فیفا و مافیا و قرعه کشی سیاسی ما در جام جهانی

فوتبال بیشتر از آن که بتوان آن را پنهان کرد سیاسی است. اما برخی قرعه کشی ها مانند قرعه ایران در جام جهانی قطر به نظر می رسد بدون برابری و با اراده بازیگران سیاسی انجام شده است! ایران متحد انگلیس و آمریکا و یکی از سه تیم ولز، اسکاتلند یا اوکراین است که دو تیم اول انگلیسی هستند و تیم سوم اکنون میدان جنگ قدرت سیاسی و نظامی است. فیفا اغلب “فوتبال سیاسی نیست” را به زشت ترین شکل بازی می کند. موارد تخلف بیش از حد معمول است که آخرین آن لغو فوتبال روسیه به دلیل اقدامات سیاستمداران روسی است! و چرا فوتبال سیاسی نیست، با وجود اینکه سیاست به چیزهای بسیار بیهوده و بی اهمیت تری دست می زند و دخالت می کند!
اما در حالی که فیفا ادعا می کند فوتبال را از تحریم های سیاسی دور نگه می دارد، مردم فوتبال را کاملاً سیاسی دوست دارند. با این حال، تفاوت های عمیقی بین آنچه مردم از سیاست می فهمند و انتظار دارند و آنچه فیفا به آن متعهد است وجود دارد. 7-1 آلمان-برزیل در سال 2014. اگرچه تمام ویژگی های فنی یک بازی به یاد ماندنی را داشت، اما در مقایسه با آرژانتین-انگلیس 2-0 در سال 1986 که به دلیل جنگ در فالکلند به یک بازی سیاسی تبدیل شد، کمتر یک موضوع فوتبالی است. جزایر در سال 1982 دو گل مارادونا به انگلیس یکی با “دست خدا” و دیگری با لقب “گل قرن” و هر دو با عناوین غیر فوتبالی در تاریخ فوتبال و بین مردم و رسانه ها ماندگار شد. .
تیترهای مهم روزنامه های انگلیسی پس از قرعه کشی نیز نشان از نگاه سیاسی به فوتبال دارد، از جمله روزنامه گاردین که گروه B را «گروه دیپلماسی» نامید! بلافاصله پس از قرعه کشی، دعوای مربیان آغاز شد که بیش از یک عکس مربیگری و اصول بازی، قطعا تحت تاثیر فضای سیاسی، فرهنگی و رسانه ای بود. گرتساوتگیت سرمربی تیم ملی انگلیس درباره پیوستن به ایران گفت: من بازیکنان ایرانی را نمی شناسم چون بازی های ایران را ندیده ام. با فرض اینکه بازی تیم ایران را ندیده باشید، دو گل قیچی بازی دو ستاره ایرانی جهانبخش و طارمی به چلسی، قهرمان لیگ انگلیس و قهرمان اروپا و تنها شکست چلسی در راه قهرمانی اروپا، که مورد توجه نامزد طارمی قرار گرفت. چی؟ شما هم آنها را به خاطر نمی آورید؟! برخی ممکن است این را به غرور انگلیسی نسبت دهند، اما شانزده مایل دورتر از مسابقات قهرمانی فوتبال انگلیس کافی است تا آنها را متواضع تر کند و جنگی را با ویژگی هایی غیر از دستورالعمل های متاثر از فضای سیاسی آغاز کند.
چنین فوتبالی با این شدت سیاسی، چرخش سیاسی آن البته در دست بازیگران اصلی، مافیا و مسئولان است و همه اجازه سیاسی کاری ندارند و اگر بازیکنان سیاسی شوند، در چارچوب خاصی است. مافیای فوتبال و فیفا، دیگر نه. این نشانه آن است که مربیان و بازیکنان فوتبال وقتی صحبت از خود فیفا و حامیان قدرتمند آن در فوتبال می شود، آنقدر پاستوریزه و دیپلماتیک صحبت می کنند که شنیدن آن غیرممکن است!
فوتبال انگلیس و آمریکا با ایران فوتبال سیاسی است و ویژگی های خاص خود را دارد. وقتی نام ایران را در کنار دو نام دیگر می بینید مدام می گویید فوتبال سیاسی نیست، یعنی سیاسی بودن آن را پذیرفته اید و متوجه نیستید! اگر بپذیری که فوتبال سیاسی نیست، در لحظاتی که می خواهی هم میهن دوست باشی و هم فوتبالدوست، همان فوتبالی که منکر سیاست است، یقه ات را می گیرد که بین فوتبال و وطن یکی را انتخاب کنی!

دیدگاهتان را بنویسید