خاتمی از روحانی و احمدی نژاد سازماندهی بیشتری دارد

خاتمی از روحانی و احمدی نژاد سازماندهی بیشتری دارد

روز جدید : آقا دعا! او حتما بارها شنیده و احتمالاً گفته است که “رئیس جمهور در ایران در نهایت خوشحال نخواهند شد!” صرف نظر از درستی یا نادرستی این گفته، با توجه به تحرکاتی که ظاهراً حسن روحانی پس از چند ماه سکوت، در اولین روز هفته با اعضای دولت خود دیداری مجازی برگزار کرد و سپس در جلسه دو روزه مجلس شرکت کرد. مجلس خبرگان در وسط هفته به نظر شما در آینده چه مسیری را طی خواهد کرد؟ بخصوص به نظر شما برگزاری این جلسات مجازی دولت اعتدال می تواند سرآغاز فعالیت های تشکیلاتی و هماهنگ آن باشد؟

آقای روحانی چون قبل از ریاست جمهوری خیلی متشکل و حزبی نبود و مهمترین تشکلی که با آن کار می کرد روحانیت نظامی بود که با توجه به گستردگی و گستردگی این نهاد سیاسی و مذهبی که معمولاً این یک رای دهنده است. فهرست آقای روحانی به جز همکاری های انتخاباتی و قرار گرفتن در لیست روحانیت و البته حزب موتلک، فعالیت خاصی در این حوزه نداشته است. او هرگز رهبری و رهبری هیچ سازمان و حزب جدی و سیستماتیک را نداشته است. در حال حاضر وضعیت همین است و ما فکر نمی کنیم که او حاضر باشد به طور جدی و سازمان یافته نیروهای سیاسی نزدیک را در سطح دیگری از متحدان سیاسی خود متحد کند و در این راستا کار جدی سیاسی و تشکیلاتی انجام دهد. دنبال کردن. البته این به این معنا نیست که ایشان کاری انجام نمی دهند، اما می خواهم بگویم که بدیهی است در بحث کار تشکل های سیاسی، فکر نمی کنم شاهد اقدامی از سوی آقای روحانی باشیم. اما ممکن است بخواهد حضور خود را در عرصه سیاسی حفظ کند و مثلا در آینده در انتخابات مجلس یا موارد مشابه شرکت کند.

روحانی در این زمینه چگونه خود را با دو رئیس جمهور قبلی یعنی محمود احمدی نژاد و به خصوص سید محمد خاتمی که حتی به او نزدیکتر است مقایسه خواهد کرد؟

وضعیت آقای خاتمی متفاوت است. اتفاقاً او خیلی بیشتر از یک روحانی سازمانی است. اولاً از زمانی که حزب مشارکت تأسیس و فعال شد، اما مشارکت سازمانی منسوب به آقای خاتمی بود. وی در عین حال پس از پایان دوره ریاست خود، بنیاد باران را تأسیس کرد و بسیار بیشتر به کارهای تشکیلاتی پرداخت. اما بنیاد باران به عنوان نهادی با دفتر و سازوکار سازمان یافته تر با حضور وزرای دولت اصلاحات و استانداران و مدیران ارشد این دولت و احزاب و تشکل های اصلاح طلب با آنها دیدار و گفتگو کردند. چون بارها در بنیاد باران با آقای خاتمی ملاقات داشته ایم و در مجلس نیز جلساتی داشته ایم. اما اکنون پس از گذشت حدود شش ماه، آقای روحانی به تازگی با اعضای دولت خود دیداری مجازی داشته است و فکر نمی کنم بتوانیم ایشان را در این زمینه با آقای خاتمی مقایسه کنیم. بنابراین همانطور که گفتم، فکر می‌کنم آقای روحانی در نهایت می‌خواهد روی صحنه باشد و در درازمدت غیبت نکند و در نهایت در انتخابات بعدی شرکت کند، مثلاً وارد مجلس شود.

رفتار سازمانی سعید جلیلی را چگونه می بینید؟ البته متوجه هستم که ایشان هرگز رئیس جمهور ایران نبوده اند، اما چندین بار کاندیدای ریاست جمهوری شده اند و صرف نظر از میزان نفوذ و موقعیت سیاسی، می توان او را با چهره هایی که نام بردیم مقایسه کرد، زیرا نام جلیلی بیشتر است. از هر سیاستمداری دولت در سایه مقید است و چه از واژه «دولت سایه» عمدتاً در نظام های ریاست جمهوری استفاده شود یا نه، می توان گفت که در بیشتر سال 1992 در «دولت سایه» فعال بوده است.

ببینید در وهله اول همانطور که اشاره کردید «دولت سایه» مختص نظام انتخاباتی پارلمانی و دامنه و حوزه فعالیت حزبی است که در انتخابات شکست می خورد و رقیب خود را در «دولت مستقر» می بیند. در واقع این مفهوم در نظام های سیاسی ریاست جمهوری مانند نظام سیاسی ایران قابل تصور نیست و مختص نظام های پارلمانی است. در نتیجه تشکیل «دولت سایه» در ایران غیرقابل تصور است. نکته مهم دیگر این است که آقای جلیلی واقعاً از چهره های شاخص جریان اصولگرا نیست و بزرگان جناح راست و چهره های شاخص این جریان سیاسی فعال هستند و اگر مثلاً فردی را به عنوان نامزد بفرستند. در این زمینه اقدام می کنند و اگر متوجه شوند آقای جلیلی می تواند کاندیدای اصولگرایان شود، طبیعتاً در همان تشکلی که خودشان هستند تصمیم می گیرند و او را به میدان می فرستند. نکته بعدی این است که آقای جلیلی از نظر موقعیت سیاسی با چهره هایی مانند خاتمی و روحانی قابل مقایسه نیست. در واقع شهرت جلیلی فقط در همان مذاکرات هسته ای در دولت احمدی نژاد بود و پرونده کمی برای انجام دادن دارد. در واقع به استثنای نقش وی در یک مقطع زمانی در مذاکرات هسته ای و چندین انتخابات که اغلب بدون پشتوانه تشکیلاتی برگزار شد و با شکست مواجه شد، هیچ پیش بینی راهیابی جلیلی به دور دوم وجود نداشت.

توضیح مهمی هم برای آقای خاتمی باید بکنم. باید تاکید کنم که علیرغم برخی ادعاهای اخیر برخی جریان ها که نگرانی هایی را مطرح می کند و حاکی از آن است که آقای خاتمی دیگر کاری به امور و مسائل سیاسی کشور ندارد، باید تاکید کنم که آقای خاتمی اصلاح طلبان را نمی خواهد و حتی در مورد مسائل بحث می کنند. . در واقع آنچه اخیراً از او نقل شد این بود که خاتمی نمی‌خواست کاندیداتوری شود و در واقع گفته‌های او احتمالاً به این معنا بود که دیگر دوستان اصلاح‌طلب نامزد نخواهند شد. شاید آقای خاتمی تمایلی به ورود به قوه مجریه نداشته باشد اما بعید می دانم صحنه را رها کند و در صحنه بماند تا اصلاح طلبان و کار انتخاباتی این جریان سیاسی را همراهی کند.

سیاست و روشی که احمدی نژاد در یک دهه اخیر پس از پایان ریاست جمهوری خود در پیش گرفت را چگونه ارزیابی می کنید؟

به نظر من آقای احمدی نژاد نمونه یک سیاستمدار فرصت طلب و فرصت طلب در عرصه سیاسی ایران است. احمدی نژاد که با شعارهای آخرالزمان و مهدویت وارد عرصه انتخابات شد و سپس در دور دوم به مسائل کشوری پرداخت و درباره شاهان هخامنشی مانند کوروش کبیر مسائلی را مطرح کرد و در نهایت به یکی از منتقدان اصلی نظام تبدیل شد. البته با توجه به اینکه من از اصطلاح فرصت طلب استفاده کردم، باید توضیح دهم که یکی از ویژگی های آقای احمدی نژاد که از بسیاری جهات بسیار مثبت است این است که به جامعه توجه می کند و توجه می کند که مردم چه هستند و توجه می کنند. به مشکلات و آنچه برای جامعه مهم است و بر این اساس موضع گیری کند. همانطور که اخیراً دیدیم با نگاهی که به رویکرد جامعه داشت، نسبت به مسائل روسیه موضع گیری کرد و موضع بسیار خوبی گرفت. معتقدم احمدی نژاد همیشه آماده حضور در میدان است به محض فراهم شدن شرایط و زمینه های مساعد. در واقع او اسب خود را زین می کند و به محض تایید وارد میدان می شود – که بعید می دانم و احتمال اینکه در آینده اتفاق بیفتد. در حالی که حداقل بخشی از جامعه به دلیل همان لفاظی های پوپولیستی و مواضع پوپولیستی که دارد، احتمالاً موفق می شود.

شاید روحانی بخواهد روی صحنه بماند تا مثلاً در انتخابات مجلس شرکت کند، اما کارگر تشکیلاتی نیست.
احمدی نژاد مصداق یک سیاستمدار فرصت طلب است و مانند اسب زین شده حاضر است وارد میدان شود.
جلیلی نه با خاتمی و روحانی قابل قیاس است و نه از اصولگرایان برجسته.

دیدگاهتان را بنویسید