سیاست ایران در قبال تنش‌های طالبان مایه تاسف است و جای تعجب ندارد

سیاست ایران در قبال تنش‌های طالبان مایه تاسف است و جای تعجب ندارد

برخی سایت ها ویدئویی را منتشر کردند و با استناد به آن نوشتند که طالبان وارد روستای ایران در نزدیکی مرز شده و به سمت خانه هایی که محل آن نامعلوم است تیراندازی می کنند.

منابع رسمی فقط گفتند که هر دو طرف همچنان در حال بررسی علت درگیری هستند! رسمی ترین توضیحی که در این زمینه منتشر شده، اظهارات سردار قاسم رضایی جانشین فرمانده انتظامی کشور است که روز گذشته به عنوان یک مقام ارشد نظامی وارد سیستان شد و توضیح داد: در مرز مشترک ایران و افغانستان چندین بار… زمانی که حاکمان «افغانستان اشتباه کردند، دیروز تیراندازی غیرضروری از کشور همسایه صورت گرفت و تدابیر متقابل اتخاذ شد». آنچه فرمانده پولیس کشور آن را «اشتباه» و «تیراندازی غیرضروری» توصیف کرد، اما تحلیلگران و کارشناسان حوزه سیاست خارجی و افغانستان می گویند این اقدامی عمدی برای ایجاد تنش است که شواهد و سرنخ ها نشان می دهد که ادامه خواهد داشت.

جنگ یک جنگ بسیار جدی است

ابوالفضل زهراوند، سفیر پیشین ایران در کابل، یکی از آن چهره‌هایی است که به Enchant گفت: «درگیری اخیر با طالبان که هنوز انگیزه‌های آن به طور کامل مشخص نیست، نگرانی‌های جدی در مورد نحوه تعامل با این گروه ایجاد کرده است. زیاده‌روی طالبان در کنار رفتار آبی اخیر و ناآرامی‌های مرزی آن‌ها، تنش‌های نسبی ایجاد کرده است که می‌تواند ابعاد خطرناک‌تری را در آینده نشان دهد.»

وی هشدار داد: درگیری از روز شنبه تاکنون متوقف شده است، اما ممکن است با عوامل دیگر از سر گرفته شود.

این مقام سابق دیپلماتیک به نقش آمریکا در ماجراجویی‌های طالبان اشاره کرد و با تاکید بر اینکه باید هوشیار بود زیرا جنگ یک جنگ بسیار جدی است، تصریح کرد: نتیجه توافق دوحه این بود که مرحله افغانستان واگذار شد. به طالبان و بدون هیچ دلیلی آنها این سرمایه گذاری را روی طالبان انجام ندادند. طالبان از اهرم های فشار خود از جمله آب هیرمند، بستن مرز دوغارون و غیره استفاده می کنند. البته این وضعیت قابل پیش بینی بود زیرا آمریکایی ها سرمایه گذاری کامل برای ایجاد بحران در این منطقه دارند.

آیا با طالبان موافق هستید؟

این نوع هشدارها در مورد طالبان دقیقاً از دو سال پیش که طالبان کنترل افغانستان را به دست گرفتند با وضوح و قطعیت بیان شده است. علی بیگدالی، تحلیلگر مسائل بین الملل همزمان در گفت و گو با «نام نیوز» با بیان اینکه مقامات و رسانه های رسمی کشور در حال پاکسازی طالبان هستند، گفت: سه حرکت تروریستی خشونت آمیز در افغانستان وجود دارد، طالبان، القاعده و داعش که با هم هستند یک پیمان مخفی دارند اساس استراتژی منطقه ای آنها نابودی تشیع است و به این دلایل هرگز نمی توانیم با طالبان رابطه استراتژیک برقرار کنیم.

بیگدالی در عین حال با اشاره به سردرگمی راهبردی ایران در مقابله با طالبان خاطرنشان کرد: کانون‌های قدرت در جامعه و مراکز رسانه‌ای مانند کیهان و… هنوز نتوانسته‌اند به وضوح بیان کنند که چه راهبردی در برابر طالبان خواهیم داشت. طالبان؛ در واقع نوعی بی حسی در رابطه ما با طالبان ایجاد شده است.

اکنون پس از دو سال به نظر می رسد که سردرگمی استراتژیک همچنان ادامه دارد و ایران هنوز نمی داند با طالبان چه کند و چه موضعی در قبال آنها اتخاذ کند.

این سردرگمی را می توان در سکوت عجیب رادیو و تلویزیون و برخی روزنامه های منتسب به نهادهای دولتی در قبال بحران اخیر طالبان به وضوح دید.

دیروز رسانه ها گزارش دادند که درگیری مرزی ایران و طالبان که منجر به شهادت دو تن از مرزبانان کشورمان شد، جایی در بخش های خبری صدا و سیما ندارد. به جز یکی دو مرجع کوچک که نامی از طالبان در آن ذکر نشده است، اما اتفاقی که افتاده، درگیری با افراد مسلح نامیده می شود. در صفحه اول روزنامه جام جم اثری از انعکاس او دیده نمی شود.

روزنامه کیهان در تیتر اصلی خود به این خبر مهم و کاملاً ملی نپرداخته است; تیتر اصلی به مشکلات داخلی آمریکا اختصاص داشت و تنها در گوشه صفحه اول از شهادت دو مرزبان کشورمان خبر داد.

بسیاری این سوال را به طعنه پرسیدند که «آیا شما با طالبان موافقید؟» آنها به این پاسخ پاسخ دادند. اما برخی از تحلیلگران پس از تحلیل این سانسور دلیل آن را نبود استراتژی روشن برای مقابله با طالبان عنوان می کنند.

فلاحت پیشه: ترسناک ترین سیاستمداران سیاست خارجی کشور در افغانستان کار می کنند و در واقع نوعی ترس را بر سیاست خارجی کشور در قبال افغانستان تحمیل کرده اند.

خشخاش کاران هراسان!

این سکوت به قدری بلاتکلیف و طولانی است که ترس را به سخره می گیرد. هفته گذشته در جریان اختلافات لفظی مقامات ایران و طالبان و توهین! حسین دهباشی در واکنش به هشدار رئیس جمهور ایران در مورد حقوق هیرمند، در توییتی نوشت: «ببین آقای ج.ا، شما از طالبان می ترسید و این نئاندرتال ها تهدیدات شما را مسخره می کنند.» پس بیشتر بروید و کاد را آزاد کنید!

دیروز حشمت الله فلاحت پیشه این اشاره و تذکر را به شکل واضح تری توضیح داد و گفت: ترسناک ترین سیاستمداران سیاست خارجی کشور در حوزه افغانستان فعالیت می کنند که عملاً نوعی ترس را در سیاست خارجی کشور در قبال افغانستان تحمیل کردند و به چالش کشیدند. کشور اقداماتی مانند تسلیم سفارت و برخی چیزهای دیگر که در شأن ما نبود انجام دهد».

وی در گفت و گو با رویداد۲۴ با بیان اینکه هفت سال تنش باعث تضعیف قدرت مذاکره ایران در عرصه جهانی شده است، ادامه داد: طالبان دست بالا دارند که بخش عظیمی از حقوق ایران را به کشت خشخاش اختصاص می دهد.

فلاحت پیش همچنین عدم وجود استراتژی مشخص در برابر طالبان را تایید کرد و تصریح کرد: نوعی افراط گرایی نسبت به افغانستان وجود دارد، به گونه ای که همان افرادی که به طالبان به عنوان برادر مجاهد نگاه می کردند، اکنون خیلی زود موضع گیری قاطعانه ای علیه طالبان نشان می دهند. آنها.” این نشان می دهد که آنها موضع روشنی در قبال طالبان ندارند.”

مقابله با طالبان در عین مصلحت، نیازمند اقتدار و سیاست شفاف است تا از آنها هراسی نباشد. سیاستی که تعیین می‌کند آیا اساساً می‌توان با طالبان، آنطور که اسماعیل کوثری تعبیر می‌کند، «خانواده» بود؟ مرز این خانواده چقدر است؟ خونریزی فرزندان مرزبانان ایران در کجای این پیوند خانوادگی تعریف شده است؟!

در غیاب این سیاست مشخص و همچنین تضعیف ایران پس از هفت سال عدم توافق، از یک سو علی اف آذربایجان پیام‌های تهدیدآمیز به ایران می‌فرستد و از سوی دیگر طالبان که دولت آن همچنان ادامه دارد. هیچ کشوری به عنوان کشوری که تسلیحات را به مرز ایران خارج می کند، به رسمیت شناخته نشده است. .

کارشناسان معتقدند در این شرایط ایران باید نقاط قوت خود را بشناسد و با تکیه بر آن نقاط قوت پازل استراتژی خود را در برابر همسایگان خود حل کند. حتی اگر آن قدرت تضعیف شود; زیرا انفعال و انفعال باعث شکست ایران خواهد شد.

دعوای ایران و طالبان یک دعوای خانوادگی است!

اما در واقعیت به نظر می رسد که بی حساسیتی و انفعالی که در حادثه قره باغ مشاهده شد در مورد طالبان نیز تکرار می شود. در مورد قره باغ هشدارهایی درباره تغییر مرزها در منطقه قفقاز و آسیب هایی که به منافع اقتصادی و منطقه ای ایران وارد می کند داده شد. مقامات اقدام مؤثری انجام ندادند و حالا شمشیر طالبان کشیده شده و درگیری خونین آنها در مرز به «دعوای خانوادگی» خلاصه شده است.

این تعبیری است که اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، دیروز در خصوص درگیری مرزی اخیر با طالبان گفت: دعوای ایران و طالبان، دعوای خانوادگی است!

وی تصریح کرد: خداوند روح همه شهدا به ویژه مرزبانان به ویژه پنج سه نفری که اینگونه شدند را شاد کند اما گزینه سربازی مشکلی ندارد. از این اتفاقات برای بچه هایی که در یک خانه هستند، دعوا می شود و دعوا می شود و صحبت نظامی نمی شود. این مسائل قطعا از طریق گفتگو حل خواهد شد.»

تأکید او بر گفتگو نوعی تأکید بر دیپلماسی است. اگرچه بسیاری از کارشناسان بر این باورند که نمی توان با طالبان به تفاهم دیپلماتیک دست یافت، اما در هر صورت، این نوع اظهارنظرها را می توان در خوش بینانه ترین حالت به نوعی مصلحت اندیشی برای جلوگیری از تشدید تنش ها تعبیر کرد.

اما نکته اینجاست که مخالفت با طالبان در کنار مصلحت اندیشی نیازمند اقتدار و سیاست شفاف و روشن است تا از آنها هراسی نباشد. سیاستی که تعیین می کند آیا اصولاً می توان با طالبان فامیل بود؟ مرز این خانواده چقدر است؟ کلاهبرداری در اعطای حق آبه، شوهای مضحک تانکر آب، فیلم های تهدید آمیز با موضوع آمادگی برای جنگ با ایران و ریختن خون فرزندان مرزبانان ایرانی، این پیوند خانوادگی کجا تعریف می شود؟!

دیدگاهتان را بنویسید