناوری هستند.

– ناهماهنگی در منابع انرژی از جمله گاز و برق و نگرانی جدی در مورد توانایی ادامه فعالیت صنایع مهمی مانند پتروشیمی و فولاد.

این فهرست را می‌توان با معیارها و جداکننده‌هایی مانند شدت، دامنه و بازه زمانی تأثیر و غیره به‌طور دقیق‌تر تقسیم‌بندی کرد و یا در تحلیل سلسله مراتبی یا بر اساس رویکردهای نظری مختلف به ترتیب متفاوتی ارائه کرد. اما تقریباً در میان متفکران ایرانی در مورد آنها اتفاق نظر نادری وجود دارد. هر یک از این مشکلات برای ایجاد بی ثباتی سیاسی و اجتماعی در یک کشور کافی است…

اما تناقض تلخ امروز این است که پیچیده ترین مشکلات بحران اقتصادی و اجتماعی در ضعیف ترین دولت و مجلس حداقل چهار دهه اخیر رخ داده است و هیچ نشانه ای از درک اهمیت و ابعاد این معضلات دیده نمی شود. راه حل این مسائل پیچیده بیش از آنکه اقتصادی باشد، سیاسی و زمان بر است و نیازمند اعتماد و گفت و گوی اجتماعی فراگیر است که دولتمردان باید سازوکاری صادقانه و اعتمادساز ارائه دهند. بلکه هزاران، اما چنین نیازی و چنین مکانیزمی در آنها دیده نمی شود. بنابراین به نظر می رسد با تأمل در مفاهیمی چون «شهروند عاصی»، «جامعه آنی»، «جامعه لغزنده»، «جامعه جنبشی» و… که توسط برخی تحلیلگران برای توصیف وضعیت کنونی ایران و توسط برخی تحلیلگران استفاده شده است. با بازخوانی رفتار یکساله دولت و مجلس، بازگشت به صلح پایدار با توجه به تداوم این قاعده قابل بحث است.

دیدگاهتان را بنویسید