کیومارت اشتریان، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در روزنامه شرق نوشت: دو عامل اصلی ایران و روسیه را به سمت روابط نظامی و همکاری گسترده تر در گام بعدی سوق می دهد. یکی نقش ارتش در سیاست و دیگری محدود کردن گزینه های ایران پس از افشای رابطه چین و اعراب خلیج فارس.
در شرایطی که امکان روابط اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی با کشورهای مختلف (حتی کشورهای کوچک) را ندارید، طبیعتاً تنها یک راه باقی می ماند و آن ظرفیت همکاری نظامی با یک قدرت منزوی است. غوطه ور در باتلاق و غیره به او
البته ساختار نظام تصمیم گیری استراتژیک کشور نیز بی تاثیر نمی ماند. اگر نظامیان، دیپلماتها یا گروههای اقتصادی مشارکتکنندگان اصلی در ساختار تصمیمگیری باشند، هر کدام از آنها روابط خارجی را بهگونهای خاص میبینند، مثلاً در عرصه بینالمللی، بیش از همه ظرفیت همکاری نظامی، سیاسی یا اقتصادی را میبینند. . بنابراین باید دید ویژگی های ساختاری نظام تصمیم گیری در جمهوری اسلامی کدام بخشی از حکومت است.
اما نزدیکی ایران و روسیه مانع از تکرار سناریوی چین و اعراب این بار توسط روسیه نخواهد شد و به احتمال زیاد عوامل زیادی در تمایل روسیه به اعراب وجود دارد. از بحث انرژی گرفته تا رقابت با چین و غرب، همه انگیزه های لازم برای نزدیک شدن روسیه و اعراب هستند.
از منظر عربستان، اگر غرب نتواند ایران را مهار کند، چه بهتر که چین و روسیه این کار را در قالب قطع گاز انجام دهند. در نتیجه، از دیدگاه چین و سپس روسیه که منافع عمده اقتصادی و نظامی در خلیج فارس دارند، دور از ذهن نیست که در سال های آینده استدلال کنند که «سه جزیره استراتژیک نباید متعلق به آن باشد. به کشوری که روابط اقتصادی عمیقی با آنها ندارد. قیمت آن قراردادهای نظامی و اقتصادی شیرین است که با پشتوانه دلارهای نفتی عربی همراه است.
به نظر می رسد توافق بین چین و اعراب یک نقطه عطف تاریخی باشد که صفحه ژئوپلیتیک منطقه را متحول خواهد کرد. در واقع ائتلاف جدیدی علیه ایران در حال شکل گیری است که البته این بار ممکن است خشن تر و بی پرواتر باشد. برخلاف غربیها که دنبال کردن منافع خود را در پوشش ارزشهای لیبرال دموکراتیک جهانی پنهان میکنند، چین و روسیه چنین هنجارهای رفتاری بینالمللی و اساساً هیچ رابطه هنجاری با جهان اطراف خود ندارند. زبان و سطح پایین ارتباط زبانی با فرهنگ های دیگر، عدم مداخله فرهنگی در نظام بین الملل، وضعیت ژئوپلیتیکی و فقدان پیشینه تاریخی در هنجارهای روابط بین الملل از علل و عوامل نابهنجاری در کنش های بین المللی است. از این دو کشور به همین دلیل است که ارتباطات بین المللی برای آنها به دو چیز خلاصه می شود: ارتباطات اقتصادی و اقدام نظامی. این دو کشور از آنچه تحت عنوان نفوذ فرهنگی نامیده می شود مستثنی هستند و آن را به طور جدی دنبال نمی کنند و به همین دلیل است که ظرفیت خود را پس از این دو حوزه اقتصادی و نظامی تمام شده می بینند.
البته این وضعیت خطرات خاصی را برای ما به همراه دارد و اینکه روسیه و چین در ارتباط با ما بی توجه هستند. همانطور که در نسل کشی مسلمانان در اویغورها یا درگیری روسیه با چچن یا اعدام مشروطه خواهان در روز عاشورا دیده می شود.