مخالفان خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و رئیسی زیر ذره بین از لباس شخصی گرفته تا مخالفان مردم

مخالفان خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و رئیسی زیر ذره بین  از لباس شخصی گرفته تا مخالفان مردم

روز جدید دولت خاتمی، احمدی نژاد و روحانی مخالفانی از جنس های مختلف داشت، اما به نظر می رسد مخالفان جدی دولت رئیس جمهور باشند.

تاریخ سیاست ایران در چهار دهه گذشته داستانی پر از رمز و راز و ناگفته است که گهگاه از خاطرات سیاستمداران بازنشسته بیرون می آید. جدای از رازهای پنهان این میدان، یک حادثه جزء لاینفک همه ادوار این میدان بوده است و آن اپوزیسیون سیاسی است که البته ربطی به امروز، دیروز، اینجا و آنجا ندارد. همیشه و همه جا چنین بوده است که تا زمانی که گروهی سکان دولت را به دست نگیرد، گروهی در مقابل آن ایستاده است.

گرچه روال یکسان است، اما در این بین مشکلی مانند چراغ قرمز چشمک زن جلب توجه می کند و آن طیف مخالفان سیاسی است. از کدام طرف و نظر مخالفان گروه های سیاسی تا حدودی می توان جایگاه این سکاندار را در این آشفتگی سیاسی مشخص کرد.

وقتی به تاریخ بعد از سال 57 نگاه می کنیم، یک حقیقت از آن بیرون می آید و آن اینکه صحنه سیاسی تا سال 1355 بیشتر شبیه درگیری ها و توافقات سیاسی بود و بعد که دولت چهره یک طرفه تری به خود گرفت، اختلافات و جبهه ها بیشتر نمایان شد. و طبیعتاً در این دوره ها نام چندین دولت بیشتر به چشم می خورد; دولت خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و حالا ابراهیم رئیسی دولت هایی هستند که باید مخالفانشان را نابود کنیم.

کفن در صف اول مخالفان دولت خاتمی

در سال 76 که دولت خاتمی با شعار تغییر و گشایش سیاسی وارد انتخابات ریاست جمهوری شد، حلقه وسیعی از طبقه متوسط، جوانان و دانشجویان دور او جمع شدند و در نهایت دولت اصلاحات با 20 میلیون رای قوه مجریه را در دست گرفت. قدرت.

اما این اولین قدم بود و کم کم پای حزب اللهی ها و وانت بارها به میدان رویارویی با خاتمی باز شد و در این میدان قصه کم نیست. در سال 1356 یکی از این درگیری ها بعد از نماز جمعه در راهپیمایی شیعیان رخ داد که برخی از افراد که گفته می شد با گروه های انصار حزب الله و مخالفان دولت خاتمی مرتبط بودند، توسط عبدالله نوری که رئیس مجلس بود کشته شدند. وزارت کشور در آن زمان عطاءالله مهاجرانی، وزیر رهبری آن زمان به آنها حمله کرد و آنها را شکست داد.

هر چند از این قبیل حوادث و جلسات زیاد بود، اما سال 78 اوج تقابل با دولت تازه تاسیس اصلاحات بود. ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای و سپس توقیف دسته جمعی روزنامه‌ها که در سال ۱۳۵۸ چنان شدت گرفت که به فروردین سیاه مطبوعات معروف شد، یکی از مظاهر مخالفت با دولت خاتمی بود.

حادثه 27 تیر و اعتراضات دانشجویی به توقیف روزنامه سلام و حمله به اعضای درجه یک گروه منتقد دولت خاتمی اوج درگیری در هشت سال اوست. سابقه مخالفت با دولت در سال 1978 به پایان نرسید و یک سال بعد که کنفرانس برلین با حضور تعدادی از فعالان سیاسی برگزار شد، دوباره مردم محجبه به خیابان ها آمدند و خواستار برخورد جدی با دولت شدند.
صف آرایی میانه روها در مقابل احمدی نژاد

در سال 1363 با پژو 504 به ساختمان وزارت کشور رفت تا بگوید آدم ساده ای است و ثروت زیادی ندارد. محمود احمدی نژاد به خوبی می دانست که تنها سکوی پرتاب خیابان بهش تا خیابان پاستور، مقابله با طبقه حاکم خاکستری است. در واقع زمانی که صحبت ها و شایعات درباره ثروت افرادی مانند هاشمی رفسنجانی اوج می گرفت، اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از رقبای اصلی او در همان انتخابات بود و رقابت آنقدر نزدیک بود که به دور دوم انتخابات رسید. در نهایت، مانور احمدی نژاد بر ثروت و قدرت خانواده هاشمی رفسنجانی باعث شد تا او به سمت کشیش برود. احمدی نژاد از ابتدا رقبا و مخالفان اصلی خود را معرفی کرد و شمشیر خود را بر روی طیف اعتدال گرا بست و البته در این حوزه اصلاح طلبان نیز بخشی از این رقبا و مخالفان جدی بودند.

آقای صفایی فراهانی هم در دولت شما پولدار شد. پسران آقای هاشمی چه کار می کنند؟ آقای ناتیک چگونه زندگی می کند؟ پسرش چگونه میلیاردر شد؟ کارخانه رشت الکتریک یکباره در اختیار عده ای قرار گرفت. کارخانه ای که در مزایده نبود به آقای کرباسچی و همسرش و آقای قبا دادند، زمین را خریدند و صاحب زمین شدند. در ماجرای استات اویل که پسر آقای هاشمی پشت پرده است، مردی در این پرونده به دادگاه رفت، از او حمایت کردند و اجازه دادند به خارج از کشور فرار کند. در دوران خاتمی بسیاری از مدیران صدها هکتار زمین را به نام خود خریداری کردند. همان مدیرانی که زمین مفتی را گرفتند حالا از شما حمایت می کنند.»

این بخشی از صحبت های محمود احمدی نژاد در مناظره سال 88 با میرحسین موسوی بود که می توان آن را جنجالی ترین مناظره انتخاباتی تاریخ جمهوری اسلامی نامید. احمدی نژاد در این انتخابات رقیب خود را به وضوح مشخص کرد و این جناح در صف اول اپوزیسیون قرار گرفت و این کشمکش و درگیری تا آخرین روز دولت مهرور ادامه داشت و حتی این جنگ و درگیری در ماه های پایانی دولت به دور اول رسید.

سرسختی و رادیکال نوپا قبل از دولت روحانی

انصار حزب الله، مهمترین گروه مخالف دولت خاتمی، با اندکی تغییر چهره حزبی در قالب جبهه مقاومت انقلاب اسلامی که مهمترین حامیان محمود احمدی نژاد بودند، ظهور کرد. البته رفقای هم از جبهه «ایتارگران» داشتند و… با روی کار آمدن حسن روحانی، این گروه که حاصل ائتلاف اصلاح طلبان و اصولگرایان است، یعنی. دو جبهه رقیب محمود احمدی نژاد در صف اول مخالفان و منتقدان روحانی قرار گرفت و اوج این اتفاقات را می توان در زمان امضای برجام مشاهده کرد. از دیدار دلواپسان در سفارت آمریکا تا استقبال از بند کفش ظریف به جرم راه رفتن با جان کری، همه جلوه‌های این مخالفت‌ها بود.

مجلس نهم که چهره ای کاملاً انتقادی و فاقد نمایندگان ثابت و احزاب منتقد داشت، تبدیل به اپوزیسیونی شد که البته گاهی توسط لاریجانی ریاست مجلس کشیده می شد. اما تحصن های خارج از مجلس و اختلال در مسیر دولت به جایی رسیده است که گفته می شود اگر هر 9 روز یک بار در دولت خاتمی بحرانی اتفاق بیفتد، این رقم در دولت روحانی هر 9 ساعت به یکبار می رسد. به طور خلاصه، «زن بازی» و «بچه ها را مشغول کنید» جریان اصولگرا در دو دولت حسن روحانی به مخالفان دو آتش افروز قوه مجریه تبدیل شد.

مخالفان مردمی علیه دولت ریاست جمهوری

ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی را باید نقطه عطفی در سیاست ایران دانست. او با کمترین میزان مشارکت – 48 درصد و بیشترین آرای باطل (برای اولین بار پس از رئیس جمهور دوم شد) انتخاب شد. این انتخابات اگرچه با اصلاح طلبان و اعتدال گرایان خوب پیش نرفت، اما مانند انتخابات محمود احمدی نژاد تلخ و تند نبود و این مشکل را می توان در نشست مدیران چپ رسانه ها و فعالان سیاسی اصلاح طلب مشاهده کرد.

در بین اصولگرایان و نظامیان، ابراهیم رئیسی جایگاه و پایگاه داشت و برای خود طرفداران زیادی داشت و از آنجایی که رئیسی به عنوان ریاست آستان قدس، مجلس خبرگان و… مورد قبول مراجع قرار گرفت، لذا می توان گفت هموارترین راه برای خروج از عرصه تصمیم گیری در اختیار این دولت است و عملاً هیچکس در دولت مخالف فعالیت و حضور رئیس جمهور نیست و اگر انتقادی هم وجود داشته باشد بیشتر از آن است. نوع غرغر و شکاف های سیاسی که چندان جدی تلقی نمی شود.

این بدان معنا نیست که اوضاع در این دولت به هم ریخته است، زیرا مشکل ابراهیم رئیسی بیشتر از منتقدانی است که خارج از قوه قضائیه هستند، او بیش از 50 درصد مردمی را که به او رای نداده اند هدف گرفته است.

البته این مشکل با سردی انتخابات بیشتر شد، به طوری که تقریباً هر هفته شاهد اعتراض گروه‌ها و اتحادیه‌های مردمی بودیم. روز کشاورز و کمبود آب؛ روز بعد بنر اعتراض به دست مستمری بگیران و فردای آن روز به دست معلمان می افتد، این اعتراضات که بعضاً در سطح مناطق صورت می گیرد، پس از اصلاح قوانین مربوط به کمک بلاعوض شدیدتر شده است.
اکنون می توان گفت نوع مخالفان دولت سیزدهم یک تفاوت عمده با دولت قبلی خود دارد و آن این است که اگرچه مخالفان شکل و شمایل کلاسیک را حفظ کرده اند، اما در سکوت احزاب و چهره های سیاسی، این مردم هستند. که به صف اصلی منتقدان پیوسته اند.

دیدگاهتان را بنویسید